در این نوشتار و در ادامه شش مطلب پیشین که فرازهای اول تا هشتم دعای 12 صحیفه سجادیه شرح داده شدند، به شرح بخشی از فراز نهم این دعا پرداخته خواهد شد. به این امید که نکات بیان شده را نصب العین قرار داده تا چراغی برای مسیر تقرب به حق تعالی باشند.
فراز نهم دعای دوازدهم
قَدْ تَطَأْطَأَ لَكَ فَانْحَنَى ، وَ نَكَّسَ رَأْسَهُ فَانْثَنَى ، قَدْ أَرْعَشَتْ خَشْيَتُهُ رِجْلَيْهِ ، وَ غَرَّقَتْ دُمُوعُهُ خَدَّيْهِ ، يَدْعُوكَ بِيَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ ، وَ يَا أَرْحَمَ مَنِ انْتَابَهُ الْمُسْتَرْحِمُونَ …
خداوندا! من همچون فردی هستم که در نهایت تواضع و فروتنی خم گشته و سر به درگاه تو فرو آورده است و به پیشگاه تو تعظیم نموده و خشیت از تو، هر دو پایش را به لرزه انداخته و اشکهایش، گونههای او را فرا گرفته و تو را «یا ارحم الراحمین» خوانده و مهربانترین شخصی میداند که بیچارگان پیاپی به او روی میآورند …
شرح فراز نهم دعای 12 صحیفه سجادیه
در فراز نهم صحیفه سجادیه به حالتهای روحی و روانی قبل از توبه اشاره شده است. اگر که آدمی قدرت را به ید کسی بداند که گریز و مفری از او نیست و آگاه باشد که این قدرت مطلق و بی انتها در عین قدرتمندی؛ رئوفترین است و به این نکته توجه داشته باشد که خویش از سوء سابقه در حق او برخوردار است و رفتار و کنش او ضد حق بوده و مستوجب عقوبت و عذاب است و در تمامی احوال، حتی در آن لحظه که در حال انجام گناه است، هستیاش تماما به دست قدرت خداوند است و اوست که قادر است هر گونه که بخواهد او (آدم) را عذاب دهد، بالطبع در موقعیتی اینچنین مقایسههای در ذهن آدمی انجام میشوند که در بردارنده آثار و پیامدهای تاثیر گذاری است. از جمله این پیامدها میتوان به احساس ناتوانی در برابر قدرت مطق الهی و کوچک شمردن خود، خویشتن را مستحق کیفر الهی دانستن، احساس شرمندگی در پیشگاه خدای رئوف، تضرع، فروتنی و انابه به درگاه خدا و با اخلاص خدای متعال را با لفظ «یا ارحم الراحمین» خواندن اشاره کرد. در این حال، بغض بر گلو مینشیند و اشک ندامت بر گونه جاری میگردد، قلب به کوبش میافتد و لرزشی به جهت خشیت در دست و پا احساس میشود. پس آدمی که در این حالت، سالک شناخته میشود در بندگی تمام متمرکز میباشد و به بی نهایت متصل میشود چرا که پی بردن به ناتوانی محض خویش به عنوان بنده در مقابل قدرت بی پایان الهی برای بنده چارهای به جز پناه آوردن به آن مبداء باقی نخواهد گذاشت و در این حالت است که آدمی بی نیازی را در خود احساس میکند و اگر که توفیق باری تعالی شامل حالش شود، چه بسا که در نهایت به جایگاه فنا فی الله برسد همانگونه که خداوند در حدیثی قدسی بیان فرموده: اذ عشقته فقد قتلته و من قتلته فعلی دیة و من علی دیة، انا دیة.[1]
بدین صورت امام علیه السلام در این دعا، چاره را در این میبیند که آدم خاطی اینگونه حالی پیدا کند و از غفلت در آید و نسبت به خود آگاه شود. این نکته نشان دهندهی این موضوع بود که نادانی و جهل نقش بزرگی در به انحطاط کشیده شدن انسانها دارد و به عنوان یکی از محکمترین طنابهای ابلیس شناخته میشود. آدمی که جاهل است همچون بیمار خطرناکی اسن که به سبب ناپرهیزیها در دوره بیماری بر شدت مریضی خود اضافه کرده و در مسیر از میان برداشتن خود قدم بر میدارد.
اگر که در احوال این افراد دقت شود میتوان به این حقیقت دست پیدا کرد که آگاهی چطور میتواند سبب توبه شود؛ همچون فردی که در حال سقوط به پرتگاهی پُر خطر ، ناگهان هوشیار شده و وحشت زده پا پس میکشد و از هلاکتی که در کمین بود، نجات مییابد.
حال باید به این نکته توجه نمود که معرفت و شعور برتر ائمه معصوم علیهم السلام، چگونه آنها را به ادب، خشوع و زاری فوق العاده میرساند تا جایی که آرامش از آنها سلب گردیده و در هول و هراس و خشیت الهی به انابه مشغول میشوند. بدین سبب لازم است انسانها همواره مواظب اعمال و رفتار خود باشند تا مبادا این عمر را که میتواند سعادت جاویدان را برایشان به ارمغان آورد، مفت از دست داده و حسرتی تا بی نهایت برایشان باقی بماند. بر این اساس اگر که صحیفه سجادیه مملوء از تضرع، انابه و زاری به درگاه حق تعالی است و در آن به توبه فراوان امر میشود و گناه و گنهکاران به تصویر کشیده میشوند، رمز و رازش بزرگی کار و حیرت از عاقبت امور است و تمامی تلاش امام (ع) به انذار جاهلان است. به این امید که بیخبران از نامحرمان دل کنده و به محرم اسرار روی آورده و خویشتن را نجات دهند.
ادامه دارد …
منبع:
[1] و گاه کار بنده به جایی میرسد که من به او عشق میورزم و اگر که من به او عشق بورزم، او را میکشم و چون که او را بکشم، دیهاش بر من است و آنکه دیهاش بر من است، من دیه او هستم …
- آیه 83 سوره انبیاء_ حذیفی عبدالرحمن
وَ أَيُّوبَ إِذْ نَادَىٰ رَبَّهُ أَنِّي مَسَّنِيَ الضُّرُّ وَأَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ
و ایّوب را (به یاد آور) هنگامی که پروردگارش را خواند (و عرضه داشت): «بدحالی و مشکلات به من روی آورده؛ و تو مهربانترین مهربانانی!»