گفتگوی ابن صوریا یهودی با رسول الله (ص)

داستان قرآنی

ابن صوریا که نام او عبدالله است، از اندیشمندان یهودی معاصر با رسول الله (ص) است. او از قبیله بنی ثعلبه می‌باشد و به ابن صور اسرائیلی معروف بوده است. درباره زندگی ابن صوریا اطلاعات زیادی وجود ندارد اما واضح است که او جزو احبار یهود به شمار می‌رفت. درباره او روایت‌های گوناگونی نقل شده است که شناخت این شخصیت و اظهار نظر نمودن درباره او را دشوار می‌سازد. طبق روایت‌هایی او به همراه گروهی از یهودیان به محاجه با پیامبر (ص) پرداختند اما پس از شنیدن پاسخ‌های درست ایشان و به رغم اینکه یقین کردند اما اسلام نیاوردند. اما در جایی دیگر گفته شده که بعد از محاجه عبدالله بن صوریا مسلمان شد اما پس از آن مرتد گشت. در شأن نزول آیه‌های قرآنی اختلاف روایت درباره این فرد یهودی بسیار است و در حقیقت می‌توان آیه‌های مرتبط با او (یا درباره او بوده‌اند و یا او در وقایع نقش داشته است) را در دو گروه تقسبیم بندی کرد. گروهی نمایانگر چهره مثبت او و دسته‌ای دیگر چهره منفی او را نشان می‌دهند.

داستان قرآنی
داستان قرآنی

مفسران قرآن کریم شأن نزول آیه‌های 97 و 99 سوره بقره (مرتبط با محاجه یهودیان با رسول خدا (ص)) را درباره این فرد دانسته‌اند. همچنین بعضی از مفسران آیه 135 را مرتبط با او گفته‌اند. در شأن نزول آیه 49 سوره مائده که در باره حکم در مورد یهودیان است نیز بیان شده او جزو آن گروه از یهودیان بوده است. در شأن نزول آیه 111 سوره آل عمران که جمعی از یهود به سرزنش تازه مسلمانان می‌پرداختند نیز نامی از او آمده است. در شأن نزول یا تفسیر و روایت‌های مرتبط با آیاتی نظیر آیه 47 سوره نساء، آیه 159 سوره بقره، آیه 121 سوره بقره، آیه 113 آل عمران، آیات 15، 16 و آیه‌هایی که درباره حکم سنگسار آمده است نیز نامی از او دیده شده است. علی ای حال در این مطلب قصد داریم به روایتی که از امام محمد باقر (ع) و در شأن نزول آیه 41 سوره مائده در کتاب مجمع البیان نقل شده است و بیانگر گفتگوی ابن صوریا یهودی با رسول الله (ص) است را به شکلی داستان گونه بیان نماییم[1] .

گفتگوی ابن صوریا با رسول الله (ص)

در روزی از روزها زن و مردی از اشراف یهود خیبر که هر دو محصنه (همسر دار) بودند، عمل قبیح زنا را انجام دادند اما بزرگان یهود خیبر به جهت این‌که آن دو از اشراف بودند، از اجرای حد که در دین یهود، سنگسار بود، بر آنان کراهت داشتند. پس به یهودیان مدینه نامه‌ای نوشتند و از آن‌ها خواستند که در این باره از رسول الله (ص) سوال نمایند، شاید که حکم زنای محصنه تغییر را تغییر دهد.

جمعی از یهودیان مدینه نظیر کعب بن اشرف، کعب بن اسید، مالک بن صیف و کنانة بن ابی الحقیق آماده شده و به نزد پیامبر (ص) رفتند و عرض کردند که حکم زنا محصنه را برای ما بگو. حضرت گفتند: آیا به حکمی که می‌دهم رضایت می‌دهید. آن‌ها گفتند: آری.

پس جبرئیل امین بر رسول خاتم (ص) نازل شد و حکم سنگسار را برای او از جانب حق تعالی آورد. پیامبر (ص) آنان را به حکم آگاه ساخت اما آن‌ها حکم را نپذیرفتند. جبرئیل به رسول خدا (ص) عرضه داشت که شخصی به نام ابن صوریا را با این ویژگی‌های ظاهری میان خود و آنان داور قرار ده. پس حضرت از آن جمع یهودی سوال نمود که آیا شخصی سفید رو، بی مو و یک چشم را که در فدک زندگی می‌کند و نام او ابن صوریا است را می‌شناسید؟ آنان جواب مثبت دادند. پس رسول خدا (ص) در ادامه فرمود: او در میان شما چگونه شخصی است؟ گفتند که او عالم‌ترین فردی است که بر روی زمین باقی مانده و به دستورات و احکام دینی موسی آگاه است.

حضرت عرض کردند که به دنبال ابن صوریا بفرستید.

یهودیان شخصی را به دنبال او فرستاند. پس ابن صوریا به خدمت پیامبر (ص) رسید. پیامبر (ص) به او فرمود: ابن صوریا تو را به خداوند بی همتایی که تورات را بر موسی نازل نمود و دریا را برایتان شکافت و شما را نجات داد و فرعونیان را غرق کرد و ابر را بر شما سایبان قرار داد و من و سلوی (ترنجبین و بلدرچین) را برای شما فرستاد، آیا در کتابتان حکم سنگسار درباره زنا محصنه آمده است؟ ابن صوریا گفت: آری به خداوندی که من را به یاد او انداختی و مشخصاتش را بیان کردی، اگر که خوف این را نداشتم که خدای تورات من را بسوزاند، دروغ گفته یا مطلب را به گونه‌ای تغییر می‌دادم. اما ای محمد (ص) بگو که این مطلب در کتاب تو چطور آمده است؟

حضرت (ص) فرمودند: زمانی که چهار شاهد عادل بر این فعل قبیح شهادت دهند و بگویند که آلت تناسلی مرد را همانند میل در سرمه دان، مشاهده کرده‌اند، سنگسار بر آن دو واجب می‌گردد. ابن صوریا عرض کرد: در کتاب تورات نیز چنین بیان شده است.

رسول خدا (ص) در ادامه از ابن صوریا سوال نمود که نخستین بار کی و چگونه حکم خداوند متعال را نادیده گرفتید؟ عبدالله بن صوریا پاسخ داد: هر زمان که یکی از اشراف و بزرگان این عمل را مرتکب می‌شد او را رها کرده و حکم را بر او جاری نمی‌کردیم اما اگر که فردی از طبقه پایین جامعه این فعل قبیح را انجام می‌داد سنگسارش می‌کردیم. پس زنا در میان اشراف زادگان رواج پیدا کرد تا این‌که پسر عمو پادشاه ما زنا کرد و ما بر او حد را جاری نساختیم. در آن وقت بود که یکی از افراد طبقه پایین نیز این کار را انجام داده بود و پادشاه می‌خواست که او را سنگسار نماید. پس قبیله او گفتند که این شخص را نباید سنگسار نمایی مگر این‌که اول حد را بر پسر عموی خود جاری کنی.

پس به سبب این‌که آبروی احبار و علمای یهود در خطر بود، جمع شده و حکمی جدید آوردیم که هم برای طبقه اشراف و هم مردم عادی به جای سنگسار اجرا شود و آن این بود که فردی که زنا مرتکب می‌شود را می‌بایست چهل ضربه شلاق زد، روی او را سیاه کرد و بر روی الاغ به گونه‌ای که بر عکس نشسته باشد در شهر گرداند.

یهودیان که حرف‌های ابن صوریا را که اسرار یهود بودند را شنیدند رو به او کرده و دهان به ملامت باز کردند. آن‌ها گفتند که تو فرد شایسته‌ای نیستی اما چون که در جمع حضور نداشتی نمی‌خواستیم پیش محمد (ص) از تو غیبت کنیم.

ابن صوریا گفت که محمد (ص) مرا به تورات قسم داد و اگر که قسم نداده بود این مطالب و اسرار را فاش نمی‌کردم.

گفتگوی ابن صوریا یهودی با رسول الله (ص)
گفتگوی ابن صوریا یهودی با رسول الله (ص)

پس رسول خدا (ص) امر نمود تا آن زن و مرد یهودی که از اشراف بودند را در جلوی مسجد سنگسار کنند و فرمود: خداوندا من نخستین شخصی هستم که حکم تو را بعد از آن‌که یهود آن را از میان برد، احیا کردم. از این رو آیه 15 سوره مائده نازل شد.

ابن صوریا که این آیه را شنید از جای خود بلند شد و دست بر زانوان حضرت گذاشت و گفت: این‌جا مکانی است که به خدا و تو پناه آورده‌ام، سایر مباحثی که از گفتن آن‌ها خودداری نمودی را برایمان بگو. اما پیامبر (ص) از گفتن آن‌ها امتناع کرد.

پس ابن صوریا خود سوالاتی را از پیامبر (ص) پرسید. او اول درباره کیفیت خواب حضرت سوال کرد. پیامبر در پاسخ گفتند که چشمانم به خواب می‌روند اما دلم بیدار می‌ماند.

ابن صوریا پس از تصدیق حرف حضرت، گفت که اکنون درباره کودکی به من بگو که فقط شبیه به پدر است یا مادر. حضرت فرمودند: نطفه هر یک از والدین بر دیگری سبقت گرفته باشد، کودک شبیه به او می‌گردد.. ابن صوریا گفت: راست گفتی. حال بگو به فرزند از پدر و مادر چه می‌رسد؟ در این هنگام رسول خدا (ص) بیهوش شد و چون که به هوش آمد در حالی که صورت او سرخ گردیده بود و عرق می‌ریخت، بیان نمود: گوشت، خون، ناخن و همچنین پیه برای مادر و اعصاب، استخوان‌ها و رگ‌ها از پدر است. ابن صوریا چون که این سخنان را شنید عرض کرد: راست گفتی، تو رسول خدایی.

ابن صوریا مسلمان شد و پرسید: کدام فرشته بر تو نازل می‌گردد؟ ایشان فرمودند: جبرئیل. پس ابن صوریا ادامه داد و وصف جبرئیل را از رسول خدا خواست. حضرت نیز جبرئیل را وصف نمود. ابن صوریا در این هنگام گفت: شهادت می‌دهم که جبرئیل در تورات نیز این‌گونه توصیف شده است و تو رسول بر حق خداوند هستی. پس از مسلمان شدن، یهودیان به بدگویی از او پرداختند و می‌خواستند از جای خود برخواسته و مجلس را ترک کنند که یهودیان بنی قریظه مانع شدند و از آنان خواستند که بنشینند. پس رو به پیامبر (ص) کرده و گفتند: ای محمد! بنی نظیر برادران ما هستند و پدر ما قریظی‌ها و نضیری‌ها یکی است. هر زمان آن‌ها یکی از ما را به قتل برسانند، قصاص را نمی‌پذیرند و 70 بار شتر خرما به عنوان دیه می‌دهند، اما هر زمان ما یکی از آنان را به قتل برسانیم ، علاوه بر این‌که قاتل را می‌کشند، 140 بار شتر خرما نیز از ما می‌گیرند. هر زمان کشته شده زنی باشد، در برابر او مردی از ما را قصاص می‌کنند و هر گاه کشته شده مرد باشد، دو مرد از ما را به قتل می‌رسانند. حال اگر که کشته شده برده باشد، آزادی از ما را خواهند کشت. جراحاتی که به ما وارد می‌سازند دیه آن را دو برابر می‌گیرند. پس تو میان ما و آنان حکم کن. در این هنگام بود که آیه سنگسار و آیه قصاص بر رسول خدا نازل شد

منبع:

[1] ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن، محمد بیستونی، ج7، ص33

  • تلاوت ترتیل آیه 41 سوره مائده – کریم منصوری

۞ يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ لَا يَحْزُنْكَ الَّذِينَ يُسَارِعُونَ فِي الْكُفْرِ مِنَ الَّذِينَ قَالُوا آمَنَّا بِأَفْوَاهِهِمْ وَلَمْ تُؤْمِنْ قُلُوبُهُمْ ۛ وَمِنَ الَّذِينَ هَادُوا ۛ سَمَّاعُونَ لِلْكَذِبِ سَمَّاعُونَ لِقَوْمٍ آخَرِينَ لَمْ يَأْتُوكَ ۖ يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ مِنْ بَعْدِ مَوَاضِعِهِ ۖ يَقُولُونَ إِنْ أُوتِيتُمْ هَٰذَا فَخُذُوهُ وَ إِنْ لَمْ تُؤْتَوْهُ فَاحْذَرُوا ۚ وَ مَنْ يُرِدِ اللَّهُ فِتْنَتَهُ فَلَنْ تَمْلِكَ لَهُ مِنَ اللَّهِ شَيْئًا ۚ أُولَٰئِكَ الَّذِينَ لَمْ يُرِدِ اللَّهُ أَنْ يُطَهِّرَ قُلُوبَهُمْ ۚ لَهُمْ فِي الدُّنْيَا خِزْيٌ ۖ وَلَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ

ای فرستاده (خدا)! آنها که در مسیر کفر شتاب می‌کنند و با زبان می‌گویند: «ایمان آوردیم» و قلب آنها ایمان نیاورده، تو را اندوهگین نسازند! و (همچنین) گروهی از یهودیان که خوب به سخنان تو گوش می‌دهند، تا دستاویزی برای تکذیب تو بیابند؛ آنها جاسوسان گروه دیگری هستند که خودشان نزد تو نیامده‌اند؛ آنها سخنان را از مفهوم اصلیش تحریف می‌کنند، و (به یکدیگر) می‌گویند: «اگر این (که ما می‌خواهیم) به شما داده شد (و محمد بر طبق خواسته شما داوری کرد،) بپذیرید، وگرنه (از او) دوری کنید!» (ولی) کسی را که خدا (بر اثر گناهان پی‌درپی او) بخواهد مجازات کند، قادر به دفاع از او نیستی؛ آنها کسانی هستند که خدا نخواسته دلهایشان را پاک کند؛ در دنیا رسوایی، و در آخرت مجازات بزرگی نصیبشان خواهد شد.

دانلود

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *