آغاز نبوت و رسالت موسی علیه السلام – بخش اول

عصای حضرت موسی علیه السلام

حضرت موسی علیه السلام از رسولان بزرگ و الو العزم الهی است که در قرآن کریم خداوند برای عبرت آموزی انسان ها و درس گرفتن از اقوام گذشته و انتقال مفاهیم و آموزه های مهم برای به کار گیری در زندگی و دستیابی آن ها به سعادت به بخش های مختلفی از زندگی آن حضرت و قوم لجوج بنی اسرائیل به شکل داستان گونه [1] اشاره نموده است. در این مطلب قصد داریم به بخش دیگری از زندگانی این پیامبر که در قرآن به آن اشاره شده است، یعنی رسالت موسی علیه السلام بپردازیم.

در مطلب «حضرت موسی (ع) و هجرت به مدین» از هجرت این پیامبر از سرزمین مصر و ازدواج ایشان در مدین با دختر شعیب نبی (ع) سخن گفتیم. همچنین بیان کردیم که موسی (ع) پس از ده سال سکونت در مدین تصمیم به بازگشت به سرزمین مصر گرفت. پس خانواده و احشام خود را برای سفر و بازگشت به مصر آماده کرد …

گم شدن در راه و آغار نبوت حضرت موسی (ع)

موسی علیه السلام از شعیب نبی خداحافظی کرد و قدم در مسیر بازگشت گذاشت. مسیری که تنها ده سال پیش آن را طی کرده بود. به همین سبب در هنگام شب و تاریکی راه را گم کرد و نمی دانست از کدام مسیر برود. او سرگردان مانده بود و به فکر راه چاره بود که ناگهان از دور [2] آتشی را مشاهده کرد. موسی به خانواده خود گفت که من آتشی را در آن سمت می بینم، شما اینجا باشید تا به آن جا رفته و مقداری آتش برای روشنایی راه و گرم شدن بیاورم. و از افرادی که آن جا حضور دارند مسیر درست را جویا شوم.

عصای حضرت موسی علیه السلام
عصای حضرت موسی علیه السلام | رسالت موسی علیه السلام

موسی (ع) از خانواده جدا شده و به سمت آتش و نوری که دیده بود رفت. هنگامی که به آن مکان نزدیک شد، ندایی الهی شنید که او را مخاطب قرار داده و می فرماید: ای موسی من پروردگار تو هستم، پس کفشهایت را بیرون بیاور، زیرا تو در سرزمین و وادی مقدس «طوی» هستی و من تو را برای مقام رسالت انتخاب کردم، هم اکنون به آنچه که بر تو وحی می شود گوش فرا ده، منم «الله» که هیچ خداوندی جز من نیست. پس مرا عبادت کن و نماز را برای یاد (ذکر) من به پا دار [3].

سپس خدای متعال به موسی (ع) ندا داد که ای موسی آن چیست که در دست راست تو است؟ موسی (ع) گفت: این عصای من است که بر آن تکیه می دهم، برگ درختان را به وسیله آن برای گوسفندان خود فرو می ریزم و کارها و اموری دیگری را نیز به کمک آن انجام می دهم [4]. خداوند متعال به موسی فرمود: ای موسی آن را بیفکن، پس موسی (ع) آن را به زمین انداخت که ناگهان عصا به مانند اژدهایی شد که به هر سو می رفت [5]. موسی (ع) از دیدن آن اژدها ترسید، اما خداوند باری تعالی بار دیگر مورد خطاب قرارش داد و فرمود: آن (عصا) را بگیر و نترس، ما آن را به شکل و حالت اولش برمی گردانیم و دست خود را در گریبان خود کن تا سفید، درخشنده و بدون هیچ گونه عیب و نقصی بیرون آید و این نشانه و آیتی دیگر از سمت خداوند است [6].

پروردگار متعال پس از آن به موسی (ع) امر کرد که به نزد فرعون برود زیرا او طغیان کرده است [7]. موسی (ع) عرضه داشت: پروردگارا سینه ام را برای تحمل این وظیفه ی سنگین و تنگدل نشدن از جفای مَردم، گشاده گردان و کارم را برای من آسان کن و گره از زبانم باز کن تا سخنان من را بفهمند و همچنین وزیری و معاونی از خاندانم برای من قرار بده، برادرم هارون را وزیرم گردان و پشتم را به او محکم کن و او را در کارم (امر رسالت) شریک کن تا تو را بسیار تسبیح گوییم، چرا که تو همواره از حالمان آگاه بودی [8].

خداوند متعال درخواست های موسی را اجابت کرد و فرمود: به زودی بازوان تو را به وسیله برادرت نیرومند و محکم می کنیم و برایتان در عالم سلطه و حکومتی قرار می دهیم و به برکت آیات ما، به شما دست نمی یابند، شما و پیروانتان پیروز و غالب خواهید بود [9]. و این گونه بود که موسی (ع) به مقام نبوت و پیامبری رسید.

داستان های قرآنی
داستان های قرآنی | رسالت موسی علیه السلام

پس از آن موسی (ع) به سوی مصر رهسپار شد. زمانی که به مصر نزدیک شد، خداوند متعال به هارون [10] برادر موسی الهام کرد که از جای خود برخیزد و به موسی برادرش بپیوندد. پس هارون به استقبال موسی (ع) رفت و در کنار دروازه مصر با موسی دیدار کرد.

یوکابد (مادر حضرت موسی (ع)) نیز از آمدن پسرش با خبر گشت، پس به ملاقاتش رفت و او را در آغوش کشید. حضرت موسی (ع) سه روز را در خانه مادر خود ماند و در ابتدا هارون و سپس قوم بنی اسرائیل را از نبوت خود آگاه ساخت و به آن ها گفت که از طرف پروردگار متعال به سوی آن ها آمده است تا آنان را به عبادت و پرستش حق تعالی دعوت کند، آن ها نیز دعوتش را لبیک گفتند.

ادامه دارد …

منابع:

[1] یکی از روش های انتقال مفاهیم و مضامین به انسان ها استفاده از روش قصه گویی است. با استفاده از این روش مفاهیم بهتر در ذهن مانده و بر دل و جان می نشینند. خداوند متعال این شیوه را در انتقال بسیاری از مفاهیم به کار برده است.

[2] این آتش از جانب کوه طور بود.

[3] سوره طه، آیات 11 تا 14

[4] سوره طه، آیه 18

[5] همان سوره، آیات 19 و 20

[6] همان ، آیات 21 و 22

[7] همان، آیه 24

[8] سوره طه، آیات 25 تا 35

[9] سوره قصص، آیه 35

[10] هارون در آن زمان در مصر روزگار می گذراند.

  • تلاوت ترتیل آیه 18 سوره طه – استاد احمد دباغ

قَالَ هِيَ عَصَايَ أَتَوَكَّأُ عَلَيْهَا وَأَهُشُّ بِهَا عَلَىٰ غَنَمِي وَلِيَ فِيهَا مَآرِبُ أُخْرَىٰ

گفت: «این عصای من است؛ بر آن تکیه می‌کنم، برگ درختان را با آن برای گوسفندانم فرومی‌ریزم؛ و مرا با آن کارها و نیازهای دیگری است.

دانلود

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *