در این نوشتار و در ادامه مطلب قبلی که شرح برخی از فرازهای دعای نهم صحیفه سجادیه بیان شد به تفسیر و شرح فرازهای دیگر این دعای پُر محتوا خواهیم پرداخت. در دعای نهم صحیفه، حضرت از خداوند طلب آمرزش و بخشش نموده و از حق تعالی درخواست کرده که آن هنگام که در زندگی میان دو راهی قرار گرفت او را کمک کرده تا طریق درست را انتخاب کند چرا که همواره نفس اماره آدمی در تلاش است، بدی را مسیر درست نشان داده و آدمی را بدان سمت سوق دهد. علاوه بر این امام علیه السلام از سستی انسان سخن به میان آورده و از خداوند متعال میخواهد که راه مبتلا گشتن به گناه را بر او ببندد و او را در این راه یاری نماید.
فراز سوم دعای نهم صحیفه سجادیه
اللَّهُمَّ وَ إِنَّكَ مِنَ الضُّعْفِ خَلَقْتَنَا، وَ عَلَى الْوَهْنِ بَنَيْتَنَا، وَ مِنْ مَاءٍ مَهِينٍ ابْتَدَأْتَنَا، فَلَا حَوْلَ لَنَا إِلَّا بِقُوَّتِكَ، وَ لَا قُوَّةَ لَنَا إِلَّا بِعَوْنِكَ. فَأَيِّدْنَا بِتَوْفِيقِكَ، وَ سَدِّدْنَا بِتَسْدِيدِكَ، وَ أَعْمِ أَبْصَارَ قُلُوبِنَا عَمَّا خَالَفَ مَحَبَّتَكَ، وَ لَا تَجْعَلْ لِشَيْءٍ مِنْ جَوَارِحِنَا نُفُوذاً فِي مَعْصِيَتِكَ.
بار الها تو ما را از ناتوانی و ضعف خلق نمودی و بر سستی بنا نهادی و از آب ناچیز و دون (نطفه) به وجود آوردی، پس هیچ چاره و قوهای جز قوه، نیرو و یاری تو نداریم. پس ما را به توفیق خویش مؤید نما و به هدایت خود استحکام بخش و استوار کن و دیدهی دلهایمان را از آنچه که بر خلاف و ضد محبت و عشق تو میباشد نابینا کن و برای هیچ یک از اعضا و جوارح ما طریق نفوذی به سمت تمرد و معصیت قرار نده.
شرح فراز سوم دعای نهم صحیفه سجادیه
در آیه 28 سوره مبارکه نساء آمده است: … وَ خُلِقَ الْإِنْسَانُ ضَعِيفًا (آدمی ضعیف آفریده شده است). و مقصود این است که انسان در تمامی شؤون وجودی محدود میباشد که با کوچکترین ناملایمتی در اصول حیات، از توفیق یافتن در امور و کارهای خویش باز میایستد. همچنین پیوسته هوای نفس مانعی بر عزم استوار و مستحکم او میشود و از سیر و حرکتش به سمت طریق مستقیم جلوگیری میکند. علاوه بر اینها شیطان بر سر راه او (انسان) نشسته و به تأیید هوای نفس میپردازد تا آدمی مجبور به شکستن عهد گردد.
گذشته از آن، قدرت و توانایی فکری و مقدار اراده آدمی حد و مرز مشخصی دارد که اگر قدرت مخالف، فوق آن قرار گیرد صبر و طاقتش طاق میگردد و خویش را میبازد و تنها عنایت حق تعالی است که مانع زمین خوردنش میشود و لا غیر.
پس هیچ یک از انسانها نمیتوانند به منیت خود تکیه کنند و میبایست با توکلی خالصانه به «لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم» متوسل گردند. از ابتدا تا انتهای آفرینش محدودیت آن گونه بوده که تمامی آدمیان به این امر واقف هستند که لازم است در برابر پیشامدهای ناگهانی، قواعد و قوانین آفرینش و کشمکشهای زندگی از خداوند متعال که خود آفریننده و رَب تمامی جهان هستی است کمک گرفت و قدرت خویش را به قدرت و قوه لایتناهی پروردگار مرتبط ساخت. پس هیچ چیزی در برابر حرکت آدمی قرار نمیگیرد و باید توجه داشت این شرط ویژه که توکل و تمسک به قدرت الهی است توهم ناتوانی و عجز را در او ایجاد نکند بلکه باید امیدوارتر گام بردارد.
پس مضمون این بخش از دعا این است که آدمی از خویش ببُرد و به خدا ربط پیدا کند، که جبران ضعف تنها با قدرت نامتناهی ممکن است، چرا که ضمیمه نمودن هزاران ضعیف، نیروی توانمند نخواهد ساخت و تنها کثرتی غیر سودمند میباشد. پس در ادامه و بعد از اعتراف به ضعف حضرت میفرمایند: پس ما را به توفیق خویش مؤید نما و به هدایت خود استحکام بخش و استوار کن و دیدهی دلهایمان را از آنچه که بر خلاف و ضد محبت و عشق تو میباشد نابینا کن و برای هیچ یک از اعضا و جوارح ما طریق نفوذی به سمت تمرد و معصیت قرار نده.
ممکن است برخی گمان کنند فرد بینا آن است که چشم ظاهر او با نظام فیزیکی ویژهای قادر باشد اشیاء را دیده و تشخیص دهد. البته که این نوعی بینایی است اما این نوع بینایی مشترکا بین انسان و دیگر جانوران است و بینایی و بصیرتی که انسان را از دیگر جانداران متمایز کرده، آن بصیرتی است که با دید عقل و حاکمیت آن در ارتباط باشد، همانطور که به افرادی که قضایای سخت و پیچیدهای را در علوم مختلف حل مینمایند انسانهایی بینا گفته میشود. واضح است که حل و فسخ قضایای علمی با چشم ظاهر نیست و دید عقلانی، مطالعه و تجربه میطلبد.
دید الهی نیز همچون دید عقلانی به چشم ظاهر مرتبط نیست و به همین سبب است که خداوند در قرآن میفرماید: … لَا تَعْمَى الْأَبْصَارُ وَلَكِنْ تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتِي فِي الصُّدُورِ [1].
در واقع به این معناست که در انسان هم خصائل حیوانی (مقصود آن چه که مشترک میان اکثر جانوران است) وجود دارد هم خصائل و ویژگیهای انسانی و در اینجا مقصود بینایی انسانی است و به همین سبب است که حضرت از دید قلبی سخن به میان آورد.
البته برخی اوقات قلب و چشم آدمی به امری مشغول میشوند که حق تعالی بدان راضی نیست و انسان میبایست هر چه سریعتر از آنها صرف نظر کرده و آنها را ترک نماید. از جمله بزرگترین خطرها که انسان را تهدید میکنند، خطرات نادرست و نا به هنجار است که بدون اختیار برای انسان به وجود آمده و گریبانگیر او خواهند شد. انسان میبایست به سرعت از آنها با توکل و توسل به خدا و خالی کردن ذهن و اندیشه خویش از آنها صرف نظر کند.
در آخرین بخش از این فراز حضرت زین العابدین (ع) از خدای متعال میخواهد که اعضا و جوارح ظاهری او را از ابتلا به گناه حفظ کند چرا که هر آنچه در جوارح پدید آید از خاطر و ذهن پیشتر گذشته است که باید از توجه به خواطر نیز صرف نظر کرد.
منبع:
[1] سوره حج، آیه 46
- تلاوت تحقیق آیه 28 سوره نساء – عبدالباسط
يُرِيدُ اللَّهُ أَنْ يُخَفِّفَ عَنْكُمْ ۚ وَخُلِقَ الْإِنْسَانُ ضَعِيفًا
خدا میخواهد (با احکام مربوط به ازدواج با کنیزان و مانند آن،) کار را بر شما سبک کند؛ و انسان، ضعیف آفریده شده؛ (و در برابر طوفان غرایز، مقاومت او کم است)