«آزادگی» یا رهایی انسان از هر آنچه که باعث ذلت و خواری اوست، از برترین و مهمترین فضائل انسانی است که سبب میشود آدمی در وادی عشق قدم بگذارد، به سوی کمال گام بردارد و عقل و جان خویش را از بند نفس و شهوت آزاد کند. در دین مبین اسلام، فراوان به آزادگی و تعلق نداشتن به دنیا و در قید و بند آن و هر آنچه که آدمی را از رفتن به سمت کمال باز میدارد، نبودن، سفارش و توصیه شده است که نمونههای بارز آن را در کلام ائمه معصوم (ع) میتوان مشاهده کرد. در این مطلب بر آن شدیم تا آزادگی را درکلام معصومین (ع) ببینم.
آزادگی در کلام امامان (ع)
امام علی (ع)
- ألا حُرٌّ يَدَعُ هذهِ اللُّماظَةَ لأهْلِها ؟! إنّه لَيس لأنفُسِكُم ثَمَنٌ إلاّ الجَنّةَ، فلا تَبيعوها إلاّ بِها [1].
آیا آزادهای نیست که این خرده غدای لای دندانها (منظور دنیا است) را برای اهل آن وا گذارد؟! آگاه باشید که ارزش و جان بهای شما جز جنت نیست، پس آن را جز به جنت نفروشید.
- أيُّها الناسُ، إنّ آدمَ لَم يَلِدْ عَبدا و لا أمَةً، و إنّ النّاسَ كلَّهُم أحْرارٌ [2].
ای مردم، همانا آدم نه عبد و بندهای (غلامی) زائید و نه کنیزی، همانا تمامی مردم آزادهاند.
- لا تَكُونَنَّ عَبدَ غَيرِكَ و قَد جَعلَكَ اللّهُ سُبْحانَه حُرّا [3].
بندهی غیر (دیگر انسانها) مباش که خداوند سبحان تو را آزاده قرار داده است.
- لا يَسْتَرِقَّنَّكَ الطّمَعُ و قَد جَعلَكَ اللّهُ حُرّا [4]
حرص و طمع تو را به بندگی نگیرد در حالی که خداوند تو را آزاده خلق نموده است.
- مَن قامَ بشَرائطِ العُبودِيَّةِ اُهِّلَ للعِتْقِ، مَن قَصّرَ عَن أحْكامِ الحُرِّيّةِ اُعِيدَ إلى الرِّقِّ [5]
هر آنکه شرایط عبودیت و بندگی را به جای آورد، شایسته آزادی است و هر آنکس که در احکام و شروط آزادگی کوتاهی نماید، به بندگی گرفته میشود.
- الحُرُّ حُرٌّ و لَو مَسَّهُ الضُّرُّ [6].
آزاده، آزاده است حتی اگر سختی به وی رسد.
- إيّاكَ و كُلَّ عمَلٍ يُنَفِّرُ عَنكَ حُرّا، أو يُذِلُّ لَك قَدْرا، أو يَجْلِبُ علَيكَ شَرّا، أو تَحْمِلُ بهِ يَومَ القِيامَةِ وِزْرا [7]
مبادا عملی مرتکب شوی که آزادهای را از تو فراری کند، با قدر تو را کم نماید، یا بدی برایت به ارمغان آورد، یا در روز قیامت بار گناهی بر دوش کشی.
- الحُرُّ حُرٌّ و إنْ مَسَّهُ الضُّرُّ، العَبدُ عَبدٌ و إنْ ساعَدَهُ القَدَرُ [8].
آزاده، آزاده است هر چند سختی به او رسد و بنده، بنده است حتی اگر که تقدیر کمکش کند.
امام حسین (ع)
- وَيلَكُم إنْ لمْ يَكنْ لَكُم دِينٌ فَكُونُوا أحرارا في الدُّنيا [9].
وای بر شما، اگر که دینی برایتان نیست (دینی ندارید)، پس در دنیا آزاده باشید.
امام باقر (ع)
- إنَّ قَوما عَبَدوا اللّه َ شُكْرا فتِلكَ عِبادَةُ الأحْرارِ [10].
همانا گروهی خدا را برای شُکرگذاری و سپاس عبادت میکنند، عبادت آزادهها این چنین است.
- إنّ يَزيدَ بنَ معاويةَ دَخلَ المَدينَةَ و هُو يُريدُ الحَجَّ، فبَعثَ إلى رجُلٍ مِن قُريشٍ فأتاهُ، فقالَ لَهُ يَزيدُ: أ تُقِرُّ لي أنَّكَ عَبدٌ لي، إنْ شِئتُ بِعْتُكَ و إنْ شِئْتُ اسْتَرَقَّيتُكَ؟ فقالَ لَهُ الرّجُلُ: و اللّهِ يا يَزيدُ، ما أنتَ بأكْرَمَ مِنّي في قُريشٍ حَسَبا، و لا كانَ أبوكَ أفْضَلَ مِن أبي في الجاهِليَّةِ و الإسلامِ، و ما أنتَ بأفْضَلَ مِنّي في الدِّينِ و لا بخيرٍ منّي، فكيفَ اُقِرُّ لكَ بما سألتَ؟! فقالَ لَهُ يَزيدُ: إنْ لَم تُقِرَّ لي و اللّه ِ قَتَلْتُكَ، فقالَ لَهُ الرّجُلُ: لَيس قَتْلُكَ إيّايَ بأعْظَمَ مِن قَتْلِكَ الحسينَ بنَ عليٍ عليهما السلام ابنَ رسولِ اللّه ِ صلى الله عليه و آله، فأمَرَ بِه فقُتِلَ [11]
یزید بن معاویه برای انجام مناسک حج به شهر مدینه وارد شد و به دنبال مردی از قبیله قریش فرستاد، پس مرد به نزد او آمد. یزید به او گفت: آیا به اینکه تو بندهی من هستی معترف میشوی، اگر که بخواهم تو را میفروشم و اگر که بخواهم تو را به بردگی خواهم گرفت؟ مرد عرض کرد: به خداوند قسم ای یزید! تو در بین قریش از من والا تبارتر نیستی و پدر تو نیز چه در دوران جاهلیت و چه در زمان اسلام نسبت به پدر من برتر نبوده است. در دینداری نیز از من برتر نمیباشی، پس چطور به خواست تو اقرار و اعتراف کنم؟ یزید گفت: قسم به خدا اگر که اقرار نکنی تو را به قتل میرسانم. مرد در جوابش گفت: قتل من بالاتر و مهمتر از کشتن حسین بن علی (ع) فرزند پیامبر خدا (ص) نیست. یزید امر به کشتن او کرد، و او را کشتند.
امام جعفر صادق (ع)
- خَمسُ خِصالٍ مَن لم تَكُنْ فيهِ خَصْلَةٌ مِنها فلَيس فيهِ كَثيرُ مُسْتَمْتَعٍ، أوَّلُها: الوَفاءُ، و الثّانيةُ: التَّدْبيرُ، و الثّالثةُ: الحَياءُ، و الرّابعةُ: حُسنُ الخُلقِ، و الخامِسةُ و هِي تَجْمَعُ هذهِ الخِصالَ: الحُرِّيّةُ [12].
پنج خصلت و ویژگی است که در هر فردی یکی از آنها وجود نداشته باشد، خیر فراوانی در او نیست، نخست: وفاداری، دوم: تدبیر، سوم: حیا، چهارم: حُسن خُلق، پنجم که چهار ویژگی دیگر را نیز در خود دارد، آزادگی.
منابع:
[1] نهج البلاغه: حکمت 456
[2] نهج السعاده: 198/1
[3] همان
[4] غرر الحکم: 10371
[5] غرر الحکم: 8529-8530
[6] مطالب السؤول: 56
[7] غرر الحکم: 2727
[8] غرر الحکم: 1322
[9] نهج البلاغه
[10] بحار الانوار: 29/187/78
[11] الکافی: 8/234/313
[12] الخصال: 33/284