حضرت محمد (ص) آخرین پیامبر الهی است و دین و آئین او آخرین شریعت آسمانی است. اما مسئله ای که در این جا مطرح است اثبات صدق دعوی ایشان است. آیا محمد بن عبدالله (ص) واقعا رسول و فرستاده ی خداوند است و از طرف او مبعوث شده است؟ در این مطلب برخی از مهم ترین راه های اثبات نبوت ایشان را مورد بررسی قرار داده ایم.
-
تحلیل و واکاوی شخصیت حضرت محمد (ص)
شناخت شخصیت رسول خدا (ص) نقش مهمی در اثبات دعوی ایشان دارد. بررسی ها و واکاوی های تاریخی نشان دهنده وجود چند ویژگی خاص و منحصر به فرد در شخصیت پیامبر (ص) است. راستگویی، امانت داری، پاکی روح، فریبکار نبودن، عدم دنیا طلبی، از خودگذشتگی در راه رسالت و باور و ایمان راسخ ایشان به نبوت خود، تنها برخی از خصائل پیامبر (ص) است که نه تنها مورد تصدیق مسلمانان می باشند بلکه بسیاری از عالمان و اندیشمندان غیر مسلمان نیز به وجود آن ها در شخصیت رسول اکرم (ص) اعتراف کرده اند.
بنابراین نگاه منصفانه و عقلانی به راستگویی، ایمان و اخلاص رسول خدا (ص) هر گونه شک و تردید درباره صدق و راستگویی ایشان در دعوی نبوت را از بین می برد.
-
اعجاز رسول اکرم (ص)
اعجاز یا انجام امری خارق العاده به اراده خداوند متعال از مهم ترین راه های اثبات نبوت برای هر پیامبری می باشد. رسول خدا (ص) از دو نوع معجزه برخوردار بوده است، معجزات موقت و معجزه ای جاویدان که همان قرآن کریم است.
پیامبر (ص) معجزات موقت بسیاری داشته است به گونه ای که تنها معجزات مستندی که در کتب معتبر آمده اند بیش از هزار معجزه می باشند در حالی که برای دیگر انبیاء الهی تعداد معجزات از سی معجزه تجاوز نمی کند.
همچنین معجزات حضرت محمد (ص) اغلب در حضور افراد مختلف انجام می شد به گونه ای که جعل و دروغ بودن آن غیر ممکن است.
-
بشارت و نوید توسط رُسل پیشین
نوید و بشارت توسط پیامبران قبل، یکی دیگر از راه های اثبات نبوت رسول اکرم (ص) می باشد. درباره رسالت پیامبر (ص) بشارت های فراوانی در کتب دینی پیشین وجود دارد و پیامبران پیشین نوید آمدن حضرت محمد (ص) را به قوم و مردم خود داده اند به گونه ای که عالمان دینی ادیانی چون یهود و مسیحیت منتظر تحقق این وعده که در تورات و انجیل آمده است، بودند.
در اینجا برخی از بشارت های گفته شده را به صورت کاملا خلاصه بیان خواهیم کرد، زیرا بحث کاملا گسترده ای است که نمی توان در این مطلب به طور کامل به آن پرداخت.
بشارت در انجیل
در باب های 14 تا 16 انجیل یوحنا به آمدن حضرت محمد (ص) اشاره شده است. به نقل از انجیل یوحنا، عیسی مسیح (ع) از آمدن فردی بعد از خود به نام «فارقلیط» مردم را با خبر ساخته است و شواهد و قراین زیادی نشان دهنده این موضوع هستند که فارقلیط همان پیامبر خاتم (ص) است.
فارقلیط مُعرب شده لغت یونانی «پِرِکلیتوس» است و پِرِکلیتوس شخصی است که نام او بر سر زبان ها می باشد و همه او را ستایش می کنند و نام «احمد» نیز به همین معنا است. البته مسیحیان می گویند این واژه «پَرَکلیتوس» است و به معنای تسلی دهنده است و آن را به روح القُدُس منتصب کرده اند.
برخی از شواهدی که اثبات می کند فارقلیط پیامبر خاتم (ص) است عبارتند از:
فارقلیط در کتب تاریخی مسیحیت توسط علما و مفسرین آن ها همان پیامبر وعده داده شده است به گونه ای که با خواندن تاریخ مسیحیت می توان متوجه شد برخی ادعای دروغین کرده و خود را فارقلیط نامیده اند.
براساس تاریخ اسلام نیز می توان متوجه شد که در زمان بعثت حضرت رسول (ص) سران و بزرگان جهان مسیحیت در انتظار رسول وعده داده شده، بودند. به عنوان نمونه می توان به نامه ای که رسول خدا (ص) به زمامدار حبشه نوشت اشاره کرد، او پس از خواندن نامه گفت: من گواهی می دهم که او همان رسولی است که اهل کتاب منتظرش هستند. (بررسی بشارت به آمدن پیامبر (ص) در انجیل مُفصل می باشد که در این مقاله نمی گنجد).
بشارت در تورات
در سفر تثنیه عهد عتیق، این چنین گفته شده است: «و خداوند به من گفت: آنچه گفتند نیکو گفتند، نبی را برای ایشان از برادران ایشان همانند تو مبعوث خواهم کرد و کلام خود را در دهان او خواهم گذاشت و هر چه با او امر فرمایم به ایشان خواهد گفت» [1].
اگر چه برخی یهودیان این بخش را به یوشع بن نون نسبت داده اند و برخی به حضرت عیسی (ع)، اما با دلایلی می توان ثابت کرد که منظور و مراد بشارت و نوید دادن بعثت حضرت رسول (ص) است.
نخست باید گفت که یهودیان هم دوران با حضرت عیسی (ع) با آن که او مبعوث شده بود، در انتظار ظهور فردی دیگر بوده اند و معتقد بودند که پیامبری که در این بخش به آن وعده داده شده است مسیح نمی باشد همچنین عیسی (ع) نیز در هیچ جا نفرموده که مورد بشارت انبیاء پیشین بوده است و در انجیل نیز به آن اشاره نشده است و برای اثبات حقانیت مسیح (ع)، به این بخش از تورات استناد نشده است.
دوم اینکه در این بخش از تورات رسول وعده داده شده را همچون موسی دانسته اند در حالی که نه عیسی (ع) و نه یوشع بن نون همانند و مثل موسی (ع) نبوده اند. همچنین گفته شده که مبعوث خواهم کرد در حالی که یوشع بن نون در آن زمان بوده است.
سوم اینکه پیامبر موعود برادر موسی (ع) معرفی شده است در حالی که نه عیسی (ع) و نه یوشع بن نون را می توان برادر موسی (ع) دانست. پیامبر (ص) از فرزندان اسماعیل و بنی اسرائیل از فرزندان اسحاق می باشند پس می توان آن ها را برادر نامید.
-
شخصیت برخی از افراد که دعوت پیامبر خاتم (ص) را پذیرفتند.
یکی دیگر از راهکارهای اثبات نبوت حضرت محمد (ص) بررسی و واکاوی شخصیت افرادی است که به او ایمان آورده اند. در واقع گاهی برخی از ایمان آورندگان و پیروان یک پیامبر از خصائل و ویژگی های برخوردار می باشند که شناخت آن ها هیچ گونه شک و تردیدی را در صدق و راستگویی ادعای آن پیامبر (ص) نخواهد گذاشت و می توان به درستی دعوی آن پیامبر، ایمان آورد.
از جمله افرادی که به اسلام گرویدند و همواره با رسول خدا (ص) بوده اند امام علی (ع) است. با واکاوی و بررسی شخصیت این بزرگوار در طول حیاتش و اطلاع یافتن از احوال زندگی اش می توان متوجه شد که او عالم، دانا و امین است و محال بوده است که بدون دلیل و برهانی و از سر چاپلوسی و سازش کاری به رسول خدا (ص) ایمان آورد. پس می توان ایشان را یکی از حجت های قاطع در صدق و حقانیت نبوت حضرت محمد (ص) دانست.
منابع:
[1] عهد عتیق، تثنیه ۱۸:۱۷ـ۱۹
منبع: سایت موسسه معراج النبی استان خوزستان
- تلاوت تحقیق آیه 40 سوره احزاب – استاد خلیل حصری
مَا كَانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِنْ رِجَالِكُمْ وَلَٰكِنْ رَسُولَ اللَّهِ وَخَاتَمَ النَّبِيِّينَ ۗ وَكَانَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمًا
محمّد (ص) پدر هیچ یک از مردان شما نبوده و نیست؛ ولی رسول خدا و ختمکننده و آخرین پیامبران است؛ و خداوند به همه چیز آگاه است!