یکی از سوالاتی که درباره واقعه عاشورا، امام حسین (ع) و کربلا پرسیده میشود این سوال است که در کربلا آب بود چرا که در شب عاشورا آب برای غسل وجود داشت، پس آب برای آشامیدن چرا نبود؟
از جمله مسائل و موضوعاتی که همواره درباره حادثه دهم محرم سال 61 هجری قمری (واقعه عاشورا) در سرزمین کربلا و در نبرد میان حق و باطل جلوهگری میکند و در عزاداریها به آن پرداخته میشود مسئله منع کردن آب و تشنگی امام حسین (ع)، خانواده و یاران ایشان است. در صحت این موضوع هیچگونه شک و یا شبههای وجود ندارد چرا که در روایات صحیح منقول از ائمه اطهار (ع) به این مسئله اشاره شده است که یاران حق در واقعه کربلا با لبی تشنه دعوت حق را لبیک گفته و به شهادت رسیدند. اما اینکه تشنگی برای چه زمانی است و چرا با وجود تشنگی به جای آنکه آب برای آشامیدن ذخیره شود، غسل که پس از رفع تشنگی در مواقع اضطرار قرار دارد، انجام شده است را در ادامه و با شرح برخی از وقایع و رخدادها در آن برهه از تاریخ پاسخگو خواهیم بود تا به جوابی کلی برای سوال ابتدای متن دست پیدا کرد.

در خیمه ها تا سحر روز دهم محرم آب وجود داشت اما آنهنگام که نبرد میان لشکریان باطل با سپاه امام حسین علیه السلام بالا گرفت، کار بر حضرت، خاندان و یاران او سخت شد و تشنگی بر آنان غلبه کرد.
پاسخ به سوال «در شب عاشورا آب برای غسل وجود داشت، پس آب برای آشامیدن چرا نبود؟»
برای بررسی اوضاع لازم است وقایع از زمانی که حضرت امام حسین (ع) به صحرای کربلا قدم گذاشتند مورد بررسی قرار بگیرند. آن زمان که نامه عبید الله بن زیاد به حُر بن زیاد ریاحی رسید. در نامه عبید الله به حُر بن زیاد امر کرده بود هنگامی که نامهی من به دست تو میرسد، بر حسین (ع) سخت گرفته و او را در صحرایی بی آب و حصار فرود آور و تا زمانی که امر و دستور من را اجرا نکردهای فرستادهام همراه تو خواهد بود تا خبر اجرای آن را به من اطلاع دهد. با این امر حُر ریاحی به نزد امام حسین (ع) و یاران او رفت و دستور عبید الله را برای آنان خواند و آنها را مجبور ساخت که در همان مکان فرود آیند. مکانی که اگر چه به رود فرات نزدیک بود اما کسی در آن سکونت نداشت و منطقهای بی آب و علف بود. یاران حضرت (ع) به حُر ریاحی گفتند که اجازه بده که ما در این روستا (احتمال میرود که منظور آنان یکی از سه دهکدهی نینوا، غاضریه و شُفیه بوده باشد)، فرود بیاییم. اما حُر رضایت نداد و گفت که خبر رسان عبید الله مراقب من است تا امر عبید الله را اجرا کنم.
سپاهیان حُر بر امام و یاران او سختگیری کردند و نگذاشتند که آنان مسیری را رفته و در شهر یا روستایی موقتا ساکن شوند. همچنین آنان نه میتوانستند به کوفه بروند و نه اجازه برگشت به شهر مدینه را داشتند. پس ناچارا در دوم ماه محرم سال 61 قمری که مصادف با روز پنجشنبه بود در کربلا فرود آمدند. پس از آن و در روز جمعه سپاهی دیگر که متشکل از چهار هزار نیرو بود با فرماندهی عمر بن سعد به کربلا وارد شد.
در این میان و تا حدود چهار روز بعد یعنی هفتم ماه محرم امام حسین علیه السلام و یاران او آب آشامیدنی و مورد نیاز خود را از آب راهی که منتهی به رود فرات بود تأمین میکردند تا اینکه نامهای دیگر و این بار به عمر بن سعد رسید که در آن دستور داده شده که میان سپاهیان حسین (ع) و آب مانعی ایجاد شود تا آنان قطرهای از آن را نتوانند بچشند. با ابلاغ این دستور عمر بن سعد گروهی 500 نفره از لشکریان خود را مأمور کرد تا بر آب راه یا همان شریعه فرات ایستاده و مانع از بردن آب توسط امام (ع) و یارانش به سوی خیمهها شوند.
از آن لحظه تهیه کردن آب برای سپاه امام حسین (ع) سخت شد چرا که لشکریان عمر سعد راه را بسته بودند. پس امام علیه السلام بر اساس روایتهای موجود برای مقابله با این رخداد که به بحران سختی تبدیل میشد، کارهایی را انحام دادند که در ادامه به آنها خواهیم پرداخت.
شیوههای مقابله امام حسین علیه السلام با بی آبی
- از اقداماتی که حضرت (ع) انجام دادهاند، طبق روایات، کندن چاه بوده است. ابن شهر آشوب در این باره بیان کرده که امام (ع) در بخش جلوی خیمه چاهی را حفر نمود که از آب گوارایی برخوردار بوده است. ابن اعثم نیز در این باره بیان کرده که زمانی که تشنگی بر ایشان غالب گردید، حسین علیه السلام کلنگی را برداشت و از سوی خیمه زنان نوزده قدم به سمت قبله حرکت کرد و زمین را حفر نمود، پس چشمه آبی آشکار گردید که آب گوارا و شیرینی داشت سپس به یاران امر نمود آب بخورند و مشکها را پُر نمایند [1].
درباره چاهی که کنده شد مدارکی که نشان دهندهی این موضوع باشند که عمر بن سعد آن چاه را پُر کرده وجود ندارد ولی از سوی دیگر و در اقدامی که در ادامه از آن صحبت میشود مشاهده میگردد که امام عدهای را (حضرت عباس و حضرت علی اکبر علیهم السلام به همراه این گروه بودند) برای آوردن آب از شریعه فرات مامور کرد. پس به درستی درباره سرنوشت چاهی که حفر شده بود نمیشود اظهار نظر کرد. تنها و با توجه به رخدادهای پس از آن نظیر رفتن برای آوردن آب، میتوان اظهار داشت که تهیه آب با استفاده از چاه به نتیجه نرسیده و یا ادامه دار نبوده است.
- حمله به لشکریان دشمن که فرات را محاصره کرده بودند از دیگر اقدامات حضرت بود. در مقتل الحسین (ع) از خوارزمی به این موضوع اشاره شده و بیان گردیده که آن زمان که عطش شدت گرفت امام حسین علیه السلام برادر خویش حضرت عباس (ع) را فراخواند و 30 نفر سواره و 20 نفر پیاده را به همراه 20 مشک به سمت فرات در دل شب فرستاد. میان سپاه امام حسین (ع) و لشکر دشمن که آب را محاصره کرده بودند، درگیری بالا گرفت و در نهایت سپاه حق پیروز شد و با مشکهایی پُر آب به سمت خیمهها رفتند.
تبدیل شدن کمبود آب به بحران
با توجه به آنچه که بیان شد سوالی پیش میآید و آن این است که از چه زمانی نبودن آب بحران شد؟ برای پاسخ به این سوال به حدیثی که از امام صادق (ع) نقل گردیده و در کتاب امالی شیخ صدوق موجود است میتوان استناد کرد.
گفته شده که عبدالله بن منصور از امام صادق (ع) و ایشان نیز از پدر بزرگوارشان و ایشان نیز از امام سجاد (ع) نقل کردهاند که حضرت اباعبدالله (ع) امر نمود تا در اطراف سپاه گودالی همچون خندق حفر گردد و در آن هیزم قرار داده شود. سپس پسر خود علی اکبر را به همراه 30 نفر سواره و 20 نفر پیاده را برای آوردن آب فرستاد در حالی که خطرات زیادی تهدیدشان مینمود، پس امام (ع) شعری را زیر لب خواندند …
آن گاه امام به اصحاب خود گفت که بلند شوید، آب بنوشید که آخرین توشه است، وضو گرفته و غسل کنید، لباسهای خویش را بشویید که کفن شما میشوند.
پس از آن نماز صبح را به همراه آنان خواند و مهیای نبردشان نمود. علاوه بر این امر فرمود تا گودالی که حفر شده را از آتش پر کنند تا از یک سمت با دشمن بجنگند.
بر اساس این روایت میتوان بیان داشت که اگر چه تهیه کردن آب امری مشکل و سخت بود اما تا سحر روز دهم در خیمهها آب بود اما آن هنگام که آتش جنگ شعله ور گردید و در ابتدای امر عمر بن سعد فرمان تیر اندازی به خیمهها را صادر کرد، کار بر امام و خاندان و یارانش سخت شد.
بر اساس این بیانات و رخدادهای بعدی نظیر جنگهای تن به تن و دیگر اتفاقات سخت و جانکاه، به دور از انتظار نخواهد بود اگر که به این نتیجه گرفته شود که دیگر وقت و زمانی برای تهیه آب وجود نداشت اگر چه حضرت عباس (ع) برای تهیه آب آخرین تلاشها را که منجر به شهادت جانسوز ایشان شد، را کرد اما آبی به خیمهها نرسید و لشکر حق در کربلا لب تشنه به شهادت رسیدند.
پس راه دسترسی به آب اگر چه از روز هفتم بر سپاهیان امام حسین (ع) بسته شد اما بحران نبود کامل آب برای روز دهم بود.

و اما درباره غسل
نخست اینکه از جمله رخدادهای قطعی تاریخ، ممانعت از دسترسی سپاهیان امام حسین (ع) و خانوادهی ایشان به آب و لب تشنه به شهادت رسیدن آنان است. درباره موارد دیگری چون غسل روایت قابل اعتمادی و قطعی وجود ندارد. اما اگر که از اشکال سندی نادیده گرفته شود و تمامی روایتهای تاریخی را با هم معنا نماییم و میان آنها جمع نماییم میتوان به طور اجمالی به نکاتی که در ادامه بیان میگردند رسید:
اولین نکته این است که امام و یاران با وفای او یقین به شهادت داشتند، پس خود را برای آن مهیا کرده بودند. پس امام (ع) به این دلیل که میخواستند شهادتشان به زیباترین شکل اتفاق بیافتد و پاکی در تمامی اجزای آن مشاهده شود، امر به غسل نمودند چرا که علاوه بر پاکی ظاهری، زمینه ساز پاکی باطن است. در ضمن غسل آن گونه که به نظر میرسد آب زیادی نمیخواهد و با کمی آب نیز قابل انجام است.
دوم اینکه هر چه زمان میگذشت، هوا گرمتر میشد و محاصره نیز شدت میگرفت و ممانعت از دسترسی به آب بیشتر میشد. پس میتوان این احتمال را داد آن هنگام که حضرت دستور به غسل کردند، فراهم نمودن آب به هر شیوهای ممکن بود و در روز عاشورا و اعمال فشار لشکر دشمن، تشنگی بر همه همراهان امام حسین علیه السلام غلبه کرد.
سوم اینکه گمان میرود که آبهای استفاده شده برای غسل از نوع آبهای غیر شرب بوده باشند.
منبع:
[1] ابن اعثم کوفی، کتاب الفتوح، مصحح: طباطبایی مجد، مترجم: مستوفی هروی، آموزش و پرورش، تهران، 1372ش، ص 893؛، ابن شهراشوب، مناقب آل ابی طالب،مصحح: رسولی محلاتی، موسسه انتشارات علامه، بیتا، ج 4، ص 50