دعای 12 صحیفه سجادیه- شرح فراز سیزدهم

دعای 12 صحیفه سجادیه

در این مطلب و در ادامه مطالب پیشین که فرازهایی از دعای 12 صحیفه سجادیه شرح داده شده‌اند به شرح و تفسیر فراز سیزدهم می‌پردازیم. فرازی که در آن انسان خاطی رو به درگاه خدای متعال نموده و با بیان برخی از ویژگی‌‌های خداوند چون گذشت نامتناهی الله تعالی و صبر بیان می‌دارد گه این خصائل بسیار بزرگ‌تر از گناهان و معاصی من هستند. همچنین به این موضوع اشاره می‌کند که به این امر آگاه است که دوست‌داشتنی‌ترین بنده در نزد خداوند، آن شخصی است که خویشتن را بزرگ ندانسته و همواره از اصرار به گناه دوری نموده و بر توبه و استغفار مداومت نماید. در حقیقت در این بخش نیز امام سجاد علیه السلام به زیبایی ارتباط برقرار کردن با خدای متعال برای آن‌که مشمول رحمت و بخشش او قرار بگیریم را ترسیم کرده است.

دعای 12 صحیفه سجادیه
دعای 12 صحیفه سجادیه

فراز سیزدهم دعای 12 صحیفه سجادیه

عَالِمٍ لَيْكَ، بِأَنَّ الْعَفْوَ عَنِ الذَّنْبِ الْعَظِيمِ لَا يَتَعَاظَمُكَ ، وَ أَنَّ التَّجَاوُزَ عَنِ الْإِثْمِ الْجَلِيلِ لَا يَسْتَصْعِبُكَ ، وَ أَنَّ احْتِمالَ الْجِنَايَاتِ الْفَاحِشَةِ لَا يَتَكَأَّدُكَ ، وَ أَنَّ أَحَبَّ عِبَادِكَ إِلَيْكَ مَنْ تَرَكَ الاِسْتِكْبَارَ عَلَيْكَ ، وَ جَانَبَ الْاِصْرَارَ ، وَ لَزِمَ الاِسْتِغْفَارَ.

خداوندا به این امر آگاهم که گذشت تو از گناه بزرگ و مهم هیچ گاه برای تو سخت نمی‌باشد و صبر بر جنایات علنی و از حد گذشته، تو را خسته نمی‌سازد و بهترین و دوست‌داشتنی‌ترین بنده در نزد تو آن کسی است که خویشتن را بزرگ ندیده وهمواره از اصرار بر گناه دوری نموده و بر توبه و استغفار مداومت دارد.

شرح فراز سیزدهم

در برابر عظمت خداوند متعال تمامی کائنات بی نهایت کوچک هستند و هیچ امر بزرگی برای او بزرگ نیست؛ و آن‌چه در ذهن ما حیرت انگیز و فوق العاده بزرگ است که از محاسبه آن عاجز مانده‌ایم نیز در نزد حق تعالی ناچیز و ناتوان است چرا که قدرت نامتناهی تنها برای خداوند است و دایره‌ وجودی اوست که همه چیز را در برگرفته است و بسیاری از آیات قرآن کریم همچون آیه 26 آل عمران، آیات 4 و 107 سوره هود مبین این موضوع هستند که همه چیز- هر آن‌چه که تصور می‌شود و نمی‌شود- مطلقا در حریم عزت باری تعالی، دون و ناچیز است و تنها قدرتی که به طور صریح اعلام می‌کند “انا فوقهم قاهرون[1]” یا ” و هو القاهر فوق عباده[2]“، بی نهایتی می‌باشد که توان آن مرز و اندازه ندارد و فوق تصور و حتی تعقل است.

در ادامه فراز امام به سه ویژگی بهترین و دوست داشتنی‌ترین بنده در نزد خدا اشاره کرده است که عبارتند از:

  • بزرگ ندانستن خود (ترک نمودن استکبار)

سوال این است که از اساس استکبار در مقابل خدای متعال را می‌توان تصور کرد؟ در واقع بهتر است این چنین گفته شود که آن‌کس که به عظمت خداوند پی برد و دانست که آن نامتناهی است چگونه می‌تواند در مقابل او استکبار داشته باشد و خویشتن را بزرگ بداند؟

بعضی بیان نمودند: شخصی که از خداوند درخواست نمی‌کند و پناه بر خدا خویشتن را بی نیاز از او می‌انگارد در حقیقت در حال استکبار ورزیدن است، اما کیست که از رخدادهای سخت زندگی آگاه باشد، اندازه خود را بشناسد و بداند که حوادث این جهان پیاپی در حال رخ دادن هستند و حتی گردن کشان‌های عالم نیز به سبب آن‌ها به زیر افتاده و می‌افتند و با این وجود از خداوند که مبدا این جهان است خویشتن را بی نیاز گوید؟ در حقیقت واقعیت این است که هیچ کس نمی‌تواند این ادعای نادرست را داشته باشد از این رو خداوند در قرآن کریم آیه 15 سوره فاطر به طور کاملا صریح و آشکار می‌فرماید: ای مردم شما به خداوند نیازمند بوده و به او وابسته هستید و این تنها خداوند است که بی نیاز و شایسته ستایش و تحمید است.

پس می‌توان این چنین بیان نمود که توهم استکبار در صنف اشخاصی قابل تصور است که خدای متعال را فراموش یا او را منکر شده‌اند و در خواب غفلت فرو رفته و با هشدار رسولان و مربیان آگاه بیدار نشده‌اند و همچنان بی اعتنا به هشدارها بر مرکب امیال و شهوات خویش سوار شده و به سوی ظلمات می‌رانند؛ به گونه‌ای که گاه مرشدان را دشمن خویش متصور شده و به دنبال خاموش کردن نور الهی هستند، یا در درجه‌ای پایین‌تر به خداوند باور داشته اما امیال و هوای نفس را بر اوامر الهی مقدم داشته‌ و دعوت دعوت کنندگان به سوی حق را نادیده می‌گیرند. این افراد دیر یا زود مورد غضب پروردگار قرار خواهند گرفت.

البته بزرگ شمردن خود مفهوم دیگری نیز دارد و آن این است که اشخاصی در این عالم وجود دارند که اگر چه باور به خداوند و وحدانیت دارند اما خدایی موهوم که در گوشه‌ای از عالم و در بالای سر قرار گرفته است و خلایق تماما جدای از او هستند و مستقل عمل می‌کنند و هر موجودی همچون انسان به خود واگدار گشته است. این نگاه را در حال حاضر می‌توان در جوامع توحیدی مشاهده کرد. این نگرش خود استکباری ناخواسته را ایجاد می‌کند. همانطور که خداوند در آیه 64 سوره آل عمران به نقل از یهود می‌فرماید: خدا دست بسته است؛ بسته باد دست‌های آنان، (چنین نیست) بلکه دو دست خداوند گشاده است.

این گروه به مفهومی خود ساخته باور دارند و آن را خدا می‌نامند و از خداوند متعال غافل هستند و البته بسیاری از این‌ها در ترک تحصیل معرفت به آفریننده خویش مقصر بوده و در قیامت عقاب الهی گریبان آنان را می‌گیرد[3].

صحیفه سجادیه
صحیفه سجادیه
  • اصرار نورزیدن بر گناه

از خصائل بنده‌ی شایسته خداوند همین اصرار نورزیدن به گناه است. در حقیقت آن‌کس که در جهت رضایت حق تعالی گام بر می‌دارد؛ در تلاش است اگر که خبط و خطایی مرتکب شده است، این امر را دوباره تکرار نکند و یا بر آن مداومت ننماید؛ بلکه با توبه و استغفاری زود هنگام آن را جبران کند. چرا که آن‌کس که بر معصیت اصرار ورزد خویشتن را در محضر خداوند نمی‌بیند و از این امر غافل است. بنده‌ای این چنین از کمبود عظیم علمی و عملی در رنج است و به همین سبب اصرار بر معاصی کوچک خود معصیتی بزرگ است.

  • مداومت بر استغفار و توبه

به عنوان آخرین ویژگی فردی که خدای متعال دوست می‌دارد، مداومت او بر استغفار و توبه است. برای شخص صالح استغفار و توبه ذکر همیشگی است. در روایت‌ها آمده که پیامبر (ص) روزانه در هنگام غروب هفتاد بار به درگاه خداوند متعال استغفار می‌نمود و می‌فرمود: گاه حجابی رقیق بر قلبم عارض می‌گردد بدان سبب هر روز هفتاد مرتبه از خدای متعال طلب بخشش می‌نمایم.

گفته شده که علامه طباطبایی نیز با تمسک به مسیر و مسلک پیامبر و ائمه علیهم السلام به این موضوع توجه داشت و حتی برخی از شاگردان ویژه خود را به این امر سفارش می‌کرد. در واقع آن جایی که رسول الله (ص) خویشتن را به استغفار نیازمند می‌بیند دیگران بدون شک موظف و ملزم به استغفار هستند چرا که آدمی هر اندازه مراقب باشد باز هم قادر نخواهد بود عوامل سهو و فراموشی را نادیده گرفته و صبح را به شب برساند. پس عدم طلب استغفار از حق تعالی با ادب بندگی منافات دارد.

سوره اعراف-آیه 127- عبدالباسط (ترتیل)

وَقَالَ ٱلۡمَلَأُ مِن قَوۡمِ فِرۡعَوۡنَ أَتَذَرُ مُوسَىٰ وَقَوۡمَهُۥ لِيُفۡسِدُواْ فِي ٱلۡأَرۡضِ وَيَذَرَكَ وَءَالِهَتَكَۚ قَالَ سَنُقَتِّلُ أَبۡنَآءَهُمۡ وَنَسۡتَحۡيِۦ نِسَآءَهُمۡ وَإِنَّا فَوۡقَهُمۡ قَٰهِرُونَ

و اشراف قوم فرعون (به او) گفتند: «آیا موسی و قومش را رها می‌کنی که در زمین فساد کنند، و تو و خدایانت را رها سازد؟!» گفت: «بزودی پسرانشان را می‌کشیم، و دخترانشان را زنده نگه می‌داریم (تا به ما خدمت کنند)؛ و ما بر آنها کاملاً مسلّطیم!»

دانلود

منابع:

[1] آیه 127 سوره اعراف

[2] آیه 18 سوره انعام

[3] شرح گسترده‌تر در کتاب شهود و شناخت محمد حسن ممدوحی سایت عرفان آمده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *