نهج البلاغه گزیدهای از سخن گهربار و نورانی مولی الموحدین امام علی (ع) درباره موضوعات مختلف میباشد که با گذشت بالغ بر ده قرن از گردآوری آن توسط اندیشمند شیعی، سید رضی و چهارده قرن از بیان نمودن آن توسط امیر مومنان، گَرد کهنگی بر آن ننشسته و نه تنها فراموش نگشته و از شکوه محتوایی و فصاحت و بلاغت گفتاری آن کاسته نشده بلکه با تدبر و تامل بر آن سیمای آن پُر فروغتر گشته و دوست و دشمن در مقابل عِلم علی (ع) سر خم نموده و به ستایش آن پرداختهاند. در این میان نیز اندیشمندان مسلمان (بیان شده که بیش از سیصد نفر به شرح و ترجمه این کتاب ارزشمند پرداختهاند) با مطالعه دقیق آن شرح و تفاسیری برای آن نوشتهاند که در ادامه با استناد به آنها شرح حکمت بیست و نهم نهج البلاغه را بیان میکنیم.
حکمت بیست و نهم نهج البلاغه
دیدار مرگ
وَ قَالَ (علیه السلام): إِذَا كُنْتَ فِي إِدْبَارٍ وَ الْمَوْتُ فِي إِقْبَالٍ، فَمَا أَسْرَعَ الْمُلْتَقَى.
حضرت علی (ع) میفرمایند: در حالی که تو به دنیا پشت نمودهای (و به سمت و سوی مرگ میروی) و مرگ به تو روی آورده، ملاقات و دیدار تو با مرگ چه سریع است!
شرح حکمت بیست و نهم
علی (ع) در این عبارت حکیمانه از گذر عمر سخن به میان آورده و درباره سرعت گذشت آن و رسیدن به لحظات مرگ هشدار میدهد و بیان میدارد: در حالی که تو به دنیا پشت نمودهای (و به سمت و سوی مرگ میروی) و مرگ به تو روی آورده، ملاقات و دیدار تو با مرگ چه سریع است!
امام علی (ع) در این حکمت ابتدا به واقعیتی غیر قابل انکار اشاره میکند و آن هم حرکت تمامی آدمها به سوی انتها و پایان عمر است. آدمی از آن لحظه که چشم به جهان میگشاید حرکت به سوی پایان عمر را آغاز و با گذر هر ساعتی، بخشی از سرمایه گهربار و غیر قابل بازگشت عمرش را از دست میدهد چرا که عمر انسان حد و اندازهای دارد و روزی به اتمام می رسد هماننند چراغ نفتی که نفت او به تدربج کم میگردد و سر انجام روزی خاموش خواهد رسید. این حرکت توقف ناپذیر است و همهی آدمها سریع و شتابان در حال حرکت به سوی مرگ هستند.
از سمتی دیگر همواره عوامل مرگ و میر به سوی انسان در حرکت میباشند، چه این عوامل به شکل مریضیهای گوناگون و با گذر عمر و ضعف جسم دامان آدمی را میگیرند یا به وسیله حوادث ناگهانی همچون زلزله، سیل یا تصادف باشند. همانطور که مشاهده میشود حرکتها از دو سو به سمت یکدیگر در حال انجام میباشند از جهتی آدمی به سمت نقطه پایان بدون لحظهای وقفه در حال گام برداشتن است و از سمتی دیگر عوامل مرگ که همان حوادث هستند در حال حرکت به سوی انسان میباشند و اینگونه میشود که دیدار شتابان محقق میگردد و روزی به هم خواهند رسید.
در آیه هشتم سوره جمعه خداوند متعال میفرماید: بگو سر انجام همان مرگی که از آن فرار میکنید شما را ملاقات خواهد کرد، سپس به سمت آنکه دانا و عالم به نهان و آشکار است بازگردانده میشوید، پس شما را به آنچه که عمل نمودهاید، خبر میدهد [1].
علاوه بر آیات قرآن کریم ائمه اطهار (ع) در روایتها و احادیثی به این موضوع اشاره کردهاند که در ادامه به مواردی اشاره خواهیم نمود.
-
حکمت 74 نهج البلاغه
در این حکمت امیر مومنان (ع) میفرمایند: هر نفس آدمی، قدمی به سمت مرگ میباشد. به این معنا که دَم و بازدَم نفسی، یک گام انسان را به مرگ و اجل خود نزدیکتر مینماید.
-
بخشی از نامه 27 امام علی (ع) در نهج البلاغه
در قسمتی از این نامه امام میفرماید: … و شما (همانند شکارهایی میباشید که) مرگ شما را رانده،اگر که بایستید، دستگیرتان میکند و اگر که فرار نمایید شما را خواهد یافت، مرگ از سایهی خودتان با شما همراهتر است و با موی پیشانیتان گره خورده و دنیا پشت سر شما شتابان همچون بساطی پیچیده میشود …
در واقع هدف و مقصود از تمامی این اندرزها و هشدارها این است که حیات دنیوی سبب غفلت میگردد و زمانی که انسان سرگرم آن میشود برخی اوقات همه چیز را به دست فراموشی سپرده و آنگونه قدم بر میدارد که انگار حیات دنیوی تا بی نهایت و ابدی است و هیچ خبری از آخرت نیست و او هیچ توشه و اندوختهای برای آن جهان تهیه نمیکند. در حقیقت هشدارهایی که امامان دادهاند بدین علت است تا انسان با خواندن آنها و تفکر و تأمل در آنها تکانی خورده و از خواب غفلت که وجودش را در برگرفته بیدار گشته و از فرصتهای باقیمانده به نحو احسن برای تهیه زاد و توشه آخرت استفاده کند.
منابع:
[1] برگرفته از ترجمه آیت الله مکارم شیرازی
آیه 8 سوره جمعه
- تلاوت ترتیل آیه 8 سوره جمعه – شاطری ابوبکر
قُلْ إِنَّ الْمَوْتَ الَّذِي تَفِرُّونَ مِنْهُ فَإِنَّهُ مُلَاقِيكُمْ ۖ ثُمَّ تُرَدُّونَ إِلَىٰ عَالِمِ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ فَيُنَبِّئُكُمْ بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ
بگو: «این مرگی که از آن فرار میکنید سرانجام با شما ملاقات خواهد کرد؛ سپس به سوی کسی که دانای پنهان و آشکار است بازگردانده میشوید؛ آنگاه شما را از آنچه انجام میدادید خبر میدهد!»