در این نوشتار و در ادامه پنج مطلب قبلی که در آنها به تفسیر آیههای یکم تا چهاردهم سوره مبارکه فجر پرداخته شد، تفسیری از آیات 15 تا 20 سوره مبارکه فجر، برگرفته از تفسیر نمونه آیت الله مکارم شیرازی است، نگارش گردید.
آیههایی از سوره فجر
فَأَمَّا الْإِنسَانُ إِذَا مَا ابْتَلَاهُ رَبُّهُ فَأَكْرَمَهُ وَنَعَّمَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَكْرَمَنِ ﴿١٥﴾ وَ أَمَّا إِذَا مَا ابْتَلَاهُ فَقَدَرَ عَلَيْهِ رِزْقَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَهَانَنِ ﴿١٦﴾ كَلَّا ۖ بَل لَّا تُكْرِمُونَ الْيَتِيمَ ﴿١٧﴾ وَ لَا تَحَاضُّونَ عَلَىٰ طَعَامِ الْمِسْكِينِ ﴿١٨﴾ وَ تَأْكُلُونَ التُّرَاثَ أَكْلًا لَّمًّا ﴿١٩﴾ وَ تُحِبُّونَ الْمَالَ حُبًّا جَمًّا ﴿٢٠﴾
و اما آدمی زمانی که خداوند برای ابتلا و امتحان او را اکرام نمود و نعمت داد (مغرور گشته پس) میگوید: پروردگارم من را اکرام کرده و گرامی داشته (15) و اما زمانی که آدمی برای آزمایش خداوند عرصه را بر آدمی تنگ میکند، او ناامید گشته و میگوید: پروردگارم من را خوار نموده است (16) اینگونه نیست که میاندیشید (که اموال شما دلیلی است بر مقام و جایگاهتان در نزد پروردگار! اعمال و کارهایتان نشان از دوری شما از خداوند هستند) شما ایتام را گرامی نمیدارید (17) و همدیگر را به اطعام نمودن افراد مستمند تشویق نمیکنید (18) شما میراث را (از مسیر حلال و حرام) جمع نموده و میخورید (19) و شما فراوان ثروت و اموال را دوست دارید (20)
تفسیر آیات 15 تا 20 سوره مبارکه فجر
در ادامه آیههای پیشین که حق تعالی در آنها به افراد و اقوام سرکش و طغیانگر هشدار داده و آنان را به عذاب الهی تهدید نمود، خداوند به موضوع امتحان که معیار ثواب و عقاب است و به عنوان مهمترین مبحث حیات آدمی شناخته میشود، میپردازد. خداوند در آیه پانزدهم میفرماید: و اما آدمی زمانی که خداوند برای ابتلا و امتحان او را اکرام نمود و نعمت داد (مغرور گشته پس) میگوید: پروردگارم من را اکرام کرده و گرامی داشته.
انسان نمیداند که گاهی ابتلا و امتحان الهی با نعمت اتفاق میافتد و گاهی با انواع بلاها. در حقیقت روی آوردن نعمت به انسان نباید سبب غرور او گردد و نزول انواع بلا نیز نباید او را ناامید سازد. اما این مخلوق کم ظرفیت در هر دو حالت هدف آزمایش و ابتلا را فراموش میکند.
در ابتدای این آیه بیان شده که خداوند انسان را مورد اکرام خویش قرار میدهد اما در ذیل آن از این که آدمی خویشتن را مورد اکرام حق تعالی میبیند ملامت میگردد و این بدان سبب است که اکرام نخست به معنای انعام و اکرام دوم در معنای قرب الهی است.
در آیه 16 سوره و در ادامه آیه قبلی آمده است: و اما زمانی که آدمی برای آزمایش خداوند عرصه را بر آدمی تنگ میکند، او ناامید گشته و میگوید: پروردگارم من را خوار نموده است.
پس یأس و ناامیدی تمامی وجود آدمی را فرا میگیرد و از خدای خویش ناراضی گشته و میرنجد، غافل از آنکه تمامی اینها وسیله ابتلا و آزمایش الهی است. آزمایشی که به تکامل انسان کمک میکند و موجب استحقاق ثواب و جزای نیک میشود و در صورت مخالفت، باعث استحقاق عقاب میگردد.
در حقیقت آیات 15 و 16 هشداری است برای این امر که نه اقبال نعمت دلیلی بر تقرب به اوست و نه ادبار آن علتی بر دوری از پروردگار. تمامی این موارد برای امتحان انسان است که خداوند متعال بر اساس حکمت خویش هر شخصی را به صورتی امتحان میکند. و آنهایی که گاه مغرور و گاهی مایوس از رحمت الهی میشوند انسانهایی با ظرفیت پایین هستند.
در آیه 51 سوره فصلت و آیه 9 سوره هود خداوند متعال علاوه بر اینکه موضوع ابتلا و امتحان الهی را به شیوههای مختلف بیان میکند این نتیجه را نیز در پی دارد که هیچگاه نباید دارا یا ندار بودن آدمی را مرتبط به میزان تقرب و جایگاه او در نزد خداوند متعال دانست چرا که معیار تقرب و دوری تنها تقوا و میزان ایمان به خداوند است. چه بسیار بودند انبیائی که مبتلا به انواع مصیبت شدند اما در نزد خداوند مقامی بزرگ داشتند و چه زیاد بودند ظالمین و ستمگرانی که خداوند از نعمات دنیایی به آنها بسیار ارزانی داده بود اما …
در ادامه خداوند به شرح کارها و اموری که سبب دوری از او میشوند و آدمی را در در چنگال عقاب و عذاب الهی گرفتار میسازند، میپردازد. حق تعالی در آیههای 17 و 18 این چنین میفرماید: اینگونه نیست که میاندیشید (که اموال شما دلیلی است بر مقام و جایگاهتان در نزد پروردگار! اعمال و کارهایتان نشان از دوری شما از خداوند هستند) شما ایتام را گرامی نمیدارید. و همدیگر را به اطعام نمودن افراد مستمند تشویق نمیکنید.
خداوند متعال در اینجا برای ایتام از اطعام سخن نمیگوید و برای آنان از اکرام استفاده کرده است زیرا درباره شخص یتیم تنها موضوع گرسنگی مطرح نمیگردد و مهمتر از موضوع گرسنگی، جبران کردن کاستیهای او در زمینه روانی و عاطفی است. در واقع شخص یتیم نباید به سبب از دست دادن پدر یا مادر خویش، خود را بی مقدار و دون بداند و لازم است آنچنان مورد اکرام دیگران قرار بگیرد که جای خالی آنان را احساس نکند. به همین جهت است که در روایتهای نقل شده از ائمه معصوم علیهم السلام به یتیم نوازی اهتمام ویژه شده است.
در حدیثی که از امام جعفر صادق (ع) روایت گردیده، آمده است: هیچ بندهای دست رحمت بر سر یتیمی نمیکشد جز اینکه حق تعالی به تعداد موهایی که از زیر دست او رد میشود در روز قیامت نوری به او خواهد بخشید [1].
در آیه نهم سوره ضحی نیز خداوند فرموده است: اما یتیم را تحقیر و مورد قهر خویش قرار نده.
امر و فرمان خداوند درست در مقابل آنچیزی است که دیروز در عصر جاهلیت و امروز در جوامع گوناگون رواج دارد و مشاهده میشود. آن چه که رواج دارد این است که افراد حیلههای مختلفی را به کار میبرند تا مال و اموال یتیمان را از چنگ آنها در آورده و آنها در جامعه آنگونه تنها میگذارند که درد یتیمی را به بدترین و تلخترین شکل ممکن احساس نمایند.
بر اساس آنچه که بیان شد، روشن میگردد که اکرام نمودن ایتام تنها حفظ نمودن مال آنها نیست آنگونه که برخی از تفسیر کنندگان گمان نمودهاند، بلکه معنای وسیعی دارد که علاوه بر حفظ مال، امور دیگر را نیز شامل میشود.
واژه «تحاضون» از ماده «حض» گرفته شده و به معنای ترغیب کردن و تحریص میباشد و به این امر اشاره دارد که تنها اطعام کردن افراد مسکین کفایت نمیکند، بلکه انسانها میبایست همدیگر را بر امور خیر تشویق نمایند تا چنین سنت حسنهای در جوامع گسترش پیدا کند.
ناگفته نماند که در آیه 34 سوره مبارکه حاقه تشویق نکردن افراد به اطعام افراد مستمند هم ردیف با ایمان نداشتن به خداوند متعال گفته شده است.
در ادامه (آیه 19) خداوند متعال به سومین کار ناپسند و زشت آنان اشاره نموده و مورد نکوهش قرار میدهد. خدای عز و جل میفرماید: شما میراث را (از مسیر حلال و حرام) جمع نموده و میخورید.
بدون تردید خوردن میراثی که از مسیر مشروع به آدمی رسیده کار ناپسندی نیست، پس نکوهش این عمل در این آیه احتمال میرود که اشاره به یکی از کارهای زیر باشد:
- مقصود جمع بین حق خویش و حق دیگران باشد چرا که واژه «لم» در اصل به معنای «جمع» است و برخی از تفسیر کنندگان همچون زمخشری در کشاف مخصوص آن را به جمع بین حلال و حرام تفسیر نموده است، به ویژه اینکه در بین عرب جاهلیت عادت این بود که زنان و کودکان از ارث محروم هستند و حق آنان را مردان برای خویش میبردند و این باور را داشتند که ارث را تنها باید افرادی ببرند که جنگجو میباشند.
- همچنین میتواند اشاره به این کار داشته باشد که انسان زمانی که به او ارثی میرسد به آشنایان فقیر و یا افراد محروم جامعه انفاق نمیکند. در واقع زمانی که با مال بدون زحمت چنین میکند، قطعا درباره درآمدی که حاصل دست رنج خود اوست، سختگیرتر بوده و خساست به خرج خواهد داد.
- سوم اینکه ممکن است مقصود خوردن ارث ایتام و حق افراد صغیر باشد چرا که فراوان مشاهده شده که اشخاص بی ایمان یا بی بند و بار زمانی که دست آنها به ارث میرسد، ملاحظه یتیم و صغیر را ننموده و به جهت آنکه آنها قدرتی برای دفاع از خود ندارند بیشترین سوء استفاده را کرده و مسلما این امر زشتترین نوع معاصی است.
البته جمع میان این سه نیز امکان پذیر خواهد بود.
خدای متعال سپس در آیه بیستم به چهارمین کار ناپسند اشاره نموده و میفرماید: و شما فراوان ثروت و اموال را دوست دارید.
عموما افرادی که دنیا دوست، ثروت اندوز و دلباخته مال و ثروت دنیا میباشند، زمانی که به جمع آوری آن مشغول هستند به این موضوع که آیا از راه مشروع به دست آمده است یا نامشروع توجه نمیکنند. همچنین افرادی این چنین به جهت حُب مال حقوق الهی را نپرداخته و یا به مقداری کم میپردازند. علاوه بر اینها در دل این افراد جایی برای یاد خدا نیست.
خدای متعال بدین صورت پس از اشاره به ابتلائات، انسانها را به چهار امتحان مهم که این گروه مجرم در تمامی آنها ناکام مانده بودند، متوجه میسازد که عبارتند از: ابتلا به وسیله ایتام، اطعام نمودن افراد مستمند، امتحان جمع آوری سهم الارث از مسیر حلال و حرام و ابتلا به وسیله جمع نمودن مال بدون هیچ قیدی. و مایه تعجب است که تمامی این ابتلائات جنبه مالی دارد و در حقیقت اگر که شخصی از این امتحانهای مالی سر بلند بیرون آید دیگر آزمونهای برای او آسانتر خواهد بود.
خلاصه آنکه افرادی که از پس آزمونهای مالی در هر مقدار و در هر شرایطی بر خواهند آمد، اشخاصی مورد اعتماد و با تقوا هستند و بهترین یاران به شمار میروند. آنان در زمینههای دیگر نیز عموما اشخاص درستی میباشند.
منابع:
[1] تفسیر نمونه آیت الله مکارم شیرازی
- تلاوت ترتیل سوره مبارکه «فجر» با صدای استاد «احمد بن علی العجمی»