در این مطلب و در ادامه چند مقاله پیشین که در آنها آیات اول تا بیستم سوره مبارکه غاشیه بر اساس تفسیر نمونه، شرح و تفسیر شدند، آیاتی دیگر از این سوره تفسیر میشوند.
آیاتی دیگر از سوره مبارکه غاشیه
فَذَکرْ إِنَّمَا أَنتَ مُذَکرٌ ﴿۲۱﴾ لَّسْتَ عَلَیهِم بِمُصَیطِرٍ ﴿۲۲﴾ إِلَّا مَن تَوَلَّیٰ وَکفَرَ ﴿۲۳﴾ فَیعَذِّبُهُ اللَّهُ الْعَذَابَ الْأَکبَرَ ﴿۲۴﴾

تفسیر آیات بیست و یکم تا بیست و چهارم
حق تعالی به دنبال آیههای پیشین که در آنها به موضوع توحید پرداخته شد، مخاطب خویش را رسول الله (ص) قرار داده و میفرماید: اکنون که اینچنین است آنان را یادآوری کن، همانا تو تنها یادآور کنندهای (21). تو هیچگاه بر آنان مسلط نیستی که آنها را وادار به ایمان نمایی (22).
به راستی که خلقت آسمانها، زمین، کوهها و حیوانات تماما بی حساب نبودن عالم هستی را نشان میدهد و آفرینش آدمی نیز هدف دار بوده است. حال که این چنین است آنان را با تذکرات و یادآوریهای خود به اهداف آفرینش آشنا نما و راه نزدیک شدن به خداوند را به آنان نشان ده و در طریق تکامل راهبرشان باش.
البته که مسیر تکامل در صورتی پیموده خواهد شد که با رغبت و اختیار آدمی همراه باشد چرا که تکاملی که نتیجه اجبار است، کاملا بی معنی است، همانگونه که خداوند متعال به حبیب خود گفت: تو هیچ گاه نمیتوانی آنان را مجبور کنی و اگر که هم این توانایی را داشتی، بی فایده بود.
برخی تصور نمودهاند که این دستور الهی پیش از نزول امر جهاد بوده و با نزول آن حکم نسخ شده است. و چه خبط و اشتباه بزرگی؟! موضوع تذکر رسول خدا (ص) و تبلیغ دین توسط ایشان از اولین روزآغاز شدو تا آخرین لحظه از حیات طیب ایشان ادامه داشت و پس از ایشان نیز توسط جانشینان برحق او، امامان معصوم علیهم السلام و علما (به ویژه در عصر غیبت) تداوم داشته و خواهد داشت. در حقیقت این مطلب را نمیتوان نسخ شده دانست چون که نسخ شدنی نیست. علاوه بر این عدم مجبور ساختن مردم بر ایمان نیز اصلی ثابت میباشد و هدف جهاد عمدتا مبارزه با افراد طاغی و محو نمودن موانع موجود در مسیر انسانهای حقیقت طلب، حق جو است.
این مطلب مشابه با چیزی است که حق تعالی در آیه هشتاد سوره نساء فرموده است. خداوند متعال میگوید: هر آنکس که روی گردان گردد ما تو را مسئول آنان قرار ندادیم (آیات 107 سوره انعام و آیه 48 سوره شوری نیز معنایی این چنین دارند).
در ادامه خداوند متعال به شکل یک استثناء میفرماید: مگر آنکس که پشت نموده و کافر گردد (23)، که خداوند او را به عذاب عظیم کیفر و عذاب میکند (24).

در اینکه استثناء از کدام آیه و عبارت است، تفاسیر گوناگونی بیان شده است:
اول اینکه استثناء از مفعول جمله «فذکر» است، بدین معنا که نیازی نیست افراد معاندی را که رویگردان از حق گشتهاند و پند ناپذیر هستند یادآور شوی و در واقع مشابه آنچیزی است که در آیه 83 سوره زخرف خدای متعال بیان فرمود: آنان را به حال خویش واگار تا در باطل خویش غوطهور گردند و بازی کنند تا روزی را که به آن وعده داده شدهاند، ملاقات کنند.
دوم اینکه از جملهی حذف شده است و در معنا چنین خواهد بود: یادآور شو که یادآوری و تذکر برای همه سود است جز آنان که با حق عداوت دارند (مشابه آنچه که در آیه نهم سوره اعلی بیان شده است).
سوم اینکه استثناء از «علیهم» که ضمیر است و در آیه قبلی است، میباشد. بدین معنا که «تو تسلطی بر آنان نداری مگر افرادی که رویگردان شوند و از در عناد در آیند که وظیفه داری با آنها مقابله نمایی».
البته این موارد در صورتی است که استثناء متصل باشد اما این احتمال وجود دارد که استثناء منقطع باشد که به طور تقریبی معنا و مفهوم واژه «بلکه» میشود و معنا این چنین میگردد: بلکه آنان که رویگردان گردند کافر شوند حق تعالی بر آنان تسلط دارد یا خداوند آنان را به عذاب بزرگتر عذاب مینماید.
البته که از میان این تفاسیر دو تفسیر مناسبتر هستند. اول اینکه استثناء متصل بوده و به عبارت «لست علیهم بمصیطر» برگردد و به توسل نمودن به زور در برابر زورگویان اشاره داشته باشد و یا استثناء منفصل بوده و اشاره به مشمول عذاب خداوند نسبت به افراد کافر لجوج باشد
مقصود از عذاب اکبر عذاب آخرت بوده که در برابر عذاب دنیا که کوچک و کم اهمیت است قرار دارد. البته همچنین بیان شده که این احتمال است که معنا و مفهوم عذاب اکبر بخش شدیدتری از عذاب روز قیامت و جهنم است چرا که عذاب همه با هم برابر نیست.