در این مطلب و در ادامه شش مطلب پیشین که در آنها آیههای اول تا بیستم سوره مبارکه فجر بر اساس تفسیر نمونه آیت الله مکارم شیرازی، تفسیر و شرح داده شدند، تفسیر آیههای 21 تا 26 این سوره برای بهرهمندی شما بزرگواران به نگارش در آمده است.
آیات 21 تا 26 سوره فجر
كَلَّا إِذَا دُكَّتِ الْأَرْضُ دَكًّا دَكًّا ﴿٢١﴾ وَ جَاءَ رَبُّكَ وَ الْمَلَكُ صَفًّا صَفًّا ﴿٢٢﴾ وَجِيءَ يَوْمَئِذٍ بِجَهَنَّمَ ۚ يَوْمَئِذٍ يَتَذَكَّرُ الْإِنسَانُ وَ أَنَّىٰ لَهُ الذِّكْرَىٰ ﴿٢٣﴾ يَقُولُ يَا لَيْتَنِي قَدَّمْتُ لِحَيَاتِي ﴿٢٤﴾ فَيَوْمَئِذٍ لَّا يُعَذِّبُ عَذَابَهُ أَحَدٌ ﴿٢٥﴾ وَ لَا يُوثِقُ وَثَاقَهُ أَحَدٌ ﴿٢٦﴾
تفسیر آیات 21 تا 26 سوره فجر
در ادامه نکوهشهایی که در آیههای پیشین از افراد سرکش و طغیانگر و متجاوز به حقوق دیگر انسانها شده بود، حق تعالی به آنان اخطار میدهد که در نهایت روز حسابی هست که خویشتن را میبایست برای آن آماده و مهیا کنند.
خداوند در آیه 21 میفرماید: آنگونه نیست که میپندارید، در آن هنگام که زمین سخت در هم کوبیده شود.
معنای اصلی واژه «دک»، زمین صاف و نرم میباشد و سپس به در هم کوبیده شدن بناها و ارتفاعات و صاف و یکدست شدن آنها اشاره میکند. دکان به مکانی اطلاق میگردد که پستی یا بلندی در آن نیست و کلمه «دکه» به سکویی گفته میشود که برای نشستن صاف و آماده شده است.
حق تعالی برای تاکید دو بار این واژه را در این آیه به کار برده است.
در نهایت این آیه به رخدادهای پایان یافتن دنیا و شروع یوم الحساب اشاره دارد. برای شروع روز رستاخیر آنچنان تزلزلی در عالم هستی رخ میدهد که کوهها متلاشی و زمینها صاف و یکدست میشوند. همانطور که در آیههای 106 تا 108 سوره طه خداوند متعال به این موضوع اشاره کرده است.
پس از آنکه مرحله اول آغاز روز قیامت یعنی ویرانی دنیا تمام شود، نوبت به مرحله دوم میرسد. مرحلهای که در آن تمامی آدمها زنده شده و در پیشگاه خداوند و در دادگاه عدل او حضور پیدا میکنند. در این باره و در آیه 22 سوره فجر حق تعالی میفرماید: و فرمان پرودگارت فرا میرسد و ملائکه صف در صف حضور مییابند و آماده اجرای فرامین الهی هستند.
این آیه در واقع ترسیمی از بزرگی و عظمت روز قیامت است، به گونهای که جایی برای انکار باقی نخواهد ماند، انگار که جملگی همه افراد با چشم، ذات مقدس و یکتای او را نظارگر میشوند. آشکار است که آمدن خدای عز و جل به معنای حقیقی واژه «جاء» که مستلزم وجود جسم و انتقال از مکان است، نیست چرا که خداوند از جسم و ماده مبراء میباشد.
گواه این تفسیر را میتوان آیه 33 سوره نحل دانست آنجا که خداوند بزرگ میفرماید: هَلْ يَنْظُرُونَ إِلَّا أَنْ تَأْتِيَهُمُ الْمَلَائِكَةُ أَوْ يَأْتِيَ أَمْرُ رَبِّكَ …
و اما تعبیر «صفا صفا» به این موضوع اشاره دارد که فرشتهها در صفوف گوناگونی به محشر وارد میشوند و این احتمال وجود دارد که ملائکه هر آسمان در یک صف حاضر گردند و در اطراف اهل محشر قرار گیرند.
سپس خداوند میفرماید: و در آن روز جهنم را حاضر میکنند، در آن روز آدمی متذکر میشود ولی این تذکر چه سودی برایش دارد؟!
از این تعبیر میتوان متوجه شد که جهنم قابل حرکت دادن است و این امکان وجود دارد که آن را به مجرمان و گنهکاران نزدیک کرد همانطور که درباره بهشت برین در آیه 90 سوره شعراء بیان شده که بهشت را به افراد متقی نزدیک میسازند.
اگر چه برخی تمایل دارند که این موارد را در معنای مجازی بگیرند و کنایه از نمایان شدن بهشت و جهنم پیش روی چشم نیکوکاران و افراد بدکار است اما دلیلی بر این خلاف ظاهر وجود ندارد بلکه بهتر میباشد آن را به ظاهر خویش رها نمود، زیرا حقیقت عالم محشر به طور دقیق بر ما آشکار نیست و شرایط آن جهان با آنچه که در این دنیا وجود دارد متفاوت است و مانعی نیست که در روز قیامت بهشت و جهنم تغییر مکان بدهند.
در حدیث و روایت مرتبط با این آیه آمده است که هنگامیکه آیه 23 سوره فجر بر رسول خدا (ص) نازل گردد، رنگ رخسارش دگرگون شد. پس این حالت بر اصحاب ایشان گران آمد. برخی به نزد حضرت علی (ع) رفته و ماجرا را گفتند. امام به نزد حضرت رفتند و بین دو شانه او را بوسه زدند و گفتند: ای پیامبر خدا! پدر و مادرم به فدایت شوند، چه اتفاقی رخ داده است؟ پیامبر فرمود: جبرئیل به نزد من آمد و این آیه را بر من تلاوت نمود. امام (ع) پس از شنیدن آیه گفتند: دوزخ را چگونه میآورند؟ رسول الله (ص) پاسخ دادند: هفتاد هزار مَلک با هفتاد هزار مهار آن را کشیده و میآورند و آن در حال سرکشی و طغیان است که اگر رها گردد همه را آتش خواهد زد، سپس من در مقابل او قرار خواهم گرفت و او (دوزخ) میگوید: ای محمد! من به تو کاری ندارم، خداوند گوشت تو را بر من حرام نموده است. در آن روز هر شخصی به فکر خویش است اما محمد (ص) میگوید: پروردگارا! امتم، امت من. [1]
آری، زمانی که آدم گنهکار با چنین صحنههایی مواجه میگردد، تکانی خورده و از خواب غفلت بیدار میشود و در غم و اندوه فرو میرود و نگاهی به گذشته و اعمال خود میکند و پشیمانی سر تا پای وجود او را میگیرد ولی این ندامت سودی برایش نخواهد داشت چرا که دیر است …
و اینجاست که فریاد او بلند گشته و میگوید: ای کاش اعمال نیک و صالحی برای زندگی خود فرستاده بودم.
نکته قابل توجه و جالب این است که انسان نمیگوید برای زندگی آخرتم، بلکه میگوید: برای زندگی خود. انگار که واژه حیات و زندگی تنها سزاوار جهان آخرت است و حیات زودگذر دنیایی که با مصائب و مشکلات فراوانی در هم آمیخته شده است، زندگی به شمار نمیرود. همانطور که در آیه 64 سوره عنکبوت حیات این دنیا به سرگرمی و بازی تعبیر گشته است و زندگی آخرت حقیقی دانسته شده است.
در ادامه خداوند عز و جل و در دو آیه متوالی کوتاه (آیههای 25 و 26) شدت و میزان عذاب در آن روز را شرح داده و میفرماید: در آن روز خداوند متعال او را آنگونه عذاب داده و مجازات میکند که هیچکس را همچون او عذاب نمیکند (آیه 25). در حقیقت کسی که در دنیا این چنین طغیان نموده و بدترین گناهان را مرتکب گشته است به گونهای عذاب خواهد شد که سابقه نداشته است، همانطور که نیکوکاران به پاداشهایی بی سابقه اجر داده میشوند.
و در آیه 26 خداوند فرموده: و همچنین در آن روز هیچکس همانند خداوند کسی را به بند نخواهد کشید.
نه بند و زنجیر خداوند متعال همانندی دارد و نه عذاب و مجازات او شبیهی. چرا اینگونه نباشد! در حالی که آنان نیز در این جهان بندههای مظلوم را تا جایی که توان داشتند به بند کشیده و عذاب دادهاند.
منبع:
[1] برگرفته از تفسیر نمونه
- تلاوت تحقق مجوّد سوره فجر با صدای استاد محمد صدیق منشاوی