از جمله مباحث و موضوعات مرتبط با زندگی حضرت مهدی ارواحنا له الفداء، بحث مکان سکونت و زندگی ایشان است. برخی میپرسند که جزیره خضرا واقعیت دارد؟! آیا امام (عج) آن گونه که نقل شده همراه با اصحاب و حتی فرزندان خود در این جزیره ساکن شده است؟ در جواب به این سوال لازم است گفته شود که به طور کلی منشاء این مبحث حکایتی است که نقل شده و علمای تشیع در درست بودن آن دچار اختلاف هستند، برخی آن را درست میدانند و بعضی آن را مستند ندانسته و اصل وجود این جزیره را رد نمودهاند. در ادامه و برای رسیدن به جوابی درست آرا و نظرات دو گروه مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
حکایت جزیره خضرا
فردی به نام زین الدین علی بن فضل مازندرانی در سال 690 هجری قمری از سرزمینی به نام بربر سفر خویش را در اقیانوس آغاز کرد. او پس از سه روز که بر کشتی سوار بر امواج اقیانوس بود به جزایری که به جزایر روافض (شیعیان) معروف بودند، میرسد. او در آنجا متوجه میشود که جزیرهای به اسم جزیره خضرا وجود دارد که در آن فرزندان حضرت حجت (عج) سکونت دارند. او به مدت چهل روز در جزایر روافض میماند. بعد از چهل روز، با خبر میشود که از جزیره خضرا هفت کشتی حامل خوراکی (مواد غذایی) به جزیرهای که او در آن ساکن شده، آمده است. ناخدای کشتی که از جزیره خضرا آمده بود او را به نام و نام پدرش میخواند و میگوید که مشخصات تو را دادهاند و گفته اند که تو را به جزیره خضرا ببرم. او نیز پذیرفت و همراه با ناخدا سوار بر کشتی شد. آنان به مدت 16 روز بر روی آب اقیانوس در حرکت بودند تا سر انجام به آبهای سفید میرسند و ناخدا در آنجا توضیح میدهد که این آب های سفید همچون دیوار شهر جزیره خضرا را در برگرفته و احاطه کرده است و کِشتیهای اعداء هیچگاه نمیتوانند از آنها عبور کنند و به برکت امام زمان (عج) در آن غرق میگردند. در نهایت این شخص به جزیره خضرا میرسد، در آنجا مردمی را مشاهده میکند که به بهترین و نیکوترین روزگار میگذرانند و شهرشان بسیار آباد است. ساختمانهای آن با شکوه و از سنگ شفاف رخام ساخته شدهلند و بازارهای بسیاری دارد. همچنین درختانی سرسبز و انواع میوهها در سطح شهر دیده میشود. فردی بزرگوار به نام سید شمس الدین که به عنوان نوه پنجم امام عصر (عج) معرفی شد مسئولیت آموزش، تربیت و همچنین اداره کردن جزیره خضرا را به عنوان نائب خاص حضرت مهدی (عج) بر عهده داشت. او به صورت مستقیم از حضرت دستور میگرفت اما آن حضرت را نمیدید و فقط هر صبح روز جمعه نامهای مکتوب به خط حضرت در مکانی مشخص قرار داده میشود که در آن، فرامین آن حضرت و آنچه که تا یک هفته نیاز است، نوشته شده است.
زین الدین علی بن فاضل هجده روز را در آن جزیره اقامت داشت و از محضر نائب خاص امام بهره میبرد. پس از آن امر میرسد که وقت آن شده که به وطن خویش بازگردد.
زین الدین علی بن فاضل پس از بازگشت بهرهای را که از حرفهای نوه امام عصر (عج) برده را در کتابی گرد آوری نموده و نام آن را «فوائد الشمسیه» میگذارد. همچنین داستان تشرف خود را برای برخی از علمای هم عصر خویش بازگو میکند.
افرادی که این ماجرا را نقل کرده و با آن موافق هستند عبارتند از:
- فضل بن یحیی طیبی. این شخص که نویسنده معاصر با علی بن فاضل است، این ماجرا را از زبان خود آن شخص نقل کرده و در کتاب جزیره الخضرا آورده است.
- شهید اول (محمد بن مکی عاملی) این ماجرا را به خط خویش مکتوب کرده و خط او در خزانه امام علی علیه السلام پیدا شده است.
- محقق کرکی آن چه را که فضل بن یحیی نوشته است را به فارسی ترجمه نمود.
- علامه مجلسی آن چه را که فضل بن یحیی بیان کرده در کتاب خود بحارالانوار آورده است.
- در کتاب اثبات الهداة شیخ حر عاملی نقل شده است.
- وحید بهبهانی، به مضمون آن فتوا صادر کرده است.
- این رخداد را بحر العلوم در کتاب رجال مورد استناد قرار داد.
- در کتاب جنه الماوی و النجم الثاقب نیز آورده شده است.
- در کتاب ریاض العلماء میرزا عبدا لله اصفهانی ذکر گردیده است.
- قاضی نور الله شوشتری نیز محافظت بر آن را بر هر فرد با ایمانی لازم گفته است.
پس بر اساس این حکایت محل سکونت حضرت مهدی (عج) در جزیره خضرا در اقیانوس اطلس است و ایشان هر ساله برای شرکت در مراسم حج و زیارت قبور اولیا الله از آن خارج شده و به این جزیره باز می گردد. [1]
آرا و نظرات مخالفان
گروهی از اندیشمندان شیعه به جهت آنکه جز این حکایت دلیل دیگری بر وجود و اثبات جزیره خضرا نیست، آن را دارای اشکال دانسته و قبول نمیکنند.
قبل از بیان اشکالات وارد شده به این حکایت، از لحاظ سندی مورد بررسی قرار خواهد گرفت. علامه مجلسی در کتاب خود بیان کرده: رسالهای معروف به داستان جزیره خضرا در دریای سفید را پیدا کردم. چون که این رساله حاوی یاد اشخاصی است که امام عصر (ع) را دیدهاند و همچنین به جهت آنکه دارای مطالب شگفت انگیزی است، دوست دارم آن را در اینجا نقل کنم. از آنجا که این رساله را در کتب روایی معتبر پیدا نکردم برای آن بابی مستقل باز کردم و آن را، آن چنان که یافتم نقل میکنم [2].
علامه مجلسی سپس حکایت را نقل میکند. در ابتدا حکایت و بعد از خطبه ابتدایی این گونه آمده است:
در خزانه امیر مومنان و بزرگ اوصیا و حجت خداوند عالمیان و امام پرهیزکاران علی بن ابی طالب که درود و سلام خداوند بر او باد نوشتهای را به خط شیخ دارای فضل و عالم عامل، فضل بن یحیی بن علی طیبی کوفی پیدا کردم که در آن این گونه نقل شده است: «… این بندهی نیازمند به غفران و بخشش خداوند متعال، فضل بن یحیی بن علی طیبی امامی کوفی که خداوند او را مورد مغفرت خود قرار دهد، این چنین میگویم : …»
فضل به یحیی سپس به واسطه دو نفر به نام های شیخ شمس الدین بن نجیح حلی و شیخ جلال الدین عبدالله بن حرام، داستان جزیره را نقل مینماید.
علامه سید جعفر مرتضی عاملی به بررسی سندی این داستان پرداخته است و اشکالات و سوالات متعددی را بیان کرده است.
- اولین سوال درباره شخصی است که در بخش ابتدایی روایت نقل میکند: « در خزانه امیر مومنان و بزرگ اوصیا و حجت خداوند عالمیان و امام پرهیزکاران علی بن ابی طالب که درود و سلام خداوند بر او باد نوشتهای را به خط شیخ دارای فضل و عالم عامل، فضل بن یحیی بن علی طیبی کوفی پیدا کردم». این فرد ناشناخته است و کاملا فرد مجهولی است. با نظری اجمالی به ابتدای روایت میتوان متوجه شد که او علامه مجلسی نیست چرا که ایشان صریح بیان کرده بودند که این داستان را از کتابی دیگر نقل نموده است.
همانطور که سید هاشم بحرانی هم عصر با علامه در نقل حکایت میگوید: برخی از بزرگان فرمودهاند که این حدیث را به خط شیخ فاضل یافتهاند [3].
این جمله نیز همانند آن چه که علامه مجلسی بیان فرموده به این موضوع اشاره ندارد که بحرانی این حکایت را به طور مستقیم از راوی شنیده است. اگر که فرض بر این گرفته شود که بحرانی از راوی بدون واسطه شنیده، پس چطور ممکن است مجلسی که هم عصر با بحرانی است آن را ندیده باشد. همچنین چگونه میشود که علامه مجلسی به نقل از یک رساله بسنده نموده و درباره نویسنده و صاحب آن تحقیقی نکرده است تا راستی و حقیقت داستان را از او به طور شفاهی بپرسد!
- دومین سوال این است که این شخص مجهول الهویه چطور توانست خط طیبی را بشناسد و از آن مطمئن شود؟! آیا دستخط طیبی آن چنان معروف است که حتی این شخص مجهول هم آن را میشناسد؟
ممکن است اصل مطلب بر این شخص مشتبه شده باشد به این سبب که مثلا زمانی که مشاهده کرده طیبی این حکایت را نقل نموده، احتمال داده که کاتب آن هم شخص طیبی است.
- همچنین مشاهده میشود علی بن فاضل کوشش فراوانی کرده است تا بعضی فضایل را به سود خود بیان کند و این امر از متن مکالمهاش با شمس الدین مشخص است. به عنوان مثال علی بن فاضل میگوید: ای سرورم، من از بندگان مخلص آن حضرت میباشم با این همه ایشان را ندیدهام. سپس شمس الدین به من فرمود: چرا، تو او را دو مرتبه دیدی …
و در ادامه آن دو مرتبه را برایش بازگو میکند.
علاوه بر اینها تمامی روایت ها در صدد اثبات کردن فضیلتی بی نظیر برای علی بن فاضل است و آن مشرف شدن به خدمت کسی است که دیگران به آن نرسیدهاند و عنایت خاصه حضرت ولی عصر (عج) است.
پس بر اساس این نکات و با توجه به این موضوع که هیج یک از افراد هم عصر با علی بن فاضل او را مورد اعتماد نداستهاند و تنها افرادی که قرنها پس از او میزیستند او را قابل اعتماد گفتهاند آن هم تنها بر طبق همین روایت، میتوان به این نتیجه رسید که نمیتوان به صحت آنچه که نقل شده است اطمینان یافت. چرا که ممکن است کل داستان بافته ذهن شخص برای رسیدن به اهداف خاصی باشد.
- از دیگر مواردی که شک در این خصوص را افزایش میدهد این است که علمای هم عصر با او نظیر علامه حلی و ابن داود به طور کلی او را نادیده گرفتهاند و هیچ کدام کلمهای را به او و این حکایت اختصاص ندادهاند در حالی که این حکایت حکایتی است بی نظیر که میتوانستند برای اثبات وجود امام و امامت آن را در کتب خویش بیاورند. پس یا داستان به کل باطل است و یا در عصر آنان چنین حکایتی بیان نشده است و یا در کل آن را نشنیدهاند.
و …
به طور کلی نمیتوان اظهار نظر قطعی درباره وجود یا عدم وجود جزیره خضرا کرد و بهتر است منتظران حضرت به جای مخالفت و یا موافقت با این حکایت، به وظایف خویش به عنوان یک منتظر عمل کنند چرا که شناخت محل زندگی حضرت تاثیری در میزان معرفت به امام نخواهد داشت.
منابع:
[1] اقتباس از: ناجی النجار، جزیره خضرا و تحقیقی پیرامون مثلث برمودا، ترجمه و تحقیق علی اکبر مهدی پور، چاپ ششم، قم، مؤلف، 1411 ق، صص 52 ـ 54
[2] علامه مجلسی، بحارالأنوار، ج 52، ص 159
[3] سید هاشم بحرانی، تبصرةالولی، قم، مؤسسة المعارف الاسلامی، 1411 ه . ق، ص 243