در این نوشتار به شرح حکمت 47 نهج البلاغه بر اساس شرح منتشر شده از مرجع عالیقدر، آیت الله مکارم شیرازی پرداخته خواهد شد. حکمتی که همچون دیگر حکمتها و کلمات قصار مولی الموحدین حضرت علی (ع) در بردارنده عمیقترین و اصولیترین مفاهیم و محتوا است و برای انسان حقیقت جو کمکی است تا بتواند کلام نورانی قرآن و مضامین مهم آن را بهتر درک نموده و در این مسیری که یا ختم به سعادت است و یا شقاوت که در هر دو صورت نتیجه عمل آدمی است راه درست را یافته و سعادتمند گردد. امام در این حکمت به ارتباط میان چهار موضوع با چهار موضوع دیگر که در واقع چهار صفت از صفات انسانی به شمار میروند اشاره کرده است. حضرت ارزش انسان را به همت او، راستگوییاش را به شخصیت او، شجاعتش را به بی اعتنایی او به امور و ارزشهای مادی و در انتها عفت آدمی را به غیرت او مرتبط میداند.
حکمت 47 نهج البلاغه
وَ قَالَ (علیه السلام): قَدْرُ الرَّجُلِ عَلَى قَدْرِ هِمَّتِهِ، وَ صِدْقُهُ عَلَى قَدْرِ مُرُوءَتِهِ، وَ شَجَاعَتُهُ عَلَى قَدْرِ أَنَفَتِهِ، وَ عِفَّتُهُ عَلَى قَدْرِ غَيْرَتِهِ.
شرح حکمت
بر اساس متن حکمت شرح آن به چهار قسمت تقسیم میشود:
- قَدْرُ الرَّجُلِ عَلَى قَدْرِ هِمَّتِهِ (ارزش هر شخصی به میزان همت او میباشد.)
مقصود از همت تصمیمهایی است که آدمی برای به سر انجام رساندن امور مهم اتخاذ کرده و به دنبال آنها سعی و تلاش میکند. هر چقدر که این تصمیمها والاتر و سعی و کوششها وسیعتر باشد، همت آدم بلندتر است و اینکه حضرت این عبارت را بیان فرموده بدان جهت است که افراد دارای همت والا و بزرگ به طور معمول تلاش میکنند تا به جایگاه و مقامهای عالی برسند پس نباید ارزش وجودی ظاهری آنان را امروز دید و لازم است مقیاس و معیار توان نهفته در درونشان که به همت معروف است، باشد. در غرر الحکم از مولای علی (ع) آمده است: آنکس که همتی عالی داشته باشد ارزش و قیمت او فزون است[1].
- وَ صِدْقُهُ عَلَى قَدْرِ مُرُوءَتِهِ (و صداقت و راستگوییاش به قدر شخصیت اوست)
آدمی که دارای شخصیت است دروغ گفتن به دیگران را برای خود امری ناپسند و ننگ میداند. همچنین اغلب مشاهده شده که دروغ پس از مدتی آشکار میگردد؛ آدم با شخصیت حاضر نیست عملی را انجام دهد که در آینده آبرویش را نشانه گرفته و به خطر اندازد.
فردی به نام ابو کهمس از اصحاب امام صادق (ع) خدمت ایشان رسید و گفت: یار وفادارتان «ابن ابی یعفور» سلام میرساند. حضرت پاسخ داد: سلام بر تو و بر او؛ زمانی که به نزد او رفتی سلامم را ابلاغ کن و بگو: جعفر بن محمد به تو میگوید: نگاه کن ببین علی (ع) با چه صفات و خصائلی آن جایگاه را نزد پیامبر خدا (ص) به دست آورد، آن صفات را داشته باش، چرا که علی (ع) تنها بدان سبب به آن مقام در نزد رسول الله (ص) رسید که در کلام، صادق بود و در ادا نمودن امانت امین[2].
درباره راستگویی از رسول خدا (ص) نقل شده که ایشان فرمودند: جمال به بیان سخن حق است و کمال به انجام کار و عمل نیکی که با صدق و راستگویی همراه است.[3]
تذکر: واژه «مروءة» در معنی مردانگی، فتوت و جوانمردی و در کل مجموعهای از شایستگیها است که در آدم با ارزش مشاهده میشوند و شخصیت او را ایجاد میکنند.
- وَ شَجَاعَتُهُ عَلَى قَدْرِ أَنَفَتِهِ (شجاعت و دلیری هر شخص به میزان بی اعتناییاش (به ارزشهای مادی) است).
واضح است که وابسته بودن انسان به مال، مقام، شهوت و هر آنچه که مادی و دنیوی است از میزان شجاعت او کم میکند و موجب اسارتش میگردد. اما آنگاه که آدم به این امور بی اعتنا باشد و خویشتن را رها سازد، با شجاعت و دلیری خاصی حرف خود را بیان میکند، مسیرش را میپیماید و تن به ذلت نمیدهد و با اتکا وتوکل به خداوند این قدرت مطلق و نامتناهی در مقابل حوادث و امور سخت میایستد.
در لسان العرب ذکر شده که واژه «أنَفْ» که بر وزن هدف است به معنی کراهت داشتن چیزی و خویشتن را برتر از آن دانستن است، پس این واژه میتواند به بی اعتنایی نسبت به ارزشهای مادی اشاره دارد.
- وَ عِفَّتُهُ عَلَى قَدْرِ غَیْرَتِهِ (عفت هر شخص به قدر غیرت او میباشد)
برخی از شارحان نهج البلاغه واژه «غیرت» را انزجار طبیعی آدمی نسبت به تصور شرکت دیگران در امور یا کارهایی که به آنها علاقمند است بیان کردهاند. در واقع به تعبیری دیگر میتوان آن را به حفظ ارزشهای مرتبط با خود و ممانعت لز تجاوز دیگران به حریم شخصی دانست (در عرف عموما برای امور ناموسی استفاده میشود). بدیهی خواهد بود آنکس که نسبت به ناموس خویش دارای غریت است هیچ گاه حاضر نمیشود که به ناموس دیگران چشم بدوزد. پس هر چه میزان غیرت بالاتر باشد عفت انسان نیز بیشتر خواهد بود.
البته درست است که در عرف موجود عفت و غیرت هر دو برای امور ناموسی استفاده میشوند اما از نظر لغت شناسان و عالمان اخلاق این دو واژه معنای گستردهای دارند. عفت خودداری نمودن و حالت انزجار داشتن از مشاهده صحنههای زشت است و غیرت به هر نوع تلاش و دفاع از حقوق الهی و انسانی خویش معنا شده است و دور نیست اگر که مقصود امام از عبارت چهارم همان معنای گسترده این دو واژه باشد.
منابع:
[1] غررالحکم، ص 448، ح 10278
[2] کافى، ج 2، ص 104، ح 5
[3] کنز العمال طبق نقل میزان الحکمه ماده «صدق»