دعای هفتم صحیفه سجادیه

دعای هفتم صحیفه سجادیه

دعای هفتم صحیفه سجادیه

دعایی در رخدادهای سخت، ناگوار و ناراحت کننده

دعای هفتم صحیفه سجادیه امام زین العابدین علیه السلام که برای آسان گشتن سختیها در رخدادهای سخت و ناگوار سفارش شده است از جمله دعاهای پُر فضیلت آن به شمار می‌رود که در آن امام (ع) به زیبایی هر چه تمام‌تر با خداوند خویش مناجات می‌نماید و او را باز کننده هر گره بسته می‌خواند و لطف و رحمت او را سبب فراهم آمدن اسباب حیات و آسان شدن دشواری‌ها می‌داند و آسان و روان شدن همه چیز را تنها با اراده خداوند امکان پذیر می‌داند …

دعای هفتم صحیفه سجادیه
دعای هفتم صحیفه سجادیه

در ادامه به شرح و تفسیر فرازهایی از این دعای زیبا خواهیم پرداخت.

فراز یک دعای هفتم صحیفه سجادیه

يَا مَنْ تُحَلُّ بِهِ عُقَدُ الْمَكَارِهِ، وَ يَا مَنْ يُفْثَأُ [يَفْثَأُ] بِهِ حَدُّ الشَّدَائِدِ، وَ يَا مَنْ يُلْتَمَسُ مِنْهُ الَْمخْرَجُ إِلَى رَوْحِ الْفَرَجِ، ذَلَّتْ لِقُدْرَتِكَ الصِّعَابُ، وَ تَسَبَّبَتْ بِلُطْفِكَ الْأَسْبَابُ

ای آن‌که گره‌های امور ناگوار توسط او گشایش می‌یابند، و ای کسی که سختی‌ها به عنایت او آسان می‌گردند و ای آنکس که خارج شدن از تنگنا و فشار به حقیقت شادمانی و راحتی از او طلب می‌گردد. سختی‌ها در برابر توان و قدرت تو آسان می‌شود و اسباب وجود هر چیزی به لطف و رحمت تو مهیا گردد.

شرح فراز اول دعای هفتم صحیفه سجادیه

گره‌های روحی و روانی آدمی آن‌گونه پیچیده هستند که در علم روانشناسی نوین برخی از آن‌ها را حل نشدنی و بعضی دیگر را صعب و سخت دانسته‌اند که تنها عده‌ی قلیلی از متخصصان این حوزه قادر به حل آن‌ها می‌باشند. همچنین دشواری‌های موجود در بسیاری از مشکلات و گرفتاری‌ها به ابهام نظام روانی و روحی انسان‌ها وابسته هستند. اما حق تعالی که قادر مطلق است، به آسانی می‌تواند عقده‌های غیر قابل حل را گشوده و انسان‌های گرفتار را سامان بخشد. در این هنگام است که نا امیدی به طور کامل از بین می‌رود چرا که با لطف و کَرم کردگار تمامی گرفتاری‌ها حل می‌شوند و کوچک‌ترین هراسی در کار نخواهد بود به این سبب که کلید همه‌ی رمز و رازهای گره خورده در این جهان با تدبیر و حکمت خداوند حکیم مرتبط می‌باشند.

پس می‌توان این‌گونه بیان نمود که علاوه بر این‌که کلید هر درِ بسته‌ای به دست توانای خداوند است، شکنندگی سختی‌ها و تند و تیز بودن آن‌ها در برابر توانایی و حمایت او کُند شده و از کنار زندگی بدون آن‌که برخورد یا اصطکاکی ایجاد نماید، خواهد گذشت و به همین جهت است که امام سجاد (ع) فرموده است که تنها توسط تو و به یاری تو بیرون آمدن از غم و اندوه میسر می‌باشد و هیچ چیزی برایت سخت نیست.

آخرین عبارت در این فراز را می‌توان گیراترین و جالب‌ترین بخش آن دانست آن‌جا که حضرت می‌فرماید: تَسَبَّبَتْ بِلُطْفِكَ الْأَسْبَابُ، به این معنا که نظام علت و معلولی موجود تماما در یَد قدرت حق تعالی ضرورت یافته و همه‌ی اسباب و علل به او بر می‌گردند. به بیانی دیگر حق تعالی خود مسبب است یعنی ارتباط میان علت و معلول و خود آن‌ها تماما در سلطه قدرت خداوند هستند و کسی جز او بر آن حاکم نمی‌باشد. در واقع تنها خداوند است که محکوم هیج ضرورتی نبوده و نخواهد بود.

پس بدین گونه است که در قلوب صالحین الله جل جلاله ناامیدی را کاملا از میان برداشته و بن بست و گره‌ای در حیات آنان معنا و مفهومی ندارد.

فراز دوم دعای هفتم صحیفه 

وَ جَرَى بِقُدرَتِكَ الْقَضَاءُ، وَ مَضَتْ عَلَى إِرَادَتِكَ الْأَشْيَاءُ، فَهِيَ بِمَشِيَّتِكَ دُونَ قَوْلِكَ مُؤْتَمِرَةٌ، وَ بِإِرَادَتِكَ دُونَ نَهْيِكَ مُنْزَجِرَةٌ أَنْتَ الْمَدْعُوُّ لِلْمُهِمَّاتِ، وَ أَنْتَ الْمَفْزَعُ فِي الْمُلِمَّاتِ، لَا يَنْدَفِعُ مِنْهَا إِلَّا مَا دَفَعْتَ، وَ لَا يَنْكَشِفُ مِنْهَا إِلَّا مَا كَشَفْتَ.

قضا به قدرتت جریان یابد و همه چیز بر طبق اراده‌ی تو می‌گذرد. پس جملگی مخلوقات به مشیت و خواست تو، بدون آن‌که دستور کلامی بدهی، اطاعت کرده و فرمان می‌برند و به اراده تو بدون آن‌که با گفتار نهی نمایی از کار باز می‌ایستند. فقط تو را در مصائب و مهمات می‌خوانند و در سختی‌ها تنها تو پناهگاه و ملجاء می‌باشی. بلاهای ناگوار و سخت از آدمی دور نمی‌گردد جز آن‌چه را که تو دور سازی و از عقده‌ها و گره‌های چیزی باز نمی‌شود، جز آن‌چه را که تو باز نمایی.

کتاب صحیفه سجادیه
کتاب صحیفه سجادیه

تفسیر فراز دوم

قضا یعنی حتمیت و لزوم نظام موجود عالم هستی، یعنی امری که تخلف ناپذیر بوده و لازم است که باشد. به گونه‌ای که با قواعد حتمی آن نمی‌توان به مبارزه برخاست چرا که محکوم به شکست خواهد بود.

اراده پروردگار نیز به معنای مبدأیت مخلوقات است که از نظام اصلح برخوردار می‌باشد و غیر اصلح بر اساس دیگر آفریده‌ها را اداره نمی‌کند. پس وجوب، قطعیت و حتمی بودن موجودات جهان از خداوند است که با آگاهی به نظام اصلح و احسن آن‌ها، تک تک‌ آن‌ها را در جریان اصلی خود گذاشته است.

می‌توان این‌گونه بیان نمود که آفریده‌ها (موجودات) به محض آن‌که بر اساس مصلحت، وجوب وجود و حتمیت یافتن آن قطعی می‌شود، در عالم خارج پیدا می‌شوند بدون آن‌که به کلام (فرمان کلامی) نیاز باشد و با دارا نبودن مصلحت لازم، محقق نمی‌گردند بدون آن‌که حاجتی به نهی باشد.

اصول و قواعد زندگی انسان از امتیازاتی برخوردار است که با نبود هر یک از آنان، چیزی به غیر از پریشان حالی عاید آدمی نمی‌شود. پس «فقط تو را در مصائب و مهمات می‌خوانند …» برای محکم نمودن همان اصول می‌باشد. در حقیقت آن‌کس که از علم و بینش بیشتری برخوردار باشد جز به سمت حق تعالی که مبدأ و منشاء هر آن‌چه که در این نظام است از خرد و کلان، حرکت نخواهد کرد. پس اگر که آدمی با این واقعیت آشنا شد و آن را شناخت، در از بین بردن نابسامانی‌ها وگرفتاری‌ها جز به خداوند که مبنا و مبدأ است به هیچ چیز و هیچ کس متوسل نخواهد شد.

موسسه معراج النبی خوزستان

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *