منافات میان خاتم بخشی امام علی (ع) و بیرون کشیدن تیر از پای ایشان در نماز – بخش دوم

پاسخ به شبهات

در این مطلب به ادامه بررسی شبهه ایجاد شده در ارتباط با موضوع خاتم بخشی امام علی (ع) و منافات آن با خارج کردن تیر از پای ایشان در نماز که در مطلب قبلی با عنوان «منافات میان خاتم بخشی امام علی (ع) و بیرون کشیدن تیر از پای ایشان در نماز 1» به بررسی و پاسخ به آن پرداخته شد، می‌پردازیم.

در مطلب پیشین بیان شد بررسی و پاسخ درست به این شبهه در دو بخش صورت می‌پذیرد: در بخشی وقایع ذکر شده، که خاتم بخشی حضرت (ع) در نماز و خارج ساختن تیر از پای ایشان می‌باشند از لحاظ سندیت، اعتبار و تاریخ مورد بررسی قرار خواهند گرفت و در بخشی دیگر درباره امکان جمع این دو ماجرا بحث خواهد شد. بخش اول در مطلب قبلی کاملا بررسی گردید و مشخص شد که اگر چه هر دو دارای سند و اعتبار هستند اما خاتم بخشی امام علی (ع) به عنوان شأن نزول آیه ولایت شناخته شده و علاوه بر این‌که در کتب معتبر شیعی به این موضوع پرداخته شده، اکثر اهل سنت نیز به آن اقرار و اعتراف کرده‌اند ولی در ارتباط با ماجرای بیرون کشیدن تیر سندیت و اعتبار همچون ماجرای نخست متقن و استوار نمی‌باشد و این احتمال وجود دارد که ساخته و پرداخته جناب فخر رازی برای به چالش کشیدن شأن نزول آیه 55 سوره مائده باشد (توصیه می‌شود مطلب قبلی مطالعه گردد).

پاسخ به شبهات
پاسخ به شبهات | خاتم بخشی امام علی (ع) و بیرون کشیدن تیر از پای ایشان

حال بخش دوم که امکان جمع دو ماجرا می‌باشد را مورد بحث قرار خواهیم داد.

منافات نداشتن دو رخداد و معتبر بودن تمامی روایت‌ها

حال فرض را بر این می‌گیریم که دو واقعه ذکر شده رخ داده‌اند، پس چطور می شود آن دو را جمع کرد؟ در واقعه‌ای ایشان با آن‌که در نماز بودند توانستند به وقایع اطراف اشراف داشته باشند و به نیازمند کمک کنند اما در نمازی دیگر چنان به عبادت مشغول بوده‌اند که بیرون کشیدن تیر از پا را احساس نکرده‌اند.

در پاسخ به سوال لازم است گفته شود که از خصوصیات بارز و بسیار مهم امام علی علیه السلام علاقه وافر و بی حد ایشان به عبادت می‌باشد به گونه‌ای که در شرح و تفسیر نهج البلاغه ابن ابی الحدید ذکر می‌کند: علی (ع) در عبادت و پرستش، عابدترین انسان‌ها بود، نماز و روزه‌ی ایشان بیش از همه بوده و مردم نماز شب و پیوستگی در ذکر گفتن و انجام مستحب‌ها را از وی تعلیم می دیدند.

در حقیقت حضرت آن چنان به عبادت مشغول می‌شد و تمامی وجودش معطوف حق تعالی می‌شد که بیرون کشیدن تیری که به پای ایشان رفته و اطباء قادر به بیرون کشیدنش نبودند در حین سجده انجام گرفت بدون آن‌که متوجه این اتفاق شده باشد چرا که ایشان پس از نماز بیان نمودند که متوجه خارج ساختن تیر نگشته‌اند.

صلاة ستون دین است و فردی که نماز می‌گزارد در حال نجوا با معبود خویش است و به عروج می‌رسد پس تمامی اجزای بدن او در اختیار حق تعالی است نه خود شخص، چرا که پروردگار زیبای مطلق است و نمازگزار او را مشاهده می‌کند و از هر چه که غیر اوست رها می‌گردد.

همچنین حالت اولیای الهی هنگام عبادت همواره به یک صورت نبوده است، برخی اوقات آنان با حفظ تمامی حضور قلب به عالَم هستی نیز توجه داشته و از اطراف خویش غافل و ناآگاه نمی‌باشند و اگر که موضوعی پیش بیاید و لازمه‌اش واکنش آن‌ها است، عکس العملی نشان خواهند داد همان‌گونه که در روایت‌ها و داستان‌های نقل شده‌ در ارتباط با رسول الله (ص) به طولانی نمودن سجده به سبب این‌که امام حسن (ع) بر دوش ایشان بود و یا کوتاه کردن سجده نماز به دلیل گریه نوزاد یکی از نمازگزاران بر می‌خوریم و گاهی آن‌گونه غرق در عبادت و راز و نیاز می‌گردند که تنها ذات مقدس و کبریایی حق تعالی را مشاهده می‌کنند و به اطراف خویش توجهی نخواهند داشت. البته این بی توجهی آن نیست که ما می‌پنداریم بلکه بدین معنا است که توجه به معبود و مناجات با او آن‌چنان لذت بخش است که سبب می‌گردد فرد به اطراف خود توجه نداشته باشد و یا اگر که دردی وجود داشته باشد آن را به راحتی تحمل نماید.

روایت‌های در این باره وجود دارند که از میان آن‌ها می‌توان به برخی از بخش‌های داستان حضرت یوسف اشاره کرد، آن گاه که حضرت یعقوب (ع) بوی پیراهن یوسف را از راه دور شنید اما زمانی که برادران او را در چاه انداختند و یعقوب به جستجوی او اطراف کنعان را می‌گشت متوجه حضور او در چاه نشد.

پس بر اساس آن‌چه که بیان شد و با وجود روایت‌هایی از این دست که به احوال اولیای خدا در زمان‌های مختلف اشاره دارد می‌توان گفت که بیرون کشیدن تیر از پای امام بدون آن‌که ایشان متوجه شود (حتی اگر که در برخی نقل‌ها بوی اغراق می‌دهند) به خاتم بخشی‌ او در نمازی دیگر و شأن و جایگاهشان آسیبی نخواهد رساند و بالعکس سبب بزرگ‌داشتن ایشان می‌گردد.

علاوه بر این می‌توان اظهار داشت که انفاق و پرداخت زکات توجه به عالَم کثیر نیست بلکه توجه و لبیک گفتن به امر خداست و امام علی (ع) در حال نماز به آن‌چه که غیر خداست به اراده خویش و با اقتدار ولایی که در وجودشان بوده بی توجه بوده و به آن‌چه که برای خدا می‌باشد توجه داشته است.

در این باره نیز می‌توان به روایتی که در کتاب مناقب ابن شهر آشوب [1] آمده است اشاره کرد: گفته شده که برای پیامبر (ص) دو شتر را به عنوان هدیه آورده‌اند. ایشان به اصحاب خود نگاه کرد و فرمود: آیا در بین شما فردی هست که دو رکعت نماز بخواند بدون آن‌که فکری دنیایی به ذهنش خطور نماید تا من نیز به او یکی از شتران را هدیه دهم. امام علی (ع) که در جمع حضور داشت فرمود که من می‌توانم، پس بلند شد و دو رکعت نماز خواند. هنگامی که نمازش تمام شد فرشته‌ی وحی بر رسول الله (ص) نازل شد و به ایشان گفت که یکی از دو شتر را به علی بدهید. حضرت فرمودند: آن زمان که علی تشهد نماز را می‌گفت به این فکر می‌کرد که کدامین شتر را بردارد؟ جبرئیل در پاسخ به پیامبر (ص) عرض نمود: او به این موضوع می‌اندیشید که شتر چاق‌تر را انتخاب نماید و آن را ذبح نماید و در راه خدا به فقیران بدهد پس اندیشه‌اش خدایی بوده نه دنیایی …

امام علی علیه السلام
امام علی علیه السلام | خاتم بخشی امام علی (ع) و بیرون کشیدن تیر از پای ایشان

پاسخ شهید مطهری به این شبهه

در انتهای بحث به طور خلاصه پاسخ شهید مطهری به این شبهه را که در کتاب امامت و رهبری ذکر شده است را بیان می‌کنیم.

شهید مطهری به این شبهه دو پاسخ داده‌اند:

  • حالات رسول الله (ص) و امامان علیهم السلام در تمامی زمان‌ها یکسان نبوده است و برخی اوقات مشاهده می‌شد که خود پیامبر (ص) زمانی که نماز می‌خواندند و امامان حسن و حسین (ع) بر دوش ایشان سوار می‌شدند، سجده را طولانی‌تر می‌نمودند تا آنان که خردسالانی بیش نبودند از روی دوش ایشان پایین بیایند و گاه تیری از پای امیر مومنان خارج می‌کنند به سبب آن‌که حالت جذبه و محو قوی می‌باشد، متوجه نمی‌گردند. پس حالات اولیای خدا یکسان نبوده و دارای شدت و ضعف بوده است.
  • همچنین بر اساس دیدگاه و نظر عرفا، زمانی‌که حالت انجذاب کامل گردید، در آن حالت برگشت است به این معنا که فرد در عین این‌که با خدا می باشد با ماوراء نیز هست، در حقیقت این مورد همچون خلع بدن است برخی در تمامی احوال در حال خلع بدن می‌باشند و برخی لحظه‌هایی خلع بدن می‌نمایند، در این صورت نزد عارفان حالت زمان خارج کردن تیر از پای حضرت پایین‌تر از حالت صدقه دادن به فقیر می‌باشد زیرا به اندازه‌ای توجه او به حق تعالی کامل است که در آن حالت تمامی عالَم را مشاهده می‌نماید.

منابع:

[1] مناقب ابن شهر آشوب، ج 2، ص 20

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *