داستان زندگانی حضرت یونس علیه السلام – بخش اول

داستان های قرآنی

حضرت یونس علیه السلام یکی دیگر از انبیاء الهی است که نامش در قرآن ذکر شده و درباره سرگذشت و زندگانی او سخن به میان آمده است. او از جمله پیامبرانی است که برای هدایت قوم بنی اسرائیل برگزیده شده بود. پدر حضرت یونس (ع)، «متی» نام داشت و از اندیشمندان، پارسایان و شاکران زمان خود بود. مادرش نیز زنی به نام «تنجیس» بود. [1]

ماموریت یونس علیه السلام

در دوران حضرت یونس علیه السلام ، شهر نینوا [2] مرکز و پایتخت دولت قدرتمند آشوریان بوده و جزو سرزمین های بزرگ، پرجمعیت [3] و ثروتمند مشرق زمین به شمار می رفت. کثرت نعمت، دارایی و ثروت در نینوا، مردم آن سرزمین را که بت پرست بوده اند و به خدای یگانه بی ایمان، بیشتر به ورطه گمراهی و انجام اعمال زشت و ناروا کشاند. به همین دلیل خدای متعال برای هدایتشان یونس (ع) را به پیامبری برگزید و به سوی آنان فرستاد.

حضرت یونس که در آن دوران سی ساله بود به امر خدا به سرزمین نینوا رفت و دعوت و رسالت خود را آغاز کرد. او مردم گمراه و بت پرست نینوا را به انجام ندادن کارهای زشت و ناروا، توبه از گناهان گذشته و یکتا پرستی دعوت می کرد، اما آن ها بر انجام دادن اعمال خود و پرستش بت ها اصرار می ورزیدند و رسالت و دعوتش را به هیچ وجه قبول نمی کردند.

از دعوت یونس به یکتاپرستی سی و سه سال گذشت ولی جز دو نفر به نام های «روبیل» و «ملیخا» که یکی از آنان دوست دیرینه یونس (ع) بوده است، هیچ یک از مردم نینوا دعوتش را اجابت نکردند و یکتاپرست نشدند.

داستان حضرت یونس (ع)
داستان حضرت یونس (ع)

پس از این همه سال تلاش و مجاهدت، زمانی که یونس علیه السلام دعوت خود را به یکتاپرستی و انجام ندادن گناهان بی ثمر دید، صبر و تحملش تمام شد و تصمیم گرفت تا آنان را نفرین کند.

زمانی که روبیل از این تصمیم یونس با خبر شد یه او گفت که مردم این سرزمین را نفرین نکن چون که خداوند متعال به هلاکت و نابودی آنان راضی نیست، اما بر عکس روبیل، ملیخا موافق با تصمیم یونس بود و به او می گفت که مردم قوم را نفرین کن. در نهایت یونس (ع) تصمیم گرفت مردم نینوا را نفرین کند.

رفع عذاب از مردم نینوا !

پس از نفرین، خداوند به یونس وحی کرد که بر مردم نینوا در فلان تاریخ عذابی نازل خواهم کرد. یونس و ملیخا چون که دیدند زمان نزول عذاب الهی نزدیک است از شهر بیرون رفتند تا از عذاب در امان باشند اما روبیل دانشمند در میان مردم ماند و چون روز نزول عذاب الهی رسید به آن ها گفت که در پیشگاه خداوند قادر و متعال استغاثه کنید تا مورد رحمت او قرار بگیرید و عذابش از شما دور شود.

مردم نینوا که مشاهده کردند هر لحظه ممکن است عذاب بر آنان نازل شود به روبیل گفتند: چگونه استغاثه کنیم؟ روبیل گفت: بیرون و به سمت بیابان بروید، مادران را از فرزندان جدا کنید و در بین حیوانات اهلی همچون شتر و گوسفند و فرزندانشان جدایی افکنید، در پیشگاه خدا گریه کرده و دعا نمایید. تمام مردم شهر به هر آنچه که روبیل گفت عمل کردند و خداوند عذابی که برای آنان قطعی بود را مرتفع کرد.

حفظ قرآن کریم در دوران کودکی
داستان های قرآنی

یونس (ع) پس از ساعتی به شهر برگشت تا چگونگی هلاکت قوم خود را ببیند اما بر خلاف آنچه انتظار داشت مردم را مشغول کار و معاشرت همانند روزهای قبل دید. یونس از آن ها پرسید پس قوم یونس چه شدند [4]؟ یکی از آنان به وی گفت: یونس قومش را نفرین نمود، دعای او اجابت شد، عذاب بر آن ها نازل گردید، آن ها به پیشگاه خدا تضرع و استغاثه کردند و خدای متعال بر آنان رحم نمود و عذاب را از آن ها برداشت، هم اکنون مردم به دنبال یونس می گردند تا به او ایمان بیاورند.

یونس پیامبر زمانی که این سخن را شنید، ناراحت و خشمگین شد و بدون آنکه خداوند اجازه داده باشد شهر نینوا را ترک کرد. و رفت تا به نزدیکی دریا رسید. در آن جا کِشتی را دید که مسافر و بار جا به جا می کند و آماده حرکت است. یونس (ع) از آن ها خواست تا او را نیز سوار کنند، آن ها قبول کرده و به او در کِشتی جا دادند و کِشتی حرکت کرد …

ادامه دارد…

  • تلاوت آیه 87 سوره انبیا استاد عبدالباسط  تحقیق

وَذَا النُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغَاضِبًا فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَيْهِ فَنَادَىٰ فِي الظُّلُمَاتِ أَنْ لَا إِلَٰهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحَانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ

و ذاالنون [= یونس‌] را (به یاد آور) در آن هنگام که خشمگین (از میان قوم خود) رفت؛ و چنین می‌پنداشت که ما بر او تنگ نخواهیم گرفت؛ (امّا موقعی که در کام نهنگ فرو رفت،) در آن ظلمتها (ی متراکم) صدا زد: «(خداوندا!) جز تو معبودی نیست! منزّهی تو! من از ستمکاران بودم!»

دانلود

 

منابع:

[1] قصص قرآن یا تاریخ انبیاء سلف: ج ۳، ص ۳۹۷

[2] بخشی از منطقه موصول در عراق کنونی را گویند.

[3] بالغ بر 100 هزار نفر در این شهر ساکن بوده اند.

[4] بیان شده که مردمی که از آن ها سوال پرسید او را نشناخته اند جز یکی از آنان.

موسسه معراج النبی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *