اصحاب فیل بخش اول | داستان های قرآنی

ابرهه

اصحاب فیل که بودند؟ سرگذشت این افراد چه بوده است؟ و خداوند چگونه آن ها را کیفر نمود؟

در قرآن کریم سوره ای به نام «فیل» وجود دارد که به صورت مختصر سرگذشت اصحاب فیل را بیان کرده است. این واقعه که در قرن ششم میلادی رخ داد به صورت مُفصل و به شکل ها مختلف توسط مفسران و تاریخ نگاران شرح داده شده است.

در این مطلب قصد داریم با استناد به برخی از این متون تاریخی و روایات معروف نوشته شده در کتاب هایی چون مجمع البیان، سیره ابن هاشم و بحار الانوار سرگذشت اصحاب فیل را برای شما شرح دهیم.

در جنوب غربی کشور عربستان، سرزمینی به نام یمن وجود داشت که قبایل مختلفی در آن جا روزگار می گذراندند و بر این کشور حکومت می کردند. یکی از قبایل قدیمی این سرزمین، قبیله بنی حمیر بود که فردی به نام ذونواس از این قبیله مدت ها بر مَسند حکومت این کشور تکیه زده بود.

ذونواس فردی بت پرست بود که طی سفری که به شهر یثرب داشت با یهودیان آن منطقه و دین یهود آشنا شده و تصمیم گرفت تا دست از بت پرستی کشیده و به دین آن ها در آید. دین یهود به سرعت و شدت فراوان در دل ذونواس اثر کرد و او را به فردی متعصب در دین تبدیل کرد به طوری که تصمیم گرفت دین یهود را در تمام جزیرة العرب و سرزمین هایی که تحت فرمانروایی اش بوده اند نشر و گسترش دهد. وی تا آن جا پیش رفت که پیروان ادیان و آئین های دیگر را قبول نداشت و با شکنجه بسیار در صدد آن بود که آن ها را به دین یهود در آورد.

کشتار مسیحیان به دست ذونواس
کشتار مسیحیان به دست ذونواس

یکی از شهرهای شمالی کشور یمن به نام «نجران» مدتی کوتاهی بود که دین حضرت عیسی (ع) یعنی مسیحیت را قبول کرده بودند و با دل و جان از دین خود دفاع می کردند. از این سو ذونواس می خواست همه مردم را به دین یهود در آورد از آن سو مردم نجران به هیچ وجه نمی خواستند از مسیحیت دست بکشند.

این امر باعث شد تا ذونواس قصد جانشان را کُنَد و آنان را به بدترین شکل ممکن شکنجه نماید. او خندقی را حفر کرد و آتشی در آن روشن نمود و بسیاری از مخالفان را در آن انداخته و زنده سوزاند. برخی دیگر از مخالفان را با شمشیر و به طرز وحشتناکی به قتل رساند (گفته می شود این واقعه در قرآن کریم با عنوان اصحاب الاخدود آمده است).

در این بین یکی از مسیحیان توانست از این شهر فرار کند و به نزد امپراطور روم که فردی مسیحی بود برود و از او کمک بخواهد.

نامه امپراطور روم به نجاشی پادشاه حبشه

امپراطور روم از شنیدن این اتفاق وحشتناک ناراحت و متأثر شد او رو به فرد نجرانی کرد و گفت که کشور یمن بسیار از این جا دور است ولی من نامه ای را به پادشاه حبشه، نجاشی، می نویسم تا او به شما کمک کند. نجاشی پس از دریافت نامه لشکری چند ده هزار نفری از مردان جنگجو به فرماندهی فردی به نام ابرهه (بنا به روایتی دیگر شخصی به نام «اریاط» فرماندهی لشکر را به عهده داشت و ابرهه یکی از سرلشکران به شمار می رفت) را آماده و به کشور یمن فرستاد. لشکریان از حبشه به سمت کشور یمن حرکت کردند. آنان برای اینکه به یمن برسند می بایست از دریای سرخ عبور کنند برای همین تمام لشکریان سوار بر کشتی ها شده و در ساحل کشور یمن پیاده شدند.

نجاشی پادشاه حبشه
نجاشی پادشاه حبشه

ذونواس متعصب زمانی که از این لشکر کشی اطلاع پیدا کرد سپاه بزرگی از یمنی ها را برای مقابله با لشکر حبشه تدارک دید و به مقابله با اریاط و لشکریانش پرداخت.

سپاهیان یمن در برابر لشکر حبشه شکست خورده و مغلوب شدند. ذونواس که نتوانست این شکست را تحمل کند خود را به دریا انداخته و در نهایت در دریا غرق شد.

قیام ابرهه و قتل اریاط

پس از پایان جنگ مردم حبشه در یمن سکونت کرده و سال ها حکومت این سرزمین را به عهده گرفتند. ابرهه که یکی از سرلشکران سپاه اریاط بوده است تصمیم گرفت بر ضد او قیام کرده و اریاط را از میان بردارد تا خود بر مَسند حکومت بنشیند.

او اریاط را به قتل رساند و خود برتخت پادشاهی نشست، هنگامی که نجاشی از این اتفاق با خبر شد تصمیم به عزل ابرهه و سرکوب آن گرفت اما ابرهه با تراشیدن سر خود و ارسال آن به همراه مقداری از خاک یمن برای نجاشی درصدد عذرخواهی از او برآمد. نجاشی نیز عذرخواهی ابرهه را قبول کرد و آن را بخشید.

توجه اعراب جزیرة العرب به خانه کعبه و تصمیم ابرهه برای ساخت کلیسا

در مدت زمانی که ابرهه در یمن روزگار می گذرانید متوجه توجه بسیار زیاد و ویژه اعراب به مکه و خانه کعبه شد. توجه به خانه کعبه نه تنها در میان یکتا پرستان بوده بلکه بت پرستان نیز خانه کعبه را مقدس می دانستند. این توجه رعب و ترس را در دل ابرهه به وجود آورد. او می ترسید روزی فرا برسد که او و تمام مردم حبشه که در تمام نواحی جزیرة العرب روزگار می گذراندند از این سرزمین رانده شوند.

ابرهه
ابرهه

به همین منظور و برای مقابله با ترس و نگرانی که در دل داشت تصمیم گرفت که کلیسای (معبد) بسیار باشکوه و زیبایی را در کشور یمن بنا کند تا بتواند اعراب و مردم جزیرة العرب را به آن متمایل کند [1]. این کلیسا که قُلیس نامیده شده بود نتوانست حتی کمی از توجه اعراب به خانه کعبه را کم کند و آنان هم چنان به مکه و خانه کعبه تمایل و توجه خاصی داشتند.

این بی توجهی به معبد، ابرهه را ناراحت و خشمگین کرده بود. در یکی از روزها ناگهان به ابراهه خبر دادند که فردی اعرابی از قبیله کنانه شبانه به معبد رفته و محوطه آن را آلوده  کرده و به شهر خود فرار کرده است.این اتفاق باعث شد که خشم ابرهه شعله ور گردد و تصمیم به نابودی کعبه بگیرد [2]. به همین منظور با لشکریان حبشه و با فیل هایی که برای جنگ از آن ها استفاده می نمود به سمت مکه به راه افتاد …

(ادامه داستان اصحاب فیل هفته آینده منتشر خواهد شد)

ادامه دارد …

منابع:

[1] جامع البیان، ج 30، ص 386

[2] ابن هشام، عبدالملک، زندگانی محمد (صلی ‌الله ‌علیه‌ و‌آله‌ وسلّم)، ترجمه سید‌هاشم رسولی، تهران، انتشارات کتابچی، ۱۳۷۵، چ پنجم، ج۱، ص۴۳.

  • تلاوت تحقیق مجودّ آیه 1 سوره فیل با صدای محمد محمود طبلاوی

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ أَلَمْ تَرَ كَيْفَ فَعَلَ رَبُّكَ بِأَصْحَابِ الْفِيلِ

آیا ندیدی پروردگارت با فیل سواران [= لشکر ابرهه که برای نابودی کعبه آمده بودند] چه کرد؟!

 

دانلود

 

منبع: سایت موسسه معراج النبی استان خوزستان

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *