بر خدا است جزا و پاداش تو ای ابوطالب! اگر که زنده بود، چشمش روشن میگردید و سپس فرمود: چه کسی شعر او را از حفظ میداند و در ادامه شروع به خواندن شعر او (ابوطالب) نمود[1]. این سخن حضرت محمد (ص) درباره حضرت ابوطالب از مظلومان تاریخ است. مظلوم بدان جهت که مال و عمر خویش را صرف اسلام و رسول خدا (ص) نمود. ایثارگریهای فراوانی کرد، اما برخی از روی غرضورزی او را تنها حامی به سبب خویشاوند بودن دانسته و گفتهاند که او بدون آنکه مسلمان شود و ایمان به خدا و رسول او آورده باشد، از دنیا رفته است. این سخن نادرست است و با بیان دلایلی روشن میتوان آن را اثبات نمود. از این رو و با فرا رسیدن روز وفات این شخصیت بزرگ و ایثارگر در این مطلب به بررسی ادله موجود بر ایمان شخص ابوطالب پرداخته خواهد شد.
نخست برخی از دلایل موافقان بر بی ایمانی ابوطالب ذکر میشوند و اشکالات وارد شده بر آنها بیان میگردند. سپس ادله اثبات کننده ایمان ایشان بیان خواهند شد.
دلایل موافقان بر بی ایمانی ابوطالب
اهل سنت بر این باورند که شخصیتی همچون ابوطالب بنا بر تفاسیر موجود برای بعضی از آیههای قرآن، ایمان نداشته و بی ایمان از دنیا رفته است. سه آیهای که جزو مهمترین دلایل این گروه به شمار میروند عبارتند از: آیه 26 سوره انعام، آیه 113 توبه و آیه 56 سوره قصص.
- در آیه 26 سوره انعام آمده است: آنان دیگران را از آن باز داشته و خود نیز از آن دوری مینمایند، آنها جز خویشتن را هلاک نمیکنند اما نمیفهمند.
حبیب بن ابی ثابت از ابن عباس نقل میکند[2] که این آیه درباره ابوطالب نازل شده است چرا که او به مردم این اجازه را نمیداد که حضرت رسول (ص) را آزار دهند و خود او نیز از پیروی ایشان دوری مینمود[3]. روایت گفته شده مرسل است. همچنین معنای آیه آنچیزی نیست که بیان کردهاند. موافقان بی ایمانی ابوطالب میگویند که معنا این است که بعضی از او دفاع کرده و خود نیز از او (پیامبر (ص)) دوری میکردند. در حالی که چنین نیست و معنای آیه این است که آنها مردم را از اطاعت و پیروی از پیامبر منع میکردند و خود نیز از او دوری میجستند. ابوطالب نه مردم را نهی میکرد و خود نیز به دفاع از رسول خدا (ص) میپرداخت. پس میان دور نمودن مردم و دفاع از حضرت، معنای متفاوتی وجود دارد. علاوه بر اینها واژه «ینئون» به معنی دوری است، ولی بر اساس شواهد تاریخی ابوطالب از پیامبر (ص) دوری نمیکرد.
بر اساس این روایت، آیه درباره ابوطالب است در حالی که صیغه افعال جمع است نه مفرد. اضافه بر آنچه که بیان گردید باید گفت برخی از علما و مفسران اهل سنت گفتهاند این آیه درباره مشرکین شهر مکه است نه ابوطالب (بیان شده که طبری این گفتار را به همراه مستندات نقل نموده است).
- به استناد آیه 113 سوره توبه که در آن خداوند فرموده است: برای پیامبر (ص) و افراد مومن سزاوار نیست که برای مشرکان از حق تعالی طلب مغفرت نمایند هر چند از نزدیکان آنها باشند، پس از آنکه آنان را از اهل دوزخ دانستهاند. و روایتی که سبب نزول این آیه گفته شده است، بیان شده که این آیه درباره ابوطالب عموی حضرت محمد (ص) است، در حالی که اینگونه نیست.
در صحیح بخاری، صحیح مسلم و تفسیر کشف الاسرار از عامه آمده است که سعید بن مسیب از پدر خود اینگونه نقل میکند که این آیه درباره ابوطالب است چرا که در زمان رحلت او پیامبر (ص) به نزد او آمد در حالی که ابن امیه و ابوجهل نیز در کنار او حضور داشتند. پس حضرت به عموی خویش فرمود: بگو «لا اله اله الله» اما ابو جهل و ابن امیه میگفتند که ای ابوطالب نکند که از آیین عبدالمطلب بازگردی. در نهایت ابوطالب به کیش و آیین عبدالمطلب ماند و از بیان عبارت «لا اله الا الله» خودداری نمود. پس پیامبر خدا (ص) فرمود: قسم به خداوند مادامی که از تو نهی نشوم برای تو طلب آمرزش میکنم که خداوند این آیه را نازل نمود.
و اما برخی از اشکالاتی که در این باره وجود دارند: راوی (سعید بن مسیب) از دشمنان حضرت علی (ع) است و تهمتهای بسیاری به ایشان زده است[4]. همچنین این آیه در مدینه و هشت سال پس از وفات ابوطالب بر رسول خدا (ص) نازل شده است و به عنوان آخرین آیههای نازل شده به شمار میرود[5]. از امام علی (ع) درباره سبب نزول آن بیان شده، که فرمودند: از مردی که برای والدین مشرک خود طلب مغفرت مینمود، سوال کردم: آیا برای والدین خود که بت پرست و مشرک بودهاند، آمرزش میطلبی؟ آن شخص پاسخ داد: آری، چرا که ابراهیم نیز برای پدر خود که مشرک بوده، طلب آمرزش کرد. پس این موضوع را به رسول خدا (ص) گفتم و این آیه نازل گشت[6].
- در آیه 56 سوره قصص آمده است: (ای رسول!) مسلما تو نمیتوانی هر آنکه را که خود دوست داری هدایت نمایی، بلکه خداوند هر آنکس را که بخواهد هدایت خواهد کرد، و او به هدایت یافتگان (آنان که قابل هدایت هستند) داناتر است.
این آیه هم منتسب به ابوطالب شده است و به زمان وفات ایشان ربط داده شده است. در حالی که اشکالاتی به آن وارد است. اولین اشکال این است که اگر این آیه نیز برای زمان وفات ابوطالب باشد با آیه 113 سوره توبه منافات خواهد داشت چرا که آیه 56 سوره قصص مکی و آیه 113 سوره توبه در شهر مدینه نازل شده و فاصله میان نزول این دو ده سال یا بیشتر میباشد. دوما این که در این آیه به موضوع دوستی و موالات نسبت به اشخاصی چون ابوطالب (خویشان) اشاره شده، پس خداوند رسول خود را از دوست داشتن مشرکان و طلب آمرزش برای آنان نهی کرده است[7].
شیخ طوسی در این باره بیان کرده که پیغمبر بر ایمان آوردن قوم خویش حریص بودند و تمایل داشتند که آنها ایمان آوردند و پیرو اسلام باشند به ویژه میزان اصرار او به خویشاوندان بیشتر بود.
علامه امینی نیز در الغدیر جلد هشتم، ص 19 با نقد روایات وارده و با استناد به منابع تاریخی، بر این باور است که راویان چنین روایتهایی در زمان رحلت ابوطالب یا کودکانی شیرخوار بودند و یا همانند ابوهریره، اسلام نیاورده بودند.
ادامه دارد …
[1] جعفر مرتضی، الصحیح من سیره النبی الاعظم، ج4، ص20
[2] در سیره ابن اسحاق و همچنین تفاسیر طبری و ابن ابی حاتم آمده است.
[3] سیرة ابن إسحاق (المبتدأ والمبعث والمغازی)، محمد بن إسحاق بن یسار (متوفای 151هـ)، تحقیق: محمد حمید الله، ناشر: معهد الدراسات والأبحاث للتعریف، ج 4، ص 222؛ جامع البیان عن تأویل آی القرآن، الطبری، ناشر: دار الفکر، بیروت، 1405هـ، ج 7، ص 173
[4] شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، دارالکتب العلمیه، بیروت، لبنان، ج4 ص101
[5] الکشاف، زمخشری، دارالکتاب العربی، بیروت، لبنان، ج2 ص315
[6] صحیح ترمذى و حاکم
[7] الاتقان، سیوطی، المکتبه العصریه، صیدا، لبنان، ج1 ص27