شرح دعای 12 صحیفه سجادیه- فراز چهاردهم

دعای دوازدهم صحیفه سجادیه

دعای 12 صحیفه سجادیه که در باب توبه به درگاه احدیت و اعتراف نمودن به گناه آمده است از دعاهای ماثور حضرت سجاد علیه السلام است که متشکل از 16 فراز با مضامین عالی می‌باشد و در برگیرنده آموزه‌هایی همچون عوامل سلب دعا (اهمال در انجام اوامر الهی، غفلت از امور واجب، شتاب کردن به سمت آن‌چه که خداوند آن را نهی نموده و قصور در شُکر نعمات الهی)، معرفی عامل ایجاد حُسن ظن به خداوند که در واقع تفضل الهی است، اشاره به باز بودن مسیر توبه و شناساندن تنها طریق موفقیت که پناه بردن به حق تعالی است می‌باشد. در این مطلب و در راستای تبیین مضامین اخلاقی و عرفانی این دعا و در ادامه مطالب قبلی که آخرین آن‌ها ” دعای 12 صحیفه سجادیه- شرح فراز سیزدهم” می‌باشد، شرح فراز چهاردهم دعا به نگارش در خواهد آمد.

فراز چهاردهم دعای دوازدهم

 وَ أَنَا أَبْرَأُ إِلَيْكَ مِنْ أَنْ أَسْتَكْبِرَ، وَ أَعُوذُ بِكَ مِنْ أَنْ أُصِرَّ، وَ أَسْتَغْفِرُكَ لِمَا قَصَّرْتُ فِيهِ، وَ أَسْتَعِينُ بِكَ عَلَى مَا عَجَزْتُ عَنْهُ .

و من از این‌که در مقابلت سرکشی کنم و استکبار بیشه کنم برائت می‌جویم،و از این‌که بر معصیت اصرار ورزم به تو پناه می‌برم و نسبت به چیزی که در آن کوتاهی نمودم از تو آمرزش می‌طلبم و نسبت به آن‌چه که در انجام آن ناتوان هستم (قدرتش را ندارم) از تو یاری و کمک می‌خواهم.

دعای دوازدهم صحیفه سجادیه
دعای دوازدهم صحیفه سجادیه

شرح فراز چهاردهم صحیفه سجادیه[1]

در این فراز از دعا حضرت به سه خلق و خصلت بد اشاره کرده و استغفار و عذر خواهی نمودن از آن‌ها را آموخته و در راستای جبران نمودن کوتاهی‌ها از خدای تعالی یاری می‌طلبد.

آمرزش و مغفرت خواستن به جهت وجود کِبر

اولین خصلت بد یا همان رذیلت اخلاقی، خویشتن را بزرگ دیدن است. چنین فکر و اندیشه‌ای خطر به گمراهی کشیده شدن را تشدید کرده و امید به رهایی و نجات را کم می‌کند و بالاتر از آن آدمی را از لطف و رحمت پروردگار دور می‌سازد و از بین برنده زمینه پذیرش عنایات حق تعالی خواهد بود که نتیجه‌ای به جز رشد نکردن را در پی نخواهد داشت.

آن‌که در رشد خویش به قدرت مطلق و لایزال خداوند نیازمند است می‌بایست خویشتن را با تمامی وجود به حضرت حق عرضه نماید و ناتوانی خویش را با پناه آوردن به او جبران نماید؛ پس داشتن خضوع در پیشگاه احدیت نزدیک‌ترین طریق وصول به مقصود و کِبر و خود بزرگ بینی، بدترین مانع برای برکات خداوند و زمینه ساز محرومیت‌های عظیم است. بدین جهت امام زین العابدین (ع) می‌فرماید: «من از خود بینی و استکبار بیزار هستم و برائت می‌جویم».

طلب مغفرت از اصرار و الحاح به گناه

حضرت در عبارت دوم به درگاه خداوند عرضه می‌کند: «به تو پناه می‌برم که بر معصیت اصرار نمایم» و این به جهت آن است که اصرار بر معصیت بزرگ‌ترین بی ادبی در محضر خداوند است؛ خداوندی که به همه اسرار وجودی بنده‌هایش آگاه است و همچنین نشان دهنده‌ی آن است آدم پستِ بی اطلاع از حقیقت خویش، نه خود را می‌شناسد و نه از موقعیت خود مطلع است و نمی‌داند که در محضر چه کسی قرار دارد و چه کسی ناظر بر او و اعمال و احوال او است. به راستی آن کس که به شناخت محضری که در آن قرار داد دست پیدا کند و به شأن واقعی خویش که عبودیت مطلق است آگاه گردد و به حضور خداوند متعال توجه کند، آن چنان مراقبه می‌نماید که کم‌ترین خطا نیز از او سر نخواهد زد. در احادیث نبوی آمده است: احسان و نیکوکاری آن است که خداوند را آن‌گونه پرستش کنی که انگار او را می‌بینی و اگر که تو او را نمیبینی، او تو را می‌بیند[2].

استغفار به درگاه الهی
استغفار به درگاه الهی

پس این حقیقت را نمی‌توان نادیده گرفت که خدای متعال در تمامی احوال به همه چیز آگاه می‌باشد و نابینا بودن چشم دل بنده‌ها تغییر دهنده این حقیقت محض نیست تا در نهایت انسان بتواند بسیاری از معاصی و اموری که انجام آن‌ها درست نیست را جایز بداند، چه او می‌بایست بزرگ‌ترین شرمندگی را در عرصه‌ی روز جزا تحمل نماید و چه بسا آن‌گونه از کردار نادرست خویش شرمگین گردد که از طلب مغفرت هم ناتوان شود.

طلب آمرزش از قصور گذشته و آینده

امام علیه السلام در عبارت سوم میفرماید: خداوندا از قصور و کوتاهی خویش در گذشته و آینده آمرش می‌طلبم. این دستور را می‌توان بهترین راه جبران دانست چرا که بنده خود را در معرض رحمت پروردگار قرار می‌دهد همانطور که در احادیث آمده است: آن‌کس که از گناهی توبه نماید همچون کسی است که گناهی در نامه اعمالش وجود ندارد.

آدم گنهکار با توبه کردن، دل خویش را از تیرگی پاک می‌کند چرا که با توبه انقلاب و دگرگونی همه جانبه در درون انسان محقق می‌شود و عمدتا تا این تغییر انجام نشود، شایستگی توجه به عالم فوق طبیعت و نظام الهی را کسب نخواهد کرد و به همین جهت است که امام فرمود: «أَسْتَغْفِرُكَ لِمَا قَصَّرْتُ فِيهِ» به این معنا که من نسبت به تمامی اموری که در آن‌ها کوتاهی کردم (چه در گذشته و چه در زمان حال؛ در نظر باشند یا نباشند) آمرزش می‌خواهم. این در حقیقت نکته‌ای بدیهی است که تا ظرف دل آدمی پاک نگردد، رحمت و لطف الهی را پذیرا نخواهد بود همانطور که حافظ شیرازی گفت: چنان پُر شد فضای سینه از دوست- که فکر خویش گم شد از ضمیرم.

توکل به خداوند و آثار آن

امام چهارم در جمله آخر به این واقعیت اشاره نمود که آدمی تنها باید از خداوند متعال یاری بخواهد و قدرت لایزال حق تعالی را به یاری بگیرد تا بر سختی و مشکل خویش فائق آید.

خویشتن را متصل به خداوند دیدن و توکل به خداوند نمودن انسان را در تمامی امور توانا می‌کند و تنها حلال تمام مشکلات و سختی‌ها خداوند است و همه چیز در برابر قدرت او توانایی مقاومت نداردو تنها می‌بایست توفیق تمسک جستن به خداوند شامل حال آدمی گردد.

در واقع رمز و راز موفقیت و تاب آوردن انبیاء در شدیدترین موقعیت‌های حیات‌شان همین نکته مهم بود. به همین جهت است که گاهی قوی‌ترین قدرت‌ها در برابر پیامبران می‌ایستادند اما در نهایت پیروزی از آن انبیاء می‌گردید (با تفکر و تدبر در قصص الانبیاء می‌توان این حقیقت را متوجه شد).

منابع:

[1] بر اساس شرح شهود و شناخت حسن ممدوحی کرمانشاهی

[2] این حدیث به حدیث احسان شهرت دارد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *