شرح حکمت 96 نهج البلاغه

نهج البلاغه

از امیرمومنان علی علیه السلام با عنوان حکمت 96 نهج البلاغه نقل شده که فرمودند: همانا سزاوارترین و اولی ترین افراد به پیامبران افرادی هستند که نسبت به آنچه آورده اند (تعلیمات انبیاء) داناتر می باشند. در ادامه حضرت آیه 68 سوره آل عمران را تلاوت کرد ؛ آنجا که حق تعالی می فرماید: “همانا نزدیک ترین مردم به ابراهیم کسانی هستند که از او پیروی می کنند و این پیامبر و امت او که اهل ایمان هستند … ” در ادامه فرمود: همانا دوست محمد کسی است که خدا را اطاعت نماید هر چند که پیوند نَسَبی و خونی او دور باشد و دشمن محمد (ص) آن کسی است که خداوند را نافرمانی نماید هر چند که از نظر نَسَبی و خونی نزدیک است.

این حکمت نشان دهنده معیار دوستی پیامبر است. معیاری که اطاعت الله تعالی گفته شده است … در ادامه شرحی از آن را برای فهم و درک بیشتر حکمت و درس گرفتن از آن بیان خواهیم کرد.

شرح حکمت 96 نهج البلاغه

تذکر: آنچه در ادامه می آید اقتباسی از شرح نگاشته شده توسط آیت الله مکارم شیرازی در “پیام امام امیر المومنین” است.

علی علیه السلام در این حکمت از معیار و ملاک ارتباط با پیامران و اولیاء الهی سخن به میان آورده و می فرماید: نزدیک ترین و سزاوارترین مردم به انبیاء آن گروهی هستند که از همه به آنچه پیامبران آورده اند یعنی همان تعلیمات، داناتر هستد و البته در سایه این آگاهی به آن ها عمل می کنند.

سپس امام در ادامه آیه 68 سوره آل عمران را تلاوت می کند. در این آیه آمده که شایسته ترین و نزدیک ترین افراد به ابراهیم آن افرادی هستند که از او تبعیت می کنند و نیز این پیامبر و کسانی که ایمان آوردند …

آشکار است که مقصود آن علمی است که دعوت کننده به عمل باشد. علم اگر که در عمق جان آدمی بنشیند یقینا آدمی را به عمل وادار می سازد. برخی از شرح دهندگان کلام امیر مومنان بیان کردند که کلمه صحیح «اعمَلُهُم» است چرا که آیه 68 سوره آل عمران و عبارات بعدی حکمت به اطاعت و تبعیت اشاره دارند که در واقع همان عمل کردن است. البته نیازی به تغییر عبارت کلام منقول نیست چرا که ثمره درخت علم، عمل است و علم بی عمل جهل و نادانی به شمار می رود. آدمی اگر که به چیزی باور داشته باشد و بدان معتقد باشد بر آن اساس راه می رود.

در ادامه حضرت برای تایید گفتار بالا اضافه می کند: همانا دوست محمد کسی است که خدا را اطاعت نماید هر چند که پیوند نَسَبی و خونی او دور باشد و دشمن محمد (ص) آن کسی است که خداوند را نافرمانی نماید هر چند که از نظر نَسَبی و خونی نزدیک است.

امام علی علیه السلام
امام علی علیه السلام

واژه « لُحمَة» دارای معانی گوناگون است. در این سخن پُر معنا در معنای نزدیکی و قرابت است. این بخش از کلام امام به مصداقی از مصادیق آن کبرا کلیه که در بالا ذکر شده اشاره دارد و بدان سبب که مخاطبان امام علی علیه السلام امت رسول اکرم (ص) هستند ، آن اصل کلی را بر این امت انطباق داده است و نتیجه گیری کرده است که ولایت و دوستی و اطاعت از پیامبر اکرم (ص) به جز از راه اطاعت به دست نمی آید. این در حقیقت همان چیزی می باشد که در حدیث گفتگو امام سجاد علیه السلام با طاووس یمانی آمده است.امام زین العابدین (ع) در پایان آن حدیث فرموده : « خَلَقَ اللَّهُ الْجَنَّةَ لِمَنْ أَطَاعَهُ أَحْسَنَ وَلَوْ كَانَ عَبْداً حَبَشِيّاً وَخَلَقَ النَّارَ لِمَنْ عَصَاهُ وَلَوْ كَانَ وَلَداً قُرَشِيّاً »، خداوند بهشت را خلق کرد برای آن افرادی که او را اطاعت نمایند و این کار را خوب انجام دهند ، حتی اگر برده حبشی باشند و جهنم را برای گروهی که از او پیروی نمی کنند و عصیان را در پیش گرفته اند خلق نمود، حتی اگر آن فرد فرزندی از دودمان قریش به شمار رود.

در حدیثی دیگر آمده که سعد بن عبدالملک که از فرزندان عبد العزیز بن مروان بود و امام محمد باقر علیه السلام به او سعد الخیر می گفتند، به نزد امام رفت در حالی که همچون زنانی که به آن ها مصیبت رسیده گریه می کرد و اشک می ریخت. امام فرمود: به چه دلیل گریه می کنی؟ سعد الخیر گفت: چطور گریه نکنم! در حالی که من از شجره ملعونه در قرآن (مقصود بنی امیه است) هستم. امام علیه السلام فرمودند: تو از آنان نیستی. تو اموی هستی ولی از ما اهل بیت. آیا سخن خدا را نشنیدی که از ابراهیم نبی حکایت نموده و می فرماید: هر که از من تبعیت کند از من است؟[1]

در آخر اینکه باید یادآور شد که تقوا و پرهیزگاری معیار ارزش در اسلام و قرآن کریم (إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللهِ أَتْقَاكُمْ) است. در زمان جاهلیت عرب روابط خونی و قبیله ای بسیار اهمیت داشت و افراد به آن افتخار می کردند. در آن زمان اسلام تمام آن را از ارزش ساقط کرد و خط بطلان بر آن کشید. البته الان هم نژادپرستی به اشکال مختلفی در کل دنیا وجود دارد که خط بطلان دین اسلام که دین پویایی است آن ها را نیز شامل می گردد.

منابع:

سایت اهل البیت

[1] بحارالانوار، ج 46، ص 337

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *