سوره فجر هشتاد و نهمین سوره قرآن کریم بر اساس ترتیب کنونی سورهها میباشد که متشکل از سی آیه کوتاه است. نام این سوره از آیه اول آن که خداوند به سپیده دم سوگند خورده است، گرفته شده است. خداوند در سوره فجر پس از چندین سوگند پی در پی، با اشاره به سرگذشت اقوامی چون عاد و ثمود و سرکشی آنان ، بیان میدارد که آدمی همواره در معرض آزمایش الهی است و با محنت و نعمت آزمایش میشود. سپس و در ادامه سخن از روز قیامت به میان آورده و میفرماید که در روز جزا اگر چه افراد بی ایمان با دیدن آثار جهنم پند و عبرت میگیرند اما آنجا، پند و عبرت فایدهای ندارد و دیر است. در دو مطلب پیشین با همین عنوان تفسیری از آیههای یک تا چهار سوره برگرفته از تفسیر نمونه، بیان شد. در این نوشتار و در ادامه آن دو آیات دیگری تفسیر میشوند.
آیههایی از سوره فجر
هَلْ فِي ذَٰلِكَ قَسَمٌ لِّذِي حِجْرٍ ﴿٥﴾ أَلَمْ تَرَ كَيْفَ فَعَلَ رَبُّكَ بِعَادٍ ﴿٦﴾ إِرَمَ ذَاتِ الْعِمَادِ ﴿٧﴾ الَّتِي لَمْ يُخْلَقْ مِثْلُهَا فِي الْبِلَادِ ﴿٨﴾
آیا در این برای شخص خردمند، (نیاز به) قَسَم (دیگری) است؟ (5) آیا ندیدی که پروردگار تو با قوم عاد چه کرد؟ (6) با عمارتهای ستون دار ارم (7) همان که به مانند آن در شهرها بنا نشده است (8)
تفسیر آیات دیگری از سوره فجر
پس از چهار سوگند خداوند در آیه پنجم میفرماید: آیا در این برای شخص خردمند، (نیاز به) قَسَم (دیگری) است؟
واژه حجر اگر چه در اصل به معنای (منع) است اما در این آیه به معنی عقل آمده است چرا که عقل آدمی را از ارتکاب به اعمال و کارهای نادرست منع میکند. البته خود واژه عقل نیز در معنای منع میباشد و به همین سبب است که به ریسمانی که بر زانوان شتر بسته میشود تا مانع از حرکت او گردد، «عقال» میگویند.
درباره این موضوع که سوگندهای ابتدای سوره به چه دلیل آمدهاند دو احتمال بیان شدهاند: اول اینکه پاسخ این سوگندها آیه «همانا پروردگار تو در کمینگاه است» میباشد. دوم اینکه پاسخ سوگند محذوف است و آیاتی که در ادامه میآیند و در آنها سخن از مجازات سرکشان است، گواهی بر آن است و در معنا این چنین است: سوگند به آنچه بیان شد که ما کافران و افراد سرکش را مجازات میکنیم.
و بدین شکل است که قسم و مقسم به (آنچه که سوگندها به خاطر آن یاد شدهاند)، مشخص میشوند.
در ادامه آیههای پیشین، خداوند متعال به برخی از اقوام قوی و نیرومند گذشته اشاره مینماید تا مشرکان مکه و دیگر اقوام در اعصار مختلف متنبه شده و از خواب غفلتی که در آن قرار دارند بیدار شوند. در واقع اقوامی که خداوند در این آیهها از آنها سخن به میان آورده است دارای قدرت بزرگی بودند اما به جهت سوار شدن بر مَرکب غرور مسیر سرکشی و کفر را در پیش گرفتند که سرنوشت دردناکی را برایشان رقم زد
در آیه ششم سوره، که نخستین آیه از این گروه آیات است، حق تعالی میفرماید: آیا ندیدی که پروردگار تو با قوم عاد چه کرد؟
مقصود از رؤیت در این آیه علم و آگاهی است، اما به جهت آنکه سرگذشت این اقوام بسیار مشهور بوده که گویی مردم اعصار دیگر نیز با چشم خود آن را دیدهاند تعبیر رؤیت به کار رفته است.
البته که مخاطب حضرت رسول (ص) است و این آیات هشداری است برای همه انسانها.
قوم عاد، قوم حضرت هود علیه السلام بودند. برخی از مفسران بیان کردهاند که عاد به دو قبیله اشاره دارد: قبیلهای که در اعصار بسیار دور وجود داشت و خداوند در آیه 50 سوره نجم به آنها با تعبیر «عاد الاولی» اشاره کرده است (به احتمال بسیار این قبیله پیش از تاریخ زیست میکردند) و قبیلهای که حدودا 700 سال پیش از میلاد مسیح (ع) در سرزمین احقاف یا یمن زندگی میکردند و به عاد شهرت داشتند. آنان بلند قامت و تنومند بودند و به همین جهت جنگجویانی قهار به شمار میرفتند. همچنین از لحاظ تمدن، جزو اقوام پیشرفته شناخته میشدند و دارای زمینهای سرسبز و شهرهایی آباد با عمارتها و باغهای بزرگ بودند.
برخی از مفسران بیان نمودند که عاد نام نیا این قبیله است و عمدتا قبایل را به نام جد آن قبیله میخواندند.
در ادامه خداوند میفرماید: با عمارتهای ستون دار ارم.
در این که واژه «ارم» به شخص، قبیله، شهر یا محلی اشاره دارد میان مفسران قرآن کریم محل گفتگو وجود دارد. زمخشری در کتاب «کشاف» از برخی نقل میکند که عاد پسر «عوص» و او پسر «ارم» و او فرزند «سام» و سام فرزند نوح علیه السلام است و به جهت اینکه نام جد قبیله بر آن قبیله اطلاق میگردد به قوم عاد «ارم» نیز گفتته میشود.
برخی دیگر بر این باور هستند که واژه «ارم» به «عاد الاولی» اشاره دارد و عاد قبیله دوم است. برخی نیز گفتهاند که ارم نام سرزمین و شهر قوم عاد است.
با توجه به آیه بعدی میتوان گفت تفسیر مناسب این است که واژه ارم به شهر و سرزمین قوم عاد اشاره دارد که بی نظیر و مانند است.
واژه «عماد» به معنای ستون است و جمع آن «عُمُد» است. بنا بر تفسیر نخست این واژه به اندام ورزیده وستون مانند مردم قوم عاد اشاره دارد و طبق تفسیر دوم به بناها و عمارتهای بزرگ و ستونهای عظیم و رفیع آنها اشاره دارد. در واقع و در هر دو صورت قدرت این قوم را نشانگر است اما تفسیر دوم مناسبتر میباشد. و به همین سبب در آیه هشتم خداوند متعال میفرماید: همان که به مانند آن در شهرها بنا نشده است.
طبق معنا و مفهوم این آیه و تعابیر به کار رفته در آن میتوان گفت که مقصود از «ارم» همان شهر و سرزمین است نه طایفه و احتمال میرود به همین سبب است که برخی از مفسران بزرگ قرآن کریم این تفسیر را برای آن واژه پذیرفتهاند (در تفسیر نمونه نیز این تفسیر ارجحیت دارد).
برخی از مفسران داستانی را از کشف شدن شهر و سرزمین با شکوه و زیبای «ارم» در بیابانهای جزیره العرب و صحراهای عدن گفته و نقل کردهاند و به عمارتها و ساختمانهای بزرگ و عظیم و زینت آلات عجیب آن اشاره کردهاند اما آن داستان به افسانه یا خواب بیشتر میمانند تا واقعیت! ولی در هر صورت جای شک و تردیدی نیست که قوم و شهرهای آنها از قدرتمندترین قبیلهها و پیشرفتهترین سرزمینها بوده است . همانطور که حق تعالی در قرآن اشاره میدارد که به مانند آن نیست.
- سوره فجر با تلاوت قاری عرب زبان؛ خالد الجليل.