تولد افراد معلول با عدل الهی منافات دارد!

منافات نداشتن عدل الهی با معلولیت انسان ها

تولد افراد معلول با عدل الهی منافات دارد چرا که اگر خداوند عدالت را برقرار می‌کرد، در این جهان معلولی وجود نداشت و تمامی افراد بهره یکسانی از نعمات الهی می‌برند. این سخنی است که عمدتا کم یا بیش شنیده شده است و با بیان آن عدل خدا زیر سوال می‌رود. از این رو بر آن شدیم تا در این مطلب به آن پرداخته و منافات نداشتن این دو موضوع را با یکدیگر را مورد بررسی قرار دهیم.

تولد افراد معلول با عدل الهی منافات دارد!
تولد افراد معلول با عدل الهی منافات دارد!

آیا تولد افراد معلول با عدل الهی منافات دارد؟

در پاسخ به این سوال باید گفت که آن‌چه در خلقت آدمی اصل شناخته می‌شود، آفرینش سالم اوست زیرا حق تعالی همانطور که خود در قرآن بیان فرموده (آیه 5 سوره تین) دستگاه خلقت را به بهترین شکل و صورت آفریده است و خللی در آن وجود ندارد اما با وجود چنین اصلی و آفرینش آدمی در نهایت کمال، به جهت عملکرد آدمی_ در مواردی وجود تزاحم علل_ ممکن است در آفرینش خللی به وجود آید و افرادی معلول متولد شوند. به عنوان مثال یکی از مواردی که تاثیر سوء و منفی بر خلقت گذارده و سبب بروز نقص و معلولیت در نوزادان می‌شود، عوارضی است که داروها، مواد شیمیایی که در تولید اغذیه استفاده می‌شوند و آلودگی‌های ناشی از آزمایش‌های هسته‌ای و شیمیایی به همراه دارند. پس در موضوع معلولیت افراد، حق تعالی نقش مستقیمی ندارد و با عدال او منافات ندارد و بخش عظیم آن به اختیاری که خداوند به انسان عطا نموده بستگی دارد. در واقع بر اساس آیه‌های قرآن همچون آیه 30 سوره شوری یا 41 سوره روم بسیاری از بلاها و گرفتاری‌هایی که به انسان می‌رسد نتیجه تکوینی کردار اوست

در این‌جا سوالی پیش می‌آید و آن این است: چرا کودکان بابد به سبب کوتاهی دیگران، از نعمت سلامتی محروم باشند؟

در جواب به این پرسش لازم است به موضوع تزاحم علل و نظام خلقت اشاره کرد. نظامی که بر جهان خلقت حاکم می‌باشد، نتیجه قوانین هماهنگی می‌باشد که کل جهان را در برگرفته اند. قوانینی که در جهان ماده وجود دارند هر یک دارای مصلحت و حکمتی است که از دست دادن آن‌ها سبب بی نظمی و اختلال می‌گردد. همچنین برخی اوقات به دلیل محدودیت‌های عالم ماده احتمال می‌رود که برخی از این قوانین حاکم بر جهان، با هم تزاحم داشته و اسباب ضرر و زیان‌هایی را فراهم نمایند. به عنوان مثال می‌توان به چاقو اشاره کرد. یک چاقو که از قضا تیز هم هست، می‌تواند مفید باشد ولی همین چاقو ممکن است آسیبی به فرد وارد نماید. خب، منطقی است که بیان شود خداوند متعال چرا چاقو را آفریده است؟ آیا طبق عدل الهی است که انسانی به سبب تیزی چاقو آسیب ببیند و مدتی را با درد سر کند؟! یا درباره جاذبه زمین که بودن آن حیاتی است و در صورت نبود آن و به جهت حرکت دورانی زمین انسان‌ها به فضا پرتاب می‌شدند این سخن را می‌توان بیان نمود که همین جاذبه موجب سقوط آدم از بلندی می‌گردد. خب در این صورت می‌توان بیان کرد که به چه دلیل خداوند این جاذبه را قرار داده است تا موجب نقص عضو در اثر افتادن شود؟!

پاسخی که در مباحثی این چنین بیان می‌شود، در موضوع معلولیت افراد در بدو تولد نیز صحت دارد. به این معنا که می‌توان گفت: «نفس امر خیر است و شر بودن عارضی می‌باشد» یا این پاسخ را دارد که حق تعالی در کنار اموری این چنین عقل نیز به آدمی داده است تا او با به کارگیری آن و رعایت آداب و نکاتی که بیان شده‌اند، گرفتار و مبتلا نشود و …

منافات نداشتن عدل الهی با معلولیت انسان ها
منافات نداشتن عدل الهی با معلولیت انسان ها

البته برخی اوقات، انسان‌هایی ندانسته و به سبب غفلتی که از آموزه‌های دینی و قوانینی که بر جهان حاکم هستند، دارند زیان می‌بینند. این افراد می‌بایست به این امر آگاه باشند که ابتلائات و بیماری‌ها از جمله معلولیت برای آنان از آزمایش‌های الهی است. در این باره از امام صادق (ع) نقل شده که در جواب سوال مفضل که عرض کرده بود: چرا بعضی ناقص الخلقه هستند، فرمودند: آن برای تأدیب و موعظه و پند آن شخص و دیگران است …[1]

حق تعالی می‌خواهد که بدان بیماری یا معلولیت بنده خویش را چنان فولاد آبدیده مقاوم سازد و یا همانند طلای ناخالص در کوره چنین آزمایشی خالص گرداند. در این‌گونه موارد، سرزنش جایی ندارد زیرا بی تقصیر است و اوضاع می‌تواند موجب رشد معنوی‌اش گردند.

و اما در آخر می‌بایست از جبران عادلانه خداوند سخن گفت. چنین افرادی که سهوا چنین گرفتار آمده‌اند و کودکان ناتوانی که هیچ نقشی در گرفتاری خود ندارند در قیامت با رفتار رحیمانه خداوند مواجه می‌شوند و در این جهان جز به اندازه توانایی‌شان تکلیفی بر گردنشان نیست و اجر طاعات و عباداتشان مضاعف می‌گردد. از امام صادق (ع) روایت شده که فرموده‌اند: برای افرادی که به چنین بلاهایی گرفتار آمدند (ناتوانی و معلولیت[2]) اگر که شُکر کرده و به خداوند بازگردند بعد از مرگ اجری برای آنان است که سود دنیوی آن را کم شمارند (به این معنا که بیماری و داشتن معلولیت منافع اخروی فراوانی برایشان دارد به گونه‌ای که منفعت دنیوی آن برایشان کم به نظر می‌آید) و اگر که بعد از وفات، مخیر شوند بازگشت به همان بلاها را انتخاب خواهند کرد تا اجر بیش‌تری به دست آورند.

خدای متعال عادل است و آن‌چه را که انسان‌ها می‌بینند تفاوت است و نه تبعیض و قطعا جهان با تفاوت‌ها زیباست و آن‌چه موجب بلا و گرفتاری می‌گردد همانطور که بیان شد اعمال آدمی و تزاحم علل است.

منابع:

[1] بحارالانوار، مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، دار إحياء التراث العربي، 1403 هـ ق، چاپ دوم، بيروت، ج‏ 3، ص 71.

[2] در ادامه پاسخ به سوال مفضل درباره چرایی خلقت افراد ناتوان آمده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *