در این مقاله و در ادامه تفسیر آیههای سوره مبارکه غاشیه بر اساس تفسیر نمونه، تفسیر آیههای 18 تا 20 این سوره نگاشته خواهد شد. در این آیات خداوند متعال با اشاره به برخی از آفریدهها همچون آسمان، کوه و زمین انسان را به تدبر و تفکر در آفرینش و وجود خالقی قدرتمند و قادر وا میدارد.
آیات 18 تا 20 سوره
… وَ إِلَی السَّمَاءِ کیفَ رُفِعَتْ ﴿۱۸﴾ وَ إِلَی الْجِبَالِ کیفَ نُصِبَتْ ﴿۱۹﴾ وَ إِلَی الْأَرْضِ کیفَ سُطِحَتْ ﴿۲۰﴾
تفسیر آیات سوره مبارکه غاشیه
در تفسیر آیه 18 سوره که پس از پرداختن به خلقت شتر برای تفکر و تدبر آدمی در آن، حق تعالی به آفرینش آسمان پرداخته و میفرماید: آیا به آسمان نمینگردند که چگونه برپا گشته است؟!
آسمان با آن همه عظمت، شگفتیهای بینظیر، شکوه و زیبایی خارق العاده انسان را غرق در بهت و حیرت کرده و موجب میشود تا او خویشتن را در مقابل آن همه عظمت که سرشار از نظم و حساب است کوچک و ناچیز ببیند.
چطور میشود که هر یک از این سیارههای عظیم بر مداری مستقر شده است در حالی که هیچ ستونی برای نگه داشتن آنها وجود ندارد؟! چگونه میشود که میلیونها سال از عمر این کرات گذشته باشد و هیچ یک از آنها از محور اصلی خود تخطی نکرده و حرکت خود را حول محور بدون هیچ تغییری انجام میدهند؟! خلقت آسمان همواره شگفت انگیز بوده است اما امروزه و در سایه کشفهایی که انجام گرفته، شگفتیهای آفرینش آن نمایانتر است.
آیا لازم نیست در ارتباط با آفریننده و مدیر این جهان عظیم اندیشه کرد و به اهداف والایش نزدیک شد؟
در ادامه خداوند به آفرینش کوهها اشاره میکند و میفرماید: به کوهها نمینگرند که چگونه در جای خود نصب شدهاند؟!
کوههایی که ریشههایشان به هم اتصال دارد و همانند حلقههای یک زره اطراف زمین را فرا گرفته اند و موجب به حداقل رسیدن میزان لرزشهای ناشی از مواد مذاب داخل زمین یا جزر و مدهای نشأت گرفته از جاذبههای خورشید و ماه میشوند. این کوهها پناهگاه مطمنی به شمار میرود. همچنین به عنوان سپری در برابر طوفانها عمل میکنند. کوهها آبها را در خود نگه داشته و به تدریج به سمت سرزمینهایی که نیاز به آب دارند روان میکند. نشاط، سرسبزی و خرمی دامنه کوه نشأت گرفته از همین آبها است. و احتمالا به سبب این همه خصوصیت است که در آیههای قرآن کریم کوهها به میخها یا همان اوتاد زمین تعبیر شدهاند.
کوه مظهر عظمت و صلابت است و مایه خیر و برکت و شاید بدین جهت باشد که انسانها در دل کوه اندیشه بیدارتری پیدا میکنند و بی دلیل نیست که رسول گرامی اسلام (ص) پیش از بعثت برای مدتی طولانی به رازو نیاز و مناجات در دل کوه نور و غار حرا مشغول بودند.
واژه «نُصِبَتْ» از نصب به معنای ثابت قرار دادن چیزی است و احتمال است که این تعبیر اشارهای به کیفیت آفرینش کوهها در ابتدای خلقت نیز بوده باشد. آنچه که امروزه علم به آن دست یافته و پیدایش کوهها را به عوامل گوناگونی نسبت داده است و برای کوهها انواع مختلفی چون کوههای چین خورده، آتشفشانی و کوهها قطعهای- گسلی قائل شده است.
به راستی که هر یک از این کوهها درخور دقت هستند و برای آنها که در این جهان بیدارند، نشانههایی هستند از قدرت لایزال پروردگار.
در آیه بیستم و در ادامه اشاره به آفرینش، حق تعالی از زمین سخن گفته و میفرماید: آیا به زمین نمینگرند که چگونه مسطح گشته است؟
چگونه بارش بارانهای مداوم سبب شستن کوهها میشود و ذرات خاک را به وجود میآورد. سپس در گودالها پهن نموده و زمینهای صاف مهیا برای کشاورزی و زندگی را در اختیار آدمی قرار داده است؟! اگر که تمامی این کُره خاکی، متشکل از کوه و دره بود، آیا زندگی برای آدمی طاقتفرسا نمیبود؟! پس چه کسی آن را پیش از ولادت ما انسانها مسطح و قابل استفاده و کشت کرد؟
در واقع اینها اموری هستند که قرآن کریم ما را به تدبر و تفکر در آنها برای رسیدن به توحید دعوت میکند.
و اما مورد مهمی که در اینجا قابل بحث میباشد، این است که چه ارتباطی میان این چهار مورد (شتر، آسمان، کوه و زمین) وجود دارد؟
فخر رازی در این باره گفته است: قرار گرفتن این چهار مورد در کنار هم بدان سبب است که قرآن کریم به زبان عرب نازل گشته است و عربها اغلب به مسافرت اقدام میکردند زیرا بلاد آنان تهی از زراعت و فرآوردههای کشاورزی بوده است. از سویی اکثر سفرهای آنان با استفاده از شتر انجام میشد و زمانیکه در بیابانها و به دور از جمعیت سفر میکردند، فکر و اندیشه آنان بیدار میشد. شخصی نبود که با آن هم سخن شوند و چیزی نبود که گوش یا چشم آنها را به خود مشغول سازند. در این حال، زمانیکه اندیشه میکنند پیش از هر چیزی چشمشان به شتر میافتاد، شکل و صورت او را میدیدند و در فکر فرو میرفتند. هنگامی که به بالای سر خود نظر میکردند آسمان را میدیدند و به آن فکر میکردند و آن هنگام که به چپ و راست نگاهی میافکندند، جز کوهها چیزی را نظارهگر نبودند و آن هنگام که سر به زیر اندازند، زمین را میدیدند. گویی که پروردگار میخواهد آنان را به اندیشه کردن، امر کند.
البته اگر که نگاه محدود به حیات عرب نباشد و توسعه داده شود میتوان در این باره چنین گفت: امور چهارگانهای که در این آیات بیان شد زیر بنای حیات آدمی است؛ آسمان کانون نور است و منبع هوا و باران، زمین مرکزی است برای پرورش مواد غذایی، کوهها سِر آرامش هستند و منبع آب و مواد معدنی و شتر یک نمونه آشکار از چهارپایان الهی که خداوند در اختیار آدمیان قرار داده است. بدین ترتیب تمامی مسائل مرتبط با کشاورزی، صنعت و دامداری در این امور نهفته شدهاند و تفکر و تدبر در این نعمات، خواه ناخواه آدمی را به سپاس از خداوندگار وا میدارد. و سپاس از خداوند آدمی را به معرفت و شناخت الله دعوت میکند.
- ترتیل سوره غاشیه- فارس عباد