احادیث بیت المال

احادیث بیت المال

در این مطلب از سری مطالب احادیث موضوعی که در آن‌ها کلام و احادیث ائمه اطهار علیهم السلام برای مسائل و موضوعات مختلف دسته بندی و ارائه شده‌اند به نگارش و جمع آوری احادیث بیت المال پرداخته‌ایم تا در این باره نیز سخن آن بزرگواران را که برگرفته از قرآن و فرامین الهی می‌باشد را در جهت به کارگیری آن‌ها در مسیر رشد و تعالی که لازمه‌اش ایمان، اخلاص و عمل صالح در تمامی بخش‌های زندگی از جمله بخش و حوزه اقتصادی، است نسب العین قرار داده و مطابق با آن‌ها و کلام خداوند عمل نماییم. بیت المال اگر چه در اصل یک اصطلاح در فقه اسلامی است و نامی برای یکی از نهادهای دولت اسلامی می‌باشد اما امروزه به هر نوع مالی که تمامی مردم در آن سهیم هستند (عموما اموال دولتی) اطلاق می‌شود.

احادیث بیت المال
احادیث بیت المال

در واقع اگر که بیت المال از لحاظ لغوی بررسی گردد می‌توان در ارتباط با آن این چنین گفت که بیت المال مکانی برای محافظت از اموال و دارایی‌ها عمومی و خصوصی است و در اصطلاح و در صدر اسلام به مکانی که اموال و دارایی‌های عمومی و منقول دولت اسلامی در آن قرار داشت اطلاق می‌شود. در ادامه و به تدریج این لفظ برای اموال عمومی (مالی که ملک تمامی مسلمانان است) مسلمانان نیز که شامل وجه نقد، اراضی و اشیاء منقول و مواردی از این دست است نیزبه کار گرفته شد. و در آخر و با تاسیس کردن نهادی به این نام، بیت المال موسسه‌ای مالی در نظر گرفته شد که بر درآمدها و مصارف دولت اسلامی ناظر است

بیت المال در کلام رسول خدا (ص)

  • آمرُكُمْ بِأرْبَعٍ وَ أنْهاكُمْ عَنْ أرْبَعٍ: آمرُكُمْ بِالاْءيمانِ بِاللّه ِ ـ ثُمَّ فَسَّرَها لَهُمْ، فَقالَ: شَهادَةُ أنْ لا إلهَ إلاَّ اللّه ُ ـ وَ إقامَةُ الصَّلاةِ وَ إيْتاءُ الزَّكاةِ وَ أنْ تُؤَدُّوا خُمْسَ ما غَ[1]

شما را به چهار چیز امر می‌کنم و از چهار چیز نهی می‌نمایم: شما را به ایمان به خداوندامر می‌کنم، سپس و در جهت توضیح آن فرمود: به این معنا که به یگانگی خداوند شهادت دهید، نماز را به پا دارید، زکات را پرداخت نمایید و خمس آن‌چه را که به دست می‌آورید را بدهید.

  • كَلاّ، وَالذى نَفْسُ مُحَمَّدٍ بِيَدِهِ! اِنَّ شَمْلَتَه الآنَ لَتُحتَرَقُ عَلَيْهِ فِي النارِ، كانَ غَلّها مِنْ فيء المُسْلمينَ يَوْمَ خِيبَرٍ[2]

مِدعَم از خدمتکاران پیامبر (ص) در یکی از غزوات به همراه ایشان بود. او در این نبرد به دست دشمن شهید شد. مسلمانان در اطراف پیکر او گرد آمده و می‌گفتند: بهشت گوارای تو باشد اما رسول خدا (ص) حرفی نمی‌زد و خشمگین به نظر می‌آمد. افرادی که آنجا بودند از علت این خشم آگاه نبودند که ناگهان رسول خدا فرمود: نه هرگز! قسم به خداوندی که جان محمد به دست اوست، روپوشش الان او را در میان آتش شعله ور خویش می‌سوزاند زیرا که او آن روپوش را (بدون رعایت مقررات) از روی خیانت و از میان بیت المال مسلمانان برداشته بود.

  • ما مِنْ غريمٍ ذَهَبَ إلى والٍ من وُلاةِ المسلمين وَ استبانَ للوالي عُسْرَتُهُ، الاّ بَرِءَ هذا الْمُعْسِرُ مِنْ دَيْنِهِ و صارَ دَيْنُهُ عَلى والي المسلمين في ما بينَ يَدَيه مِنْ أمْوالِ المسلمينَ[3]

هر شخص بدهکاری که به نزد حاکمی از حاکمان مسلمانان رفته و فقر و ناچاری‌اش برای حاکم محرز گردد، بدهکاری او بر عهده والی خواهد بود و او می‌بایست از اموال عمومی، قرض آن فرد را بپردازد.

  • مَنْ اسْتَعْمَلْناهُ مِنْكُمْ عَلى عَمَلٍ، فَكَتَمَنا مِخْيَطا فَما فَوْقَهُ، كانَ غَلُولاً يَأتي بِهِ يَوْمَ الْقيامَة[4]

هر یک از شما را بر کاری قرار دادیم و او ، سوزنی و یا چیزی مهم‌تر را از ما مخفی دارد، آن خیانت کننده را به همراه خیانتش در روز قیامت می‌آورند.

احادیث امامان (ع)

و در ادامه به احادیث بیت المال روایت شده از امامان معصوم (ع) خواهیم پرداخت.

امام علی (ع)

  • اُنْظُرْ خراجَكَ فَجُدَّ [وجُدَّ] فيه وَ لا تَتْرُكْ مِنْهُ دِرْهَما! فَإذا أردتَ أنْ تَتَوَجَّهَ إلى عملك فَمُـرَّ بي! قالَ: فَأتيتُهُ. فَقالَ لى: اِنَّ الذى سَمِعْتَهُ مِنّي، خُدْعَةٌ. إيّاكَ اَنْ تَضْرِبَ مُسلِما أوْ يَهُودِيا أوْ نَصرانِيا، في دِرهَم خراجٍ أوْ تَبيع دابَّة عَمَلٍ فى دِرْهَمٍ. فَإنّما أُمِرْنا أنْ نَأخُذَ مِنْهُمْ العَفوَ (أي: الزائد لا أصل المال)[5]

مردی از طائفه ثقیف نقل می‌کند: امیر مومنان علی (ع) من را به عنوان مامور جمع آوری خراج (مالیات) به بعضی از نواحی کوفه ارسال کرد و در برابر مردم گفت: به دقت درباره خراج بررسی‌های لازم را انجام ده و در آن بکوش و از یک درهم نیز مگذر! زمانی که خواستی به محل کار خود بروی به نزد من بیا. آن مرد در ادامه میگوید: آن هنگام که قصد حرکت داشتم به نزد ایشان رفتم. حضرت فرمودند: آن‌چه را که شنیدی خدعه بود. مبادا شخص مسلمان، مسیحی و یا یهودی را برای خراج بزنی و یا حیوان کاری را به سبب مالیات بفروشی! چون‌که ما مامور هستیم که مازاد را از آنان بگیریم نه اصل مال آن‌ها را.

امام حسین (ع)

  • إنَّ الْأمْرَ بِالْمَعْروفِ وَالنَّهىَ عَنِ الْمُنْكَرِ: دُعَاء إلَى الاْءسْلامِ مَعَ رَدِّ الْمَظالِمِ وَ مُخَالِفَةِ الظالِمِ وَ قِسْمَة الفَيءِ وَ الْغَنائِمِ وَ أخْذ الصّدَقاتِ مِنْ مَواضِعِهَا وَ وَضْعَها في حَقَّها[6]

همانا امر به معروف و نهی از منکر این است که اهل کفر را به اسلام دعوت نمایی، حق و حقوق ستمدیده‌ها را باز پس گیری، با ظالم به مخالفت برخیزی ، عادلانه غنیمت‌ها و بیت المال را میان اهل آن تقسیم نمایی، زکات را از موضع و محل آن گیری و در جایی که لازم است مصرف کنی.

احادیث بیت المال
احادیث بیت المال

امام سجاد (ع)

  • وَ أمّا حَقُّ الْمالِ: فَأنْ لا تَأْخُذَهُ إلاّ مِنْ حِلِّهِ وَلاتُنْفِقَهُ إلاّ في حِلِّهِ. وَلا تُحَرِّفَهُ عَنْ مَواضِعِهِ وَ لا تَصْرِفَهُ عَنْ حَقائِقِهِ وَ لا تَجعَلَهُ إذا كانَ مِنَ اللّه إلاّ إلَيهِ وَ سَبَبا إلَى اللّه[7]

و اما حق مال؛ و آن این است که اموال را به جز از طریق حلال به دست نیاوری و جز در مسیر حلال آن را صرف ننمایی و از موضعش منحرف ننموده و از حقیقت ماهوی او دورش نسازی و چون مال از او (خدا) است جز به راه او استفاده نکنی و جز مایه‌ی حرکت به سمت او (خداوند متعال) قرار ندهی.

امام باقر (ع)

  • عَنِ النَّبي صلي الله عليه و آله: خَمْسَةٌ لَعَنْتُهُمْ ـ وَكُلُّ نَبيٍّ مُجابٍ ـ الزائدُ فيكِتابِ اللّه ، وَ التّارِكُ لِسُنَّتي، وَ الْمُكَذِّبُ بِقَدَرِاللّه ِ وَ المُسْتَحِلُّ مِنْ عِتْرَتي ما حَرَّمَ اللّه ُ …، وَ الْـمُسْتَأثِرُ بِالفَيْئ المُسْتَحِلُّ لَهُ[8]

امام باقر (ع) از پیامبر خدا (ص) روایت می‌کند که ایشان فرمودند: پنج شخص هستند که من و هر پیامبر مستجاب الدعوه‌ای آن‌ها را لعنت نموده است؛ آن که در کتاب خداوند آیه‌ای را زیاد نماید، آن که سنتم را رها کند و آن کس که قضا و قدر خداوند را تکذیب نماید و آن‌کس که حرمت اهل بیتم را که حق تعالی واجب نموده نگاه ندارد و آن کس که اموال عمومی را به خود منحصر ساخته و (تصرف در) آن را (به سود خویش) حلال شمارد.

امام جعفر صادق (ع)

  • عن حفص بن غياث، قال: سمعت أباعبداللّه عليه السلام يقول ـ و سئل عن «قسم» بيت المال ـ : أهْلُ الإسلام، هم أبناء الإسلام اُسَوّي بينَهُم في العطاء. و فضائلُهُم بَينَهُم و بين اللّه . أجْعَلُهُم كبني رَجُلٍ واحدٍ؛ لا يَفْضُلُ أحَدٌ مِنهُم لِفَضْلِهِ وَ صَلاحِهِ في الميراث عَلى آخَرَ ضعيفٍ منقوص. قال: وَ هذا هُوَ فعل رسول اللّه في بدّو أمره. وَقالَ غَيْرُنا: أُقَدِّمُهُمْ في الْعَطاءِ بمـا قَدْ فَضَّلَهُم اللّه ُ بسوابِقِهِم في الإسلام[9]

شخصی به نام حفص بن غیاث نقل می‌کند که از امام صادق (ع) در ارتباط با تقسیم بیت المال سوال کردند. ایشان در پاسخ فرمودند: اهل اسلام فرزندان اسلام به شمار می‌روند، در امکانات بیت المال من آنان را برابر می‌دانم. امتیازات معنوی آنان میان آن‌ها و خداوند محاسبه می‌گردد. (پس) همچون فرزندان یک شخص که فضیلت و صلاحیت، موجب فزونی ارث بردن یکی بر دیگری که ناقص و ضعیف می‌باشد، نمی‌گردد (مسلمانان نیز این چنین می‌باشند). امام در ادامه بیان فرمودند: رسول خدا (ص) در آغاز اسلام این چنین رفتار نمود اما دیگران گفتند: ما، بعضی را طبق سابقه‌ی بیش‌تر در اسلام، از لحاظ اقتصادی امتیاز می‌دهیم.

امام موسی کاظم (ع)

  • إنَّ اللّه َ لَمْ يَتْرُكْ شَيْئا مِن صُنُوفِ الْأمْوالِ إلاّ وَ قَدْ قَسَّمَهُ وَ أعْطى كُلَّ ذى حَقٍّ حَقَّهُ الخَاصَّةَ وَ العامَّةَ وَ الْفُقَرآءَ وَ الْمَساكينَ وَ كُلَّ صِنْفٍ مِنْ صُنُوفِ الناسِ. فَقَالَ: لَوْ عُدِلَ في الناسِ لاَسْتَغْنُوا. ثُمَّ قالَ: إنَّ الْعَدْلَ أحْلى مِنَ الْعَسَلِ وَ لا يَعْدِلُ إلاّ مَنْ يُحسِنُ الْعَدْلَ[10]

همانا خداوند همه‌ی اموال را تقسیم نموده و حق هر مستحق از خاص و عام، فقیر، مسکین و دیگر گروه‌ها و اصناف مردم را به آنان داده است. در ادامه فرمود: اگر در بین مردم عدالت حاکم باشد، همه بی نیاز می‌گردند و سپس فرمود: عدالت از عسل شیرین‌تر می‌باشد و تنها کسی که عدالت را خوب بداند آن را پیشه خواهد کرد.

امام رضا (ع)

  • … وَالْبَراءَةُ مِنَ الَذينَ ظَلَمُوا آلَ مُحَمَّدٍ عليهم السلام… والْبَراءَةُ مِنَ الناكِثينَ وَ القاسطينَ وَ الْمارِقين … وَالْبَراءَةُ مِنْ أهْلِ الاْسْتِئثار … .[11]

… بیزاری از اشخاصی که به آل محمد (ع) ستم روا نمودند … و برائت و بیزاری از افراد پیمان شکن، منحرفان و مرتدان … و بیزاری از ویژه و منحصر سازان اموال عمومی مسلمانان بر خویش، … از شرایط اسلام راستین است.

منابع:

[1] صحیح مسلم، ج1، ص27، باب الامر بالایمان

[2] سیره ابن هشام، ج3، ص354

[3] مستدرک الوسائل، ج2، 491

[4] صحیح مسلم، ج2، ص127

[5] وسائل الشیعه، ج4، ص90

[6] تحف العقول، ص270

[7] همان، ص 191

[8] الکافی، ج2، ص293

[9] همان، ج11، ص81

[10] اصول کافی، ج2، ص495

[11] عیون اخبار الرضا، ج2، ص126

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *