دعای 13 صحیفه سجادیه، دعایی مأثور از حضرت سجاد (ع) است که در آن در ارتباط با حاجتمند بودن آدمی به خداوند و غنی بودن خدای متعال صحبت شده است. امام در این دعا به نعمات خدای متعال که غیر قابل شمارش هستند و حکمت الهی که تغییر ناپذیر است اشاره نموده است و سرانجام طلب کردن از غیر خدا را محرومیت و ناامیدی و معصیت را عامل دوری از درگاه احدیت معرفی کرده است و صلوات فرستادن بر رسول خدا (ص) و خاندان او را از مسیرهای استجابت دعا و حاجت دانسته است. در این مطلب و در ادامه مطلب قبلی که فرازهای اول تا هشتم تفسیر شدند، تفسیری از فراز نهم تا دوازدهم ارائه خواهد شد.[1]
فراز 9 تا 12 دعای سیزدهم صحیفه سجادیه
وَ يَا مَنْ لَا تَنْقَطِعُ عَنْهُ حَوَائِجُ الْمُحْتَاجيِنَ (9)
وَ يَا مَنْ لَا يُعَنِّيهِ دُعَاءُ الدَّاعِينَ (10)
تَمَدَّحْتَ بِالْغَنَاءِ عَنْ خَلْقِكَ وَ أَنْتَ أَهْلُ الْغِنَى عَنْهُمْ (11)
وَ نَسَبْتَهُمْ إِلَى الْفَقْرِ وَ هُمْ أَهْلُ الْفَقْرِ إِلَيْكَ (12)
شرح فراز نهم تا دوازدهم دعای 13
امام سجاد علیه السلام در این فرازها فرموده است: ای آنکه رشته حوائج و خواستههای نیازمندان از تو قطع نمیگردد و ای آنکه دعای حاجتمندان هیچگاه او را ملول و خسته نمیگرداند؛ تو خویشتن را به غنا از خلق ستودهای و تو از خلق بالذات بی نیاز هستی، و بندگان خویش را در فقر و نیازمندی به خود نسبت دادهای و آنها با همه وجود نیازمند تو هستند.
بی نیازی ذاتی الله تعالی و فقر ذاتی خلایق به خداوند به آیهی 15 سوره فاطر اشاره دارد آنجا که خداوند میفرماید: ای مردم! شما همگی به خدای متعال نیازمند هستید و خداوند ذاتا غنی است و پسندیده در ذات و صفات میباشد.
واضح است که غنی و فقری که در آیه به کار رفته آن چیزی نیست که در عرف و میان انسانها متداول است چرا که غنی شدن از لحاظ مالی برای هر کسی حاصل میگردد و فقر از نظر مادی نیز ممکن است و آدمی میتواند رو به زوال برود و حال آنکه امام میفرماید: هرگز نیاز حاجتمندان و فقر فقرا به تو (خدا) از بین رفتنی نیست. معنی حقیقی بی نیازی، استقلال در اصل هستی و تمامی شئون آن است و انسان به این امر آگاه است که خویشتن چنین استقلالی را دارا نمیباشد زیرا در پمپاژ خون توسط قلب، جریان یافتن آن در کل بدن، انقباض و انبساط شُشها، هضم و دفع توسط دستگاه گوارش و در موت و حیات، بیماری و سلامتی، قد و قیافه و … نیازمند است و در حقیقت نیازمندی در متن وجودی آدمی پنهان است. بنابراین مفهوم غنا در این باره مستقل بودن در اصل وجود است و تعبیر غنای ذاتی به همین دلیل است. همانگونه که اصل همه وابستگیها فقر وجودی میباشد که با تعبیر فقر ذاتی از آن یاد میشود.
بر اساس آنچه بیان شد اگر که گفته شود پروردگار غنی است به این معنا خواهد بود که او بالذات غنی است و در ذات خویش قائم به خود است و ما سوا اگر که فقیر هستند این فقر در اصل وجود آنها ریشه دارد و هیچ گاه از بین نمیرود و زوال فقر به زوال متن وجودی انسان است چون که شیوه وجود ما نیاز و وابستگی است؛ همچون صورتهای ذهنی آدمی که قائم به شخص تصور کننده است و از خود استتقلالی ندارد و اگر که زمینه ارتباطش و وابستگیاش به شخص تصور کننده قطع شود همه آن صورتها معدوم میشود.
و اما حضرت زین العابدین در عبارت «يا من لا يعنيه دعاء الداعين» به این موضوع اشاره فرموده که خستگی از لوازم جهان ماده، ترکیب و محدودیت عناصر آنها و همچنین دلیل بر محدود بودن قدرت و به تنگ آمدنشان است که خود سبب کم صبری و نبود حوصله است و درخواست بیشتر هم موجب سردرگمی میشود اما تمامی این امور از ساحت اقدس پروردگار به دور است. خداوندی که از ماده، شئون و هر نوع محدودیتی مبرا میباشد و حقیقت آن مجرد و نامتناهی است و هیچ صفت ناقص و کوتاهی به حریم مقدسش راهی ندارد پس به طور قطع هیچ عارضهی این جهان در ساحتش راهی نخواهد داشت. خدای متعال به گستردگی هستی خویش دارای حلم، علم و حکمت کامل است، به همین دلیل هر چه بیشتر ببخشد کرمش فزونی خواهد یافت و خداوند کسی است که برای همه خلق فرصت دارد و گوش دادن به نیاز کسی او را از توجه به دیگری باز نمیدارد و زیادی حاجتها او را خسته نکرده و به خطا نمیاندازند.
منبع:
[1] تفسیر بیان شده برگرفته از سایت عرفان و مطابق با کتاب شناخت و شهود آقای ممدوحی کرمانشاهی است.
- تلاوت ترتیل آیه 41 سوره عنکبوت – ماهر المعیقلی
مَثَلُ الَّذِينَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ أَوْلِيَاءَ كَمَثَلِ الْعَنْكَبُوتِ اتَّخَذَتْ بَيْتًا ۖ وَإِنَّ أَوْهَنَ الْبُيُوتِ لَبَيْتُ الْعَنْكَبُوتِ ۖ لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ
مثَل کسانی که غیر از خدا را اولیای خود برگزیدند، مثَل عنکبوت است که خانهای برای خود انتخاب کرده؛ در حالی که سستترین خانههای خانه عنکبوت است اگر میدانستند!