شبهه یکی از مهمترین موضوعات مورد بحث در آموزههای دینی است. در اعصار و دورههای مختلف شبهات اعتقادی، دینی، تاریخی، قرآنی بسیاری خواسته (توسط دشمنان دین) و ناخواسته(جهت شکل گرفتن سوال در ذهن انسان) شکل گرفته و باعث شده اند که شک و تردید میان خطا و ثواب، حق و باطل و حرام و حلال-همانند شدن امور متضاد- در ذهن مسلمانان پیش آید؛ شک و تردیدی که اگر به آن بها داده نشود و در پی یافتن جواب درستی برای آن نبود می تواند موجب ضعف ایمان به دین شود. ائمه اطهار علیهم السلام درباره شبهه بسیار سخن گفته اند؛ از این رو و در راستای نصب العین قرار دادن سخنانشان که خود برگرفته از کلام الهی است در کنار آیات قرآنی به بیان احادیث شبهه خواهیم پرداخت.
شبهه در سخنان پیامبر اکرم (ص)
- الاُمورُ ثلاثةٌ : أمرٌ تَبَيَّنَ لكَ رُشدُهُ فاتَّبِعْهُ ، و أمرٌ تَبَيَّنَ لكَ غَيُّهُ فاجتَنِبْهُ ، و أمرٌ اختُلِفَ فيهِ فَرُدَّهُ إلى اللّه ِ عَزَّ و جلَّ[1]
امور سه چیز هستند: امری که درستی آن برایت تبین شده است، پس آن را دنبال نما؛ امری که نادرستی آن روشن است، پس از آن دوری کن؛ و امری که در آن اختلاف وجود دارد، پس آن را به خدای عز و جل ارجاع ده
- دَعْ ما يَرِيبُكَ إلى ما لا يَرِيبُكَ؛ فإنّكَ لَن تَجِدَ فَقدَ شَيءٍ تَرَكتَهُ للّه ِِ عَزَّ و جلَّ[2] .
آنچه که تو را به شبهه میاندازد ترک کن و آنچه که باعث شبهه و شک و تردید تو نمیشود را به کار ببند چرا که فقدان چیزی که برای خدای عز و جل ترک نمودی هیچگاه حس نخواهی کرد.
- دَعْ ما يَرِيبُكَ إلى ما لا يَرِيبُكَ ، فَمَن رَعى حَولَ الحِمى يُوشِكْ أن يَقَعَ فيهِ[3] .
آنچه که تو را به شبهه میاندازد را ترک نما و آن را به کار گیر که برای تو شبهه دار نیست چون شخصی که اطراف منطقه قرق شده بچراند، در آستانه داخل شده به آن (قرقگاه) است.
احادیث شبهه
امام علی (ع)
- أمّا بعدُ يا بنَ حُنَيفٍ فقد بَلَغَني أنَّ رَجُلاً مِن فِتيَةِ أهلِ البصرةِ دَعاكَ إلى مَأدَبَةٍ ، فَأسرَعتَ إلَيها ··· فانظُرْ إلى ما تَقضِمُهُ مِن هذا المَقضَمِ ، فَما اشتَبَهَ علَيكَ عِلمُهُ فالفِظْهُ ، و ما أيقَنتَ بِطِيبِ وُجُوهِهِ فَنَلْ مِنهُ[4]
امام علی (ع) در نامهای که به کارگزار خویش در بصره که عثمان بن حنیف نام داشت، نوشت: اما بعد ای پسر حنیف به من خبر رسیده که مردی از جوانان شهر بصره تو را به ولیمهای دعوت نموده و تو به آن شتافتهای … پس، مشاهده کن که بر سر این سفره چه غذایی را به دندان میگیری، چیزی که حلال و حرام آن بر تو روشن نیست، از دهان خارج کن و چیزی را که به پاکی راههای مهیا کردنش باور داری، بخور.
- الشُّبهَةُ عَلى أربعِ شُعَبٍ :إعجابٌ بِالزِّينةِ، و تَسويلُ النَّفسِ، و تَأوُّلُ العِوَجِ ، و لَبسُ الحَقِّ بالباطِلِ[5]
شبهه چهار شاخه دارد: دل باختن در مقابل زینت و آراستگی، وسوسه نفس، توجیه کردن کجیها و آمیخته شدن حق به باطل.
- الشَّكُّ عَلى أربَعِ شُعَبٍ : على المِريَةِ و الهَولِ و التَّرَدُّدِ و الاستِسلامِ[6]
شک بر چهار شاخه است: ستیز (در دین)، ترس، شک و تردید و تسلیم گشتن.
- إيّاكَ و الوُقوعَ في الشُّبُهاتِ ، و الوَلُوعَ بِالشَّهَواتِ ؛ فإنّهُما يَقتادانِكَ إلى الوُقُوعِ في الحَرامِ و رُكُوبِ كَثيرٍ مِنَ الآثامِ[7].
زنهار از وقوع در شبهات و آزمندی به شهوتها چرا که این دو کار تو را به افتادن در حرام و ارتکاب به بسیاری از معاصی خواهد کشاند.
- حَلالٌ بَيِّنٌ و حَرامٌ بَيِّنٌ و شُبُهاتٌ بَينَ ذلكَ ، فَمَن تَرَكَ ما اشتَبَهَ علَيهِ مِن الإثم فهُو لِما استَبانَ لَهُ أترَكُ[8]
حلال آشکار است و حرام روشن و شبهات چیزی میان این دو است؛ پس هر که آنچه از گناهان را که به آن مشتبه گردید، ترک کرد، بی شک حرامی را که برای او آشکار است بیشتر ترک میکند.
- إنَّ مَن صَرَّحَت لَهُ العِبَرُ عَمّا بَينَ يَدَيهِ مِنَ المَثُلاتِ ، حَجَزَتهُ التَّقوى عن تَقَحُّمِ الشُّبُهاتِ[9] .
همانا آنکس که به کیفرهایی که بر سر گذشتگان آمده است با دیده عبرت نظر کند، تقوا او را از افتادن در شبهات باز میدارد.
- اُوصِيكَ يا حسنُ ـ و كَفى بكَ وَصِيّا ـ بما أوصانِي بهِ رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله ··· الصَّمتُ عِندَ الشُّبهَةِ[10]
ای حسن! به تو وصیت میکنم و همین وصیت برایت کافی است. به آنچه پیامبر خدا (ص) من را به آن وصیت کرد … خاموشی در زمان شبهه.
- أصلُ الحَزمِ الوُقوفُ عِندَ الشُّبهَةِ[11]
اصل احتیاط توقف در زمان شبهه است.
- و وَفِّقْني إذا اشتَكَلَتْ عَلَيَّ الاُمُورُ لأَِهداها ، و إذا تَشابَهَتِ الأعمالُ لأَِزكاها ، و إذا تَناقَضَتِ المِلَلُ لأَِرضاها[12] .
امام چهارم در دعای بیستم صحیفه سجادیه فرمودند: بار الها هر زمان که امور برایم مبهم وپیچیده شد من را به درستترین آنها و هر زمان اعمال بر من مشتبه شدند به پاکیزه ترینشان و هر گاه باورها و مذاهب متناقض گردیدند به پسندهترین آنها من را توفیق ده
و در ادامه احادیث شبهه:
امام محمد باقر (ع)
- أن يَقُولُوا ما يَعلَمُونَ ، و يَقِفُوا عِندَ ما لا يَعلَمُونَ [13].
حضرت امام محمد باقر (ع) در پاسخ به زراره از حق خداوند متعال بر بندهها فرمود: حق خدا بر بندهها این است که آن چه را گوید که میدانند و در آنچه که بدان علم ندارند، درنگ نمایند.
- الوُقوفُ عِندَ الشُّبهَةِ خَيرٌ مِن الاِقتِحامِ في الهَلَكَةِ ، و تَركُكَ حَديثا لم تَروِه خَيرٌ مِن رِوايَتِكَ حَديثا لَم تُحصِهِ[14] .
درنگ در زمان پیشامد شبهه بهتر از فرو رفتن در گرداب هلاکت میباشد و روایت نکردن حدیث بهتر از آن است که حدیثی را نفهمیده روایت ننمایی.
امام صادق (ع)
- إنّما الاُمورُ ثلاثةٌ : أمرٌ بَيِّنٌ رُشدُهُ فَيُتَّبَعُ ، و أمرٌ بَيِّنٌ غَيُّهُ فَيُجتَنَبُ ، و أمرٌ مُشكِلٌ يُرَدُّ عِلمُهُ إلى اللّه ِ و إلى رسولِهِ ، قالَ رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله : حَلالٌ بَيِّنٌ ، و حَرامٌ بَيِّنٌ ، و شُبُهاتٌ بَينَ ذلكَ ، فَمَن تَرَكَ الشُّبُهاتِ نَجا مِنَ المُحَرَّماتِ ، و مَن أخَذَ بِالشُّبُهاتِ ارتَكَبَ المُحَرَّماتِ و هَلَكَ مِن حيثُ لا يَعلَمُ[15] .
همانا امور سه گونه هستند: امری که درستی آن آشکار است، پس لازم است که آن را دنبال نمود؛ امری که نادرستی آن روشن است، پس میبایست از آن اجتناب کرد؛ و امری مبهم است، پس باید علمش را به خداوند و رسول او ارجاع داد. پیامبر خدا (ص) فرمودند: حلالی آشکار وجود دارد و حرامی روشن و شبهات میان این دو هستند. پس هر که شبهات را ترک کرد، از آنچه حرام است نجات یافت و هر که شبهات را پیگیر شود، حرامها را مرتکب میشود و از جایی که نمیداند هلاک شود.
- أورَعُ الناسِ مَن وَقَفَ عِندَ الشُّبهَةِ[16].
پارساترین مردم کسی است که در زمان شبهه توقف کرده، باز ایستد.
امام جواد (ع)
- أقصَدُ العُلَماءِ للمَحَجَّةِ المُمسِكُ عِندَ الشُّبهَةِ[17]
آن عالِمی رونده مسیر روشن است که در زمان شبهه باز ایستد.
منابع:
[1]الأمالي للصدوق : 352/486
[2] كنز الفوائد : 1/351
[3] تنبيه الخواطر : 1/52
[4] نهج البلاغه: الکتاب 45
[5] الكافي : 2/393/1
[6] تحف العقول : 167
[7] غرر الحكم : 2723
[8] كتاب من لا يحضره الفقيه : 4/ 75/5149
[9] نهج البلاغة : الخطبة 16
[10] الأمالي للطوسي : 7 / 8
[11] تحف العقول : 214
[12]الصحيفة السجّاديّة : الدعاء 20
[13] الأمالي للصدوق : 506/701
[14] أعلام الدين : 301
[15] الكافي : 1/68/10
[16] خصال، ج1، ص16
[17] كشف الغمّة : 3/138