در بخش قبلی تفسیر سوره نازعات از آیه 15 تا 20 سوره تفسیر شد. در آن آیات خداوند متعال از طغیانگری بزرگ به نام فرعون سخن به میان آورد. و به معجزات موسی و پیامی که به او در رابطه با دعوت و هدایت فرعون داده است اشاره می کند. حال و در آیه های مورد بحث خداوند واکنش فرعون در مقابل دعوت موسی و حجت آشکار را به خوبی نشان می دهد …
تفسیر آیه هایی از سوره نازعات
موسی با حجتی آشکار به سوی فرعون رفت اما فرعون خیر سر بود و غرورش را به همه چیز ترجیح می داد. در آیه 21 خداوند در این رابطه می فرماید: و دعوت موسی را تکذیب نمود و به عصیان الهی پرداخت (فکذب و عصی).
این آیه نشان می دهد که تکذیب ها مقدمه ای برای سرکشی و عصیان هستند همچون ایمان و تصدیق که مقدمه ای برای طاعت به شمار می روند. اما موسی به این مورد قانع نبود. او بی تفاوتی را پیشه نکرد! فرعون در صدد بود تا آیین موسی را نابود سازد. این موضوع از آیه 22 سوره نازعات استنباط می شود آن جا که حق تعالی می فرماید: سپس پشت نمود و بدون وقفه برای مبارزه با او و از بین بردن آیین او تلاش کرد (ثم ادبر یسعی).
از آنجا که معجزه حضرت موسی (ع) همه موجودیت طاغوتی فرعون را به خطر می انداخت. فرعون مامورانی به همه شهرها ارسال کرد تا ساحران را جمع کنند. همچنین در میان مردم ندا دادند و از آن ها خواستند که برای مشاهده این مبارزه دعوت هستند (فحشر فنادی). این امر به دستور فرعون انجام شد. او همواره فکر می کرد هیچ قدرتی یارای مبارزه و از میان برداشتنش را ندارد.
در این آیه از قرآن واژه «حشر» استفاده شده است. اما به قرینه آیه 111 و 112 سوره اعراف است آنجا که خداوند می فرماید: و جمع آورانی را به همه شهرها ارسال کن … تا هر ساحر کارآزموده و دانایی را به نزد تو آورند.
واژه «نادی» نیز اگر چه مطلق آمده است اما ظاهرا به دعوت فرعون از مردم برای تماشای این مبارزه است و به قرینه آیه 39 سوره شعرا است آن جا که حق تعالی بیان می دارد: به مردم گفته شد آیا شما گرد هم می آیید؟
البته فرعون به این کارها و توطئه ها بسنده نکرد. او بزرگ ترین ادعای خود را با بدترین تعبیرات گفت: «پس گفت: من پروردگار بزرگتان هستم[1]».
افراد سرکش و طغیان گر زمانی که بر مَرکب غرور سوار می شوند حد و مرزی را نمی شناسند. آنان حتی به ادعای ربوبیت نیز قناعت ندارند و می خواهند خدای خدایان باشند!
علاوه بر این این کلام اشاره به این دارد که اگر شما بتانی را پرستش می کنید آنان در جای خویش محترم هستند اما من برترین معبود شما می باشم! و عجیب است که فرعون به استناد آیه 127 سوره اعراف خود یکی از بت پرستان بود و معبودهایی داشت اما در این آیه خود را از معبودهای خود نیز بالاتر می دید! و در جایی دیگر تنها ادعای الوهیت می کند (آیه 38 قصص) اما در این آیه از سوره نازعات پا را فراتر گذاشته و ادعای پروردگاری و ربوبیت می کند. این ادعاها از مغروران سبک مغز طغیانگر بر می آید.
در هر صورت فرعون طغیان را به حد اعلی رساند و سزاوار بدترین و دردناک ترین عذابها شد و فرمان الهی باید فرا می رسید و او و دستگاه ظلمش در هم کوبیده می شد. به همین دلیل خداوند در آیه 25 می فرماید: پس خداوند او را به عذاب دنیا و آخرت گرفتار ساخت (فاخذه الله نکال الاخرة و الاولی).
واژه «نکال» بر وزن ضلال است و در اصل به معنای ناتوانی و عجز می باشد. به همین دلیل درباره فردی که از ادای حواله ای ممانعت می کند می گویند نکول کرده است. «نکل» بر وزن فکر نیز در معنی زنجیر سنگین است که آدمی را عاجز می سازد و مانع از حرکتش می شود. لذا به سبب آنکه عذاب خداوند مایه عجز است و افراد دیگری را از ارتکاب گناه باز می دارد به آن نکال گویند.
«نکال الاخرة» نیز به عذاب های اخروی اشاره دارد که دامن فرعون و فرعونیان را می گیرد و چون در درجه اول دارای اهمیت است نخست گفته شده است. مقصود از «الاولی» نیز دنیا و در این آیه به عذاب دنیایی فرعون اشاره دارد.
برای این آیه تفسیر دیگری به این مضمون ذکر شده که مقصود از «الاولی» کلمه نخستین است که فرعون در طریق طغیانگری خود گفت و ادعای الوهیت کرد و «الاخرة» به آخرین کلمه که ادعای ربوبیت اعلی است، اشاره دارد و خداوند به جهت این دو ادعا او را در این دنیا گرفتار نمود.
این مفهوم در حدیثی از امام محمد باقر (ع) آمده است. امام در ادامه می افزاید: میان این دو جمله چهل سال فاصله شد (حق تعالی برای حداکثر اتمام حجت او را در این مدت عذاب ننمود).
این تفسیر با جمله «اخذ» که فعلش ماضی است و نشان دهنده این است که مجازات به طور کامل در دنیا واقع گردیده و آیه بعد که این رخداد را درس عبرتی می داند همخوانی بیشتر دارد.
در نهایت خداوند در آیه 26 می فرماید: همانا در این داستان (داستان موسی و فرعون و سرانجام آن) درس عبرت بزرگی برای آنان که از خداوند می ترسند، است (ان فی ذلک لعبرة لمن یخشی).
آیه 26 به خوبی نشان دهنده این است که عبرت آموزی از این ماجراها فقط برای افرادی میسر می باشد که بهره ای از خشیت الهی و احساس مسئولیت دارند و عبرت بین هستند.
منبع:
[1]آیه 24 سوره نازعات