در این مطلب به شرح حکمت سی و هشت نهج البلاغه امیر مومنان علی علیه السلام پرداخته میشود. حکمتی وزین و پُر محتوا با دستوراتی ناب که اگر به آنها عمل شود ضرر و زیانی به شخص نمیرسد. امام علی (ع) در این حکمت امام حسن (ع) را مخاطب قرار داده، نخست به چهار امر اخلاقی اشاره کرده و در ادامه او را از دوستی با چهار شخص دروغگو، بخیل، بدکار و احمق با بیان دلایلی بر حذر میدارد.
حکمت سی و هشت نهج البلاغه
وَ قَالَ (علیه السلام) لِابْنِهِ الْحَسَنِ (علیه السلام): يَا بُنَيَّ احْفَظْ عَنِّي أَرْبَعاً وَ أَرْبَعاً، لَا يَضُرُّكَ مَا عَمِلْتَ مَعَهُنَّ: إِنَّ أَغْنَى الْغِنَى الْعَقْلُ، وَ أَكْبَرَ الْفَقْرِ الْحُمْقُ، وَ أَوْحَشَ الْوَحْشَةِ الْعُجْبُ، وَ أَكْرَمَ الْحَسَبِ حُسْنُ الْخُلُقِ. يَا بُنَيَّ إِيَّاكَ وَ مُصَادَقَةَ الْأَحْمَقِ، فَإِنَّهُ يُرِيدُ أَنْ يَنْفَعَكَ فَيَضُرُّكَ؛ وَ إِيَّاكَ وَ مُصَادَقَةَ الْبَخِيلِ، فَإِنَّهُ يَقْعُدُ عَنْكَ أَحْوَجَ مَا تَكُونُ إِلَيْهِ؛ وَ إِيَّاكَ وَ مُصَادَقَةَ الْفَاجِرِ، فَإِنَّهُ يَبِيعُكَ بِالتَّافِهِ؛ وَ إِيَّاكَ وَ مُصَادَقَةَ الْكَذَّابِ، فَإِنَّهُ كَالسَّرَابِ يُقَرِّبُ عَلَيْكَ الْبَعِيدَ وَ يُبَعِّدُ عَلَيْكَ الْقَرِيبَ.
و علی علیه السلام به فرزند خود حسن (ع) فرمود: ای پسرم چهار چیز و چهار چیز را از من حفظ کن و به یادگار داشته باش که با به کار بستن آنها هر آنچه کنی ضرر و زیانی به تو نمیرسد. همانا بالاترین و گرامیترین سرمایه، عقل است و بزرگترین نداری و فقر، جهل و بی خردی است، و ترسناکترین وحشت عُجب و خود بینی است و گرامیترین حسب (به نسب خانوادگی گویند)، خُلق نیکو میباشد. ای فرزندم! از دوستی و رفاقت با احمق و بی خرد پرهیز کن، چرا که او میخواهد به تو سود برساند اما ضرر خواهد رساند. از دوستی با فرد بخیل بپرهیز، چرا که آنچه را که سخت به آن نیاز داری را از تو دریغ مینماید. از رفاقت و دوستی با فاجر (بدکار) حذر نما زیرا او تو را به بهایی ناچیز خواهد فروخت و از دوستی با شخص دروغگو پرهیز کن چرا که همچون سراب است، دور را در پیش تو نزدیک و نزدیک را در نزد تو دور میسازد.
شرح حکمت سی و هشتم
حضرت علی علیه السلام در این حکمت که خطاب به امام حسن (ع) (البته که مخاطب تمامی انسانها هستند) به چهار نکته مهم و حیاتی اشاره کرده و میفرماید: ای فرزندم! چهار چیز و چهار چیز را از من حفظ کن (به یادگار داشته باش) که با آن (به کار بستن انها) هر چه کنی به تو زیانی نمیرسد …
در این بخش پرسشی که مطرح میگردد این است که حضرت چرا به جای «چهار چیز و چهار چیز» نگفتند: هشت چیز را به تو سفارش میکنم؟! پاسخ این است که مولای متقیان با بیانی اینگونه قصد دارد مخاطب را به تفاوت این دو آگاه کند چرا که چهار چیزی که در این حکمت، نخست به آنها اشاره میکند بر صفات و خصائل اخلاقی نظارت دارند و از اوامر به شمار میروند و چهار چیز بعدی بر امور رفتاری ناظر هستند و از نواهی میباشند.
حضرت ابتدا میفرماید: همانا بالاترین سرمایهها (ثروتها) عقل و خرد است.
آدمی که از نعمت عقل به طور کافی برخوردار باشد، علاوه بر اینکه از لحاظ معنوی پُر بار و غنی خواهد بود از لحاظ مادی نیز غنی میگردد. از لحاظ معنوی عقل او را به سمت الله جل جلاله و باور صحیح و فضیلتهای اخلاقی میکشاند چرا که عواقب ناگوار رذیلتهای اخلاقی را درک می کند، پس با تدابیری او را از آنها باز میدارد و در امور مادی با تشخیص دوست از دشمن، همکاری با دیگر افراد، درک نمودن فرصتها و به کار گیری درست نیروی انسانی به برکات مادی میرساند. پس میتوان اینچنین اظهار داشت که عقل سرمایه پیروزی در دو جهان است.
البته در این میان برخی از شارحان استثنایی را بیان کردهاند، آنها گفتند که مقصود از عقل، آنجا که به وسیله مشورت نشود کاری را پیش برد، درست به نظر نمیآید چرا که درباره مشورت نیز عقل است که آدمی را به استفاده از اندیشههای دیگر انسانها و عمل نمودن به آنچه که از مشورت نتیجه میشود دعوت میکند.
در ادامه به برخی از احادیث نقل شده از بزرگان دین در این رابطه اشاره میشود.
رسول خدا (ص) میفرمایند: اساس کار آدمی عقل او میباشد و آن کس که عقل ندارد، دین ندارد [1]. همچنین ایشان در جایی دیگر فرموده بودند: خدای متعال چیزی برتر از عقل را در میان بندگان خود تقسیم نکرده است، به همین جهت خواب عاقل برتر از بیداری (مقصود شب زنده داری است) شخص جاهل است [2].
حضرت علی علیه السلام در این باره فرمودهاند: عقل مَرکب عِلم و دانش و عِلم مَرکب حلم (و اخلاق) است. [3]
امام علی (ع) در ادامه این حکمت میفرمایند: و بزرگترین فقر حماقت و جهل است.
حضرت بدین جهت این عبارت را بیان فرمودند که انسان جاهل علاوه بر اینکه آخرت خویش را به سبب حماقت خود از دست میدهد، دنیایش را نیز به جهت نادانی به باد خواهد داد. در حقیقت شخص احمق منافع و لذتهای زودگذر دنیا را بر آنچه که موجب سعادت ابدی و پایدارش میگردد، ترجیح میدهد و به همین سبب است که در روز قیامت و موقع حسابرسی دستش از حسنات و نیکیها خالی و پشت او به جهت بسیاری گناه و معصیت سنگین است. انسان نادان در این دنیای فانی نیز در اثر ندانم کاری دوستان خود را از دست میدهد و فواید و منافع آنی را بر درآمدهای آتی مقدم دانسته و ترجیح میدهد. لازمه حماقت، خساست و تنگ نظری است که باعث شده مردم به او بدبین شوند. همچنین او تدابیر لازم برای به دست گرفتن امور مادی را از دست میدهد، پس در معیشت مادی باز مانده و فقر گریبانگیر زندگیاش میشود.
از مشکلات کار افراد احمق و نادان این است که درمان آنها سخت است چرا که این فرد همچون بیماری است که نه تمایل به پرهیز دارد و نه دارویی مصرف میکند.
از امام صادق علیه السلام در کتاب اختصاص شیخ مفید آمده است که ایشان فرمودند: همانا عیسی پسر مریم گفت: من بیماران (آنهایی که لا علاج هستند) را درمان کرده و به اذن خداوند شفا دادم. نابینای مادرزاد و آن کس که به بیماری برص مبتلا است را به اذن الله بهبود بخشیدم، حتی اموات را به اذن حق تعالی زنده کردم، اما به سراغ درمان شخص نادان رفتم و نتوانستم او را اصلاح کنم [4].
در این باره که شخص نادان کیست نیز روایتهایی از ائمه اطهار علیهم السلام نقل شده است. در حدیثی از امام علی (ع) آمده است: شخصی که به عیوب مردم نگاه میکند و آنها را منکر و بد میداند، سپس آنها را برای خویشتن میپذیرد، او به عینه انسان احمقی است [5] …
منابع:
[1] بحارالانوار، ج 1، ص 94، ح 29
[2] کافى، ج 1، ص 12، ح 11
[3] غررالحکم، ص 52، ح 437 و ص 44، ح 114
[4] میزان الحکمه، ماده احمق، ح 4418; بحارالانوار، ج 14، ص 323، ح 35.
[5] کلمات قصار، حکمت 349