مال و ثروت ریشه (اصل و مایه) شهوات است. این سخن حکیمانه از دیگر کلمات قصار مولای متقیان علی (ع) است که با عنوان حکمت 58 نهج البلاغه، سید رضی در این کتاب آورده است. حضرت در این عبارت به نکته مهمی اشاره کرده است که با تامل در جهان امروز که پول نقش مهمی را در مسائل و موضوعات مختلف ایفا میکند، میتوان به درستی آن پی برد. آنکس که دارای ثروت است، میتواند به آسانی برای امیال نفسانی خود پاسخی بیابد؛ اگر که میل و هوس مفرطش به غذا باشد، میتواند با پرداخت مال انواع مختلفی از غذاها را تناول کند، اگر که شهوتش جنسی باشد با پول میتواند آن را ارضاء نماید، اگر که به دنبال جایگاه و مقام است یا در فکر انتقام جویی، با بذل مال میتواند به آنها برسد. این مال و دارایی هر چه بیشتر شود خطر مبتلا شدن به شهوات بیشتر خواهد شد؛ پس لازم است در این باره احتیاط کرد. مال و دارایی وسیلهی مشترکی است که هم میتواند آدمی را به خدا برساند و هم اینکه او را قوطهور در امیال و شهوات کرده و به قعر جهنم ببرد.
حکمت 58 نهج البلاغه
وَ قَالَ (علیه السلام): الْمَالُ مَادَّةُ الشَّهَوَاتِ
و امام (ع) فرمود: مال و ثروت ریشه (اصل و مایه) شهوات است
شرح حکمت پنجاه هشتم
حضرت در این سخن قصار اما پُر محتوا به نکتهای مهم درباره ارتباطی که میان ثروت و شهوت وجود دارد پرداخته است. امام (ع) فرمود: ثروت ماده اصلی شهوتها است.
بدیهی میباشد که شهوت در این حکمت به هر نوع علاقه که از روی افراط است و به هوس آلوده است، اطلاق میشود، حال چه این شهوت جنسی باشد یا شهوت به مقام، زرق و برق دنیا، انتقام جویی کردن، تشریفات و مواردی از این قبیل باشد.
همچنین آشکار است که برای وصول به خواستههای نفسانی و هوس، مال و ثروت نقش اصلی و اساسی را دارد و هر چه میزان آن افزایش یابد، خطر ابتلا به شهوات افزونتر میشود.
علاوه بر این ثروت، باعث غرور است و غرور به عنوان ریشه اصلی کثیری از معاصی شناخته میشود. اضافه بر آن مال هر چه بیشتر گردد آدمی را به خویشتن مشغولتر مینماید و بالطبع به همان اندازه از یاد حق تعالی و اطاعت از او باز خواهد داشت.
آنچه که حضرت در این سخن بیان فرموده است، هشداری است به بیشتر انسانها که در زیاد کردن مال کوشش ننمایند چرا که خطرهای بسیاری را به دنبال دارد، ولی آنگونه نیست که هر شخص دارا و ثروتمندی هوس باز است و شهوت پرست. این حکم کلی است و همچون دیگر احکام دارای استثناء است. عدهی بسیاری طریق قارون را پیموده و داراییشان مایه غرور و کفر آنان شد و جمع قلیلی نیز از ثروت برای وصول به مهمترین طاعات پروردگار استفاده کردند.
در آیه 77 سوره قصص که در ارتباط با قارون است آمده : در آنچه که خداوند به تو عطا فرموده سرای آخرت را طلب نما و بهره خود را از دنیا فراموش نکن و همانطور که خداوند به تو نیکی نموده (به بندههای الهی) نیکی کن و هیچگاه در پی فساد در زمین نباش که خدای متعا افراد مفسد را دوست ندارد.
بر این اساس است که در آیههایی نظیر آیه 180 سوره بقره که در ارتباط با وصیت است و خداوند فرموده «اِنْ تَرَکَ خَیراً …»، «آن که اموالی از خویش به یادگار گذاشته است …»، مال ستوده شده و به عنوان خیر از آن یاد میشود و در آیههایی همچون آیه 8 سوره عادیات و در نکوهش افراد طغیانگر دوست داشتن مال نکوهش شده است (وَ إِنَّهُ لِحُبِّ الْخَیْرِ لَشَدِیدٌ؛ مال و ثروت را فراوان دوست دارند).
در روایات و احادیث نیز موارد بسیاری را میتوان در مدح و مذمت مال و دارایی مشاهده کرد مثلا از ابن عباس نقل شده (او قاعدتا این سخن را یا از رسول خدا (ص) شنیده است یا حضرت علی (ع)) که میگوید: اولین درهم و دیناری که سکه آنها بر روی زمین زده شد، شیطان به آنان نگاهی کرد، زمانی که سکهها را وارسی نمود، آنها را بر گرفت و بر روی چشم خود قرار داد، سپس به سینه خویش چسباند، در ادامه فریادی از شادی کشید و باری دگر به سینه چسباند، سپس خطاب به آنها گفت: شما نور چشمانم و میوه دلم هستید، اگر که انسانها شما را دوست داشته باشند من به آن قانع هستم (من را باکی نیست)، هر چند بتی را نپرستند (در واقع چه بتی بالاتر از شما) برای من همین کافی است که فرزندان آدم به شما عشق بورزند[1].
به طور کلی چنین میتوان گفت که مال و ثروت ابزاری است مشترک همچون انرژی اتمی که بمب آن مخرب و وجودش وسیلهای است برای تامین برق، مهم این است آدمی در چه مسیری از آن بهره گیرد.
- تلاوت آیه 77 سوره قصص-سعود شریم
وَابْتَغِ فِيمَا آتَاكَ اللَّهُ الدَّارَ الْآخِرَةَ ۖ وَلَا تَنْسَ نَصِيبَكَ مِنَ الدُّنْيَا ۖ وَأَحْسِنْ كَمَا أَحْسَنَ اللَّهُ إِلَيْكَ ۖ وَلَا تَبْغِ الْفَسَادَ فِي الْأَرْضِ ۖ إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْمُفْسِدِينَ
و در آنچه خدا به تو داده، سرای آخرت را بطلب؛ و بهرهات را از دنیا فراموش مکن؛ و همانگونه که خدا به تو نیکی کرده نیکی کن؛ و هرگز در زمین در جستجوی فساد مباش، که خدا مفسدان را دوست ندارد!
منبع:
[1] بحارالانوار، ج 70، ص 137، ح 3