دعای هشتم صحیفه سجادیه از دیگر دعاهای مأثور امام چهارم شیعیان است که در آن حضرت زین العابدین (ع) برخی از خصائل و خلقیات بد و ناصواب نظیر خشم، تعصب نا به جا، کوچک شمردن گناهان کوچک و الحاح بر معصیت که سبب هلاکت آدمی میشوند را بر شمرده و برای مبتلا نگشتن به آنها به خداوند متوسل شده و به او پناه میبرد. در واقع امام سجاد (ع) در این دعا به بیش از چهل امر ناپسند که هر یک از آنها دلیلی برای به نابودی کشیده شدن انسان میباشند اشاره فرموده است. در این مطلب به شرح و تفسیر این دعا خواهیم پرداخت.
![دعای هشتم صحیفه سجادیه](https://merajonabi.com/wp-content/uploads/2021/07/doa8.jpg)
فراز اول دعای هشتم
اللَّهُمَّ إِنيِّ أَعُوذُ بِكَ مِنْ هَيَجَانِ الْحِرْصِ، وَ سَوْرَةِ الْغَضَبِ، وَ غَلَبَةِ الْحَسَدِ، وَ ضَعْفِ الصَّبْرِ، وَ قِلَّةِ الْقَنَاعَةِ، وَ شَكَاسَةِ الْخُلْقِ، وَ إِلْحَاحِ الشَّهْوَةِ، وَ مَلَكَةِ الْحَمِيَّةِ، وَ مُتَابَعَةِ الْهَوَى، وَ مُخَالَفَةِ الْهُدَى، وَ سِنَةِ الْغَفْلَةِ ، وَ تَعَاطِي الْكُلْفَةِ، وَ إِيثَارِ الْبَاطِلِ عَلَى الْحَقِّ
خداوندا به تو پناه میبرم از هیجان و طغیان حرص (آزمندی) و شدت غضب و تسلط حسد و ضعف شکیبایی و کم بودن قناعت و کجی خُلق و زیاده روی و سماجت در شهوات و عادت و پیروی از هوا و مخالفت با هدایت و خواب غفلت و انجام امور سخت و طاقت فرسا و برتری بخشیدن به باطل در برابر حق.
شرح فراز اول دعای هشتم صحیفه سجادیه
حضرت (ع) در دعای هشتم همانگونه که در ابتدا بیان شد از بالغ بر چهل نوع بلا و گرفتاری به حق تعالی پناه میبرد که ده نوع آن در همین بخش ذکر شده است.
![کتاب صحیفه سجادیه](https://merajonabi.com/wp-content/uploads/2020/10/sahifeh.jpg)
نخستین گرفتاری طغیان کردن حرص میباشد، بلایی که برای آن انتهایی نیست و همراه همیشگی آدمی خواهد بود. در روایتی از امام جعفر صادق (ع) اینچنین آمده است که ایشان فردی که حریص و آزمند است را به کِرم ابریشم مانند کرده که همواره پیلهای به دور خویش ایجاد میکند و هر چه فعالیتش بیشتر باشد خویش را محصورتر کرده و امیدی به نجات و رهایی خود نمییابد تا در نهایت در همان پیله جان خویش را از دست میدهد. درمان این خصلت تنها قانع بودن و محدود نمودن آمال و خواسته ها است.
بد خُلقی از دیگر خصائل گفته شده است، خُلق در حقیقت شکل نفسانی ویژهای است که انجام عمل را سهل و آسان مینماید، به طور مثال فردی که سخاوتمند (خُلق سخاوت) باشد به آسانی از داراییهای خویش میبخشد و یا شخصی که شجاع و دلیر باشد به راحتی در زمانها و رخدادهای هراس انگیز بدون آنکه دچار آشفتگی گردد، اقدامات مناسب انجام میدهد. پس اگر که کسی بدخُلق باشد، همیشه رفتار و کردار او سبب اذیت و آزار خویش و دیگران است و در آخر نیز او به جهت چنین خلقی مستوجب کیفر الهی میشود.
از دیگر صفاتی که حضرت از آنها نام برده میتوان به طغیان خشم و غضب اشاره کرد. آنکس که در هر کاری خشن و ناعاقلانه عمل نماید، فرد خشمگین و غضبناکی خواهد بود که میبایست از شر این خصلت ناپسند و خطرناک به پروردگار خویش پناه آورد.
حسادت و غلبه حسد بر آدمی را نیز میتوان جزو خصائل پلید برشمرد که همواره آسایش را از فرد گرفته و سبب آزار او میگردد. در حدیثی از امام صادق (ع) آمده است که مومن غبطه میخورد و منافق حسادت میکند. غبطه از خصائل نیک است چرا که آدمی را وادار میسازد که به سوی کمال گام بردارد اما حسد و حسادت اینگونه نیست و افراط در شهوات است یا راحت طلبی همیشگی است که به طور قطع بر خلاف غبطه آدمی را از قدم گزاردن در مسیری که به کمال منتهی میشود، باز خواهد داشت.
عصبیت دیگر خصلتی است که حضرت سجاد (ع) از آن به خدا پناه برده است. در این صفت نشانی از جاهلیت مشاهده میشود چرا که عصبیت به معنای حمایت و دفاع نامعقول و بدون قید یا شرط میباشد. امام جعفر صادق (ع) از رسول خدا (ص) روایت فرمودهاند که ایشان میفرماید: هر کس که به مقدار دانه خردل تعصب و عصبیت در دل داشته باشد، خداوند در روز قیامت او را با عربهای عصر جاهلیت مبعوث میگرداند. [1]
فراز دوم دعای هشتم صحیفه سجادیه
وَ الْإِصْرَارِ عَلَى الْمَأْثَمِ، وَ اسْتِصْغَارِ الْمَعْصِيَةِ، وَ اسْتِكْبَارِ الطَّاعَةِ، وَ مُبَاهَاةِ الْمُكْثِرِينَ، وَ الْإِزْرَاءِ بِالْمُقِلِّينَ، وَ سُوءِ الْوِلَايَةِ لِمَنْ تَحْتَ أَيْدِينَا، وَ تَرْكِ الشُّكْرِ لِمَنِ اصْطَنَعَ الْعَارِفَةَ عِنْدَنَا
و اصرار بر گناه و کوچک شمردن معصیت و سخت و سنگین دانستن پیروی و طاعت از پروردگار و فخر فروشی اغنیاء و کوچک کردن فقرا و بدی ولایت و سرپرستی نسبت به زیر دستان و ترک کردن شُکرگزاری نسبت به آنهایی که به ما نیکی نمودهاند.
شرح فراز دوم دعای هشتم صحیفه سجادیه
اصرار نمودن بر معصیت و گناه به معنای همراهی با گناه بدون آنکه از آن استغفار گردد، میباشد و فرقی ندارد که آدمی به صورت دائم به معاصی مشغول است و یا آنکه بر تصمیم خویش بر انجام گناه قاطع باشد. در هر صورت شخصی که این حالت را دارا باشد در گناه کبیره به سر میبرد. در این باره از امام صادق علیه السلام نقل شده است: با اصرار بر گناه صغیرهای نمیماند و با توبه و استغفار گناه کبیرهای باقی نمیماند [2]. در واقع منظور حضرت این است که با اصرار بر انجام گناه صغیره آن گناه کبیره میشد و گناه کبیره با توبه بخشیده خواهد شد.
کوچک شمردن گناه و بزرگ دانستن طاعت و عبادت از مصادیق شقاوت هستند به طور مثال شخص بگوید که اگر من آن معصیت و گناه را انجام دادهام اشکالی ندارد! در روایات منقول آمده است که شخصی که این سخن را بر زبان جاری سازد خداوند از او نخواهد گذشت چرا که انسان باید آکاه باشد که چه کسی را دارد نافرمانی میکند.
فخر فروشی خصلت ناپسند و پلیدی است که امام در این بخش از آن نیز نام برده است. این خصلت بدان معنا است که فرد بر دیگران تفاخر نماید و خود را برتر و والاتر از دیگران بداند و معیار او نیز چیزی جز ثروت و مقام نباشد. امام صادق (ع) میفرمایند: هر کس که مومنی را خوار نماید چه مسکین باشد چه غیر مسکین، حق تعالی همواره او را خواهر نموده و بر او غضب میکند تا آن هنگام که از تحقیر آن مومن دست کشیده و او را احترام کند [3].
بد رفتاری کردن با افرادی که زیر دست به شمار میروند نیز از خصائل مذموم بر شمرده میشود. اگر که فردی حقوق زیر دستان خویش را رعایت نکند میبایست منتظر عقوبت سختی که خداوند برای او در نظر گرفته و از آن نخواهد گذشت باشد چرا که ندای آن کس که مظلوم است و یاری جز خداوند ندارد دامنگیر خواهد بود.
علاوه بر آنچه که بیان گردید بی اعتنایی نمودن به افرادی که دارای حق میباشند یا خدمتی برای آدم انجام دادهاند نیز مذمت و نکوهش شده است.
امام صادق میفرمایند: خداوند لعنت نماید اشخاصی را که طریق نیکی نمودن را میبندند، یعنی آنکس که به او خوبی میشود، ولی او ناسپاسی نماید و در نتیجه این عمل نیکوکار را از انجام کار نیک باز خواهد داشت [4].
![کمک به دیگران](https://merajonabi.com/wp-content/uploads/2020/07/komak.jpg)
البته لازم است گفته شود این موضوع با این کلام از امام علی (ع) که فرمودند: «هیچ ستایشگری نباید به جز پروردگار خویش کسی را ستایش کند … [5]» منافات نداشته چرا که این نوع سپاس، تشکر از آن کسی است که واسطه خیر گشته است و آشکار است که حق تعالی خود مبداء تمامی خیرات میباشد.
منابع:
[1] شرح اصول کافی، محمد باقر کمرهای، ج 5، ص 642-643
[2] مشکاه الانوارفی غرر الاخبار، ج 1، ص 211
[3] کافی، 1407 ق، ج 2، ص 351
[4] الاختصاص: 241
[5] نهج البلاغه، خطبه 16