شرح و تفسیر سوره شمس – بخش اول

تفسیر سوره شمس

در این نوشتار و در ادامه سلسله مطالب تفسیر سوره های قرآن کریم، قصد داریم به تفسیر آیه های ابتدایی سوره شمس بپردازیم. سوره شمس یکی از سوره های پُر فضیلت جزء سی قرآن کریم می‌باشد که در شهر مکه بر پیامبر (ص) نازل شده و متشکل از 15 آیه کوتاه می‌باشد. در این سوره خداوند به اخلاق و تهذیب نفس پرداخته است و به پیامدهای اجتماعی و فردی عدم تهذیب و تزکیه نفس پس از سوگندهای پیاپی به برخی از پدیده های مهم عالم هستی، و با بیان خلاصه‌ای از سرگذشت قوم ثمود، اشاره نموده است.

تفسیر سوره شمس
تفسیر سوره شمس

سوره شمس

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

وَ الشَّمْسِ وَضُحَاهَا (1)

قسم به خورشید و تابندگی آن

وَ الْقَمَرِ إِذَا تَلَاهَا (2)

و سوگند به ماه چون به دنبال (خورشید) رود.

وَ النَّهَارِ إِذَا جَلَّاهَا (3)

و قسم به روز چون ( زمین را) روشن می‌سازد.

وَ اللَّيْلِ إِذَا يَغْشَاهَا (4)

و قسم به شب چون پرده بر آن پوشد.

شرح بخشی از سوره شمس [1]

در آیات نخستین سوره شمس خداوند متعال سوگندهای بسیاری آورده است (به حسابی یازده قسم و به گونه‌ای دیگر می‌توان آن ها را هفت سوگند بر شمرد) به طوری که بیان شده بیش‌ترین سوگندهای قرآن کریم را سوره مبارکه شمس در خود جای داده است. و این خود به خوبی نمایانگر این موضوع است که مطلب مهمی در این سوره مطرح گردیده است. اما این مطلب چیست؟ مطلبی که عظمت و بزرگی آن به بزرگی آسمان‌ها، زمین، خورشید و ماه می‌باشد.

در ابتدا هر یک از سوگندهای گفته شده تفسیر می‌گردند، سپس، مطلب و موضوع مهمی که به سبب آن این سوگندها خورده شده‌اند، بیان شده و تفسیر خواهد شد.

در آیه اول حق تعالی می‌فرماید: قسم به خورشید و تابندگی آن.

سوگندها در قرآن کریم عمدتا مبین دو موضوع می‌باشند: اول اینکه اهمیت موضوعی که سوگند به سبب آن یاد شده است. دوم اهمیت اموری که به آن سوگند خورده شده است، چرا که همواره قسم به مباحث و موضوعات مهم یاد می‌گردد، به همین جهت این سوگندها باعث تفکر و به کار افتادن اندیشه آدمی می‌شود تا درباره این امور مهم جهان هستی فکر کرده و از طریق آن‌ها مسیری به سوی حق تعالی بیابد.

خورشید (شمس) نقش بسیار مهم و موثری در حیات آدمی و تمامی مخلوقات از گیاهان تا حیوانات روی خشکی و در آب دارد، زیرا این آفریده خداوند متعال علاوه بر این‌که منبع دو عامل حیاتی، یعنی گرما و نور می‌باشد، دیگر منابع حیاتی نیز از آن نشأت می‌گیرند. باد و باران، رویش گیاهان، جذر و مد آب دریاها، پدید آمدن منابع انرژی زا نظیر ذغال سنگ بی ربط با خورشید تابنده نیستند، به گونه‌ای که اگر روزی خورشید به طور کلی خاموش گردد، مرگ بر دیگر آفریده های الهی سایه می‌اندازد.

واژه «ضحی» به معنای گسترش نور خورشید می‌باشد و این برای اوقاتی است که خورشید از افق بالا آمده و نور آن جهان را روشن کند. البته به سبب این معنا به آن موقع از روز که خورشید این چنین بالا می‌آید نیز این نام اطلاق می‌گردد. بیان شده که تکیه و تاکید بر ضحی به جهت اهمیت آن است زیرا که هنگامه تسلط و گستردگی نور خورشید بر زمین می‌باشد.

در ادامه (آیه دوم)، حق تعالی سومین سوگند را یاد می‌کند و می‌فرماید: و سوگند به ماه چون به دنبال (خورشید) رود.

بر اساس نظر گروهی از مفسران قرآن کریم، تعبیر بیان شده در این آیه به ماه در زمان بدر کامل یعنی شب چهاردهم هر ماه اشاره دارد چرا که در آن شب ماه به صورت کامل مقارن با غروب خورشید بر پهنای آسمان ظاهر می‌شود و به سبب آن‌که از دیگر زمان ها زیباتر و با شکوه تر می‌باشد به آن قسم خورد شده است.

البته علاوه بر این تفسیر این احتمال نیز داده شده است که تعبیر به کار رفته در آیه دوم به دنبال روی و تبعیت دائمی و همیشگی ماه از خورشید و گرفتن نور خود از آن که منبع اصلی نور در این عالم می‌باشد، اشاره دارد که در این صورت عبارت و جمله «اذا تلاها» قید توضیحی خواهد شد.

البته برای تفسیر این آیه احتمالات دیگری نیز گفته شده است که لازم نیست به آن ها توجه شود، به همین سبب از بیان آن ها خودداری می‌شود.

در سومین آیه سوره شمس خداوند چهارمین سوگند را یاد کرده و می‌فرماید: و قسم به روز چون (زمین را) روشن می‌سازد.

عبارت «جلاها» از ماده «تجلیه» و به معنای اظهار نمودن و ابراز کردن می‌باشد.

تفسیر قرآن کریم
تفسیر قرآن کریم

همانطور که مشاهده می‌شود عبارت «جلاها» دارای ضمیر است و این ضمیر به چیزی بر می‌گردد. اما به چه چیز؟ در این باره مفسران نظرات متعددی را بیان کرده‌اند. بسیاری از تفسیر کنندگان ضمیر را به دنیا یا زمین مرتبط می‌دانند. گفته شده که درست است در آیات پیشین سخنی از زمین در میان نبوده اما از قرینه مقام آشکار می‌شود.

برخی از مفسران نیز ضمیر را به خورشید نسبت داده‌اند، یعنی سوگند به روز زمانی که خورشید را نمایان می‌سازد. آری درست است که خورشید خود روز را ظاهر می‌سازد اما به شکل مجازی می‌توان بیان کرد که روز خورشید را آشکار و ظاهر ساخت. البته تفسیر اول مناسب تر به نظ ر می‌آید.

در هر صورت قسم خوردن به این پدیده پُر اهمیت آسمانی به سبب موثر بودن آن در حیات بشر و دیگر جانداران و مخلوقات است زیرا روز رمز جنبش و حیات می‌باشد و همه سعی و تلاش‌ها عمدتا در روشنایی روز انجام می‌گیرند.

خداوند متعال در آیه چهارم به پنجمین سوگند اشاره نموده و می‌فرماید: و قسم به شب چون پرده بر آن پوشد.

شب با همه برکت‌ها و آثاری که دارد از یک سو حرارت خورشید روز را تعدیل می‌نماید و از سویی دیگر باعث آرامش و استراحت تمامی مخلوقات می‌شود که اگر تاریکی شب نبود و خورشید همواره می‌تابید، آرامشی نبود چرا که حرارت خورشید همه را هلاک می‌سازد، حتی اگر که نظام شب و روز بر خلاف آن‌چه که امروز است، بود، همین مشکل به وجود می‌آمد همانطور که در کُره ماه شب‌ها معادل با دو هفته در کُره زمین می‌باشد و روزهای آن نیز معادل با دو هفته می‌باشند. در میانه روز حرارت به نزدیکی سیصد درجه سانتی‌گراد می‌رسد که در آن وضعیت هیچ موجود زنده‌ای باقی نخواهد ماند . در میانه ی شب نیز اینگونه است درجه حرارت کُره ماهی به مقداری پایین خواهد آمد که اگر موجود زنده‌ای در آن شرایط وجود داشته باشد، بی شک یخ زده و می‌میرد.

البته لازم است به این نکته توجه شود که در آیه‌های پیشین فعل‌ها به شکل ماضی آمده‌اند اما در این آیه افعال مضارع به کار برده شده‌اند. این تفاوت در تعبیر ممکن است به این موضوع اشاره داشته باشد که واقعه هایی نظیر ظهور شب و روز به زمان خاصی تعلق ندارد و مربوط به گذشته، آینده و حال است و تمامی اوقات را شامل است و لذا برخی به شکل ماضی و بعضی دیگز به صورت فعل مضارع آمده ‌اند تا عمومیت این رخدادها در بستر زمان آشکار گردد.

منبع:

[1] برگرفته از تفسیر نمونه آیت الله مکارم شیرازی

  • تلاوت ترتیل سوره مبارکه «شمس» با صدای استاد «حسن ابراهیم هاشم»

دانلود

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *