در این مطلب به یکی از وقایع بسیار مهم زندگانی حضرت محمد (ص) یعنی هجرت ایشان از مکه به شهر مدینه که با تدبیرگری حق تعالی و جان نثاری علی (ع) همراه بود و به واقعه لیله المبیت شهرت دارد و خداوند متعال در آیهی سیام سوره انفال و آیه 207 سوره بقره که به آیه شراء معروف است، به آن اشاره نموده، خواهیم پرداخت.
فشار مشرکان مکه سر آغازی برای واقعه لیله المبیت
آزار و اذیت مشرکان مکه و قریشیان مگر تمامی داشت؟! سیزده سال از بعثت رسول الله (ص) گذشته بود، اما آنان همچنان به فکر از میان برداشتن اسلام و پیامبر اکرم (ص) بودند و فشارهای بیشتری را به مسلمانان و شخص پیامبر (ص) وارد میکردند. در واقع آنان از همان ابتدا که محمد (ص) دعوت به اسلام و پرستش خدای یگانه را علنی نمود، کمر همت برای از میان برداشتن او و دین اسلام که خطری برای آنها و منافعشان به شمار میرفت بسته بودند و با عزم و ارادهی بسیار و با حیله گری و مکر برای رسیدن به این مقصود تلاش میکردند در حالی که نمیدانستند تدبیرگری حق تعالی فوق مکر و حیله آنان است و خداوند خود حافظ اسلام و پیغمبر (ص) میباشد. آزار و اذیتها شدیدتر شد، پیامبر (ص) به فکر چاره و راه حلی برای نجات مسلمان و کاهش این آزار و اذیت بود. او در موسم و زمان حج سال سیزدهم بعثت برای بار دوم (و به نقلی بار سوم) با اهالی مدینه پیمانی بست به نام پیمان عقبه دوم که بر اساس مفاد آن مسلمانان شهر مدینه ملزم به دفاع و حمایت از رسول خدا (ص) بودند. در این پیمان سخن از هجرت پیامبر (ص) و مسلمان به مدینه نیز به میان آمد و مسلمانان مدینه که در واقع انصار بودند، قول دادند که از هیچ چیزی در راه حمایت و دفاع از اسلام و پیامبر (ص) دریغ نکنند.
پس از انعقاد این پیمان حضرت (ص) به مسلمانان امر کرد که به صورت گروههایی مجزا و در اوقاتی نامعلوم و به صورت پنهانی مکه را به مقصد مدینه ترک کنند تا در آن شهر ساکن گردند و مورد حمایت مسلمانانی از قبایلی همچون اوس و خزرج قرار گیرند. مسلمانان نیز به دستور حضرت لبیک گفته و از فردای منعقد شدن پیمان رهسپار مدینه شدند.
مشرکان مکه از هجرت مسلمانان با خبر شدند، پس احساس خطر کردند، چرا که آنان متوجه شدند که برای حضرت محمد (ص) پایگاهی جدید جهت دعوت مردم به اسلام و نشر آن، در سرزمین یثرب آماده گشته است و هر آن ممکن بود با مستحکم شدن پایگاه اسلام در یثرب حضرت به فکر انتقام باشد (به سبب آزارهایی که متوجه مسلمین در مکه بود) و به جنگ با آنان برخیزد و یا مسیر بازرگانی آنان به سرزمین شام را که مورد تهدید قرار دهد چون که کاروانیان لازم است از کنار یثرب بگذرند.
مشرکان به فکر راه چاره بودند، آنها همچنین این زمان را وقتی مناسب برای یکسره کردن کار پیامبر (ص) میدانستند، چرا که او در حال حاضر امنیت نداشت و بدین سبب کمتر در میان مردم حضور داشت.
اجتماع قریشیها و مشرکان در دار الندوه [1]
بزرگان قریش و مشرکان مکه به مانند همیشه که برای تصمیم گیریها و مشورت در دار الندوه گرد هم میآمدند این بار نیز برای چاره اندیشی در این مکان اجتماع کردند. آنان در جمع خود هیچ فردی را که احساس میشد در ارتباط با پیامبر (ص) و بنی هاشم است را راه ندادند همچنین آنان اجازه ندادند شخصی از قبیله تهامه که طرفدار رسول الله (ص) بودند در جلسه حضور داشته باشد [2].
در نقلها و روایتهای تاریخی آمده است که شیطان به شکل پیرمرد نجدی در این جلسه حضور داشته و خود پیشنهاد قتل پیغمبر (ص) را به مشرکان میدهد [3].
مشورت و رایزنی درباره محمد مصطفی (ص) آغاز شد. پیشنهاداتی از سوی افراد حاضر در جلسه مطرح گردید. یکی از آنان گفت که محمد (ص) را به زنجیر آهنی ببندیم و زندانی کنیم، افراد حاضر در پاسخ به این پیشنهاد گفتند که احتمال میرود یارانش او را یافته و آزاد نمایند. شخصی دیگر پیشنهاد داد که به سرزمینهای دیگر تبعید گردد که این پیشنهاد نیز به سبب خوف از نشر تعالیم اسلامی در دیگر سرزمینها رد شد.
پیشنهادات دیگری نیز بیان شدند که در انتها پیشنهاد ابلیس رانده شده یا به نقلی ابو جهل [4] پذیرفته شد و آراء بیشتری را کسب کرد. پیشنهاد این بود که شخصی شجاع و دلیر از هر یک از قبایل انتخاب گردد و به آن شمشیر داده شود، سپس تمامی آنها جمع شده و بر پیامبر (ص) وارد شده و او را به قتل برسانند چرا که قتل دسته جمعی باعث میشود خون حضرت (ص) بر گردن طایفهای خاص نباشد و در بین همه قبایل پخش گردد. این کار سبب میشد که قبیله رسول الله (ص) با طائفهای جنگ نکرده و به گرفتن خون بها رضایت دهد و پرونده اسلام و محمد (ص) برای همیشه بسته شود.
اگر چه مشرکان مکر کردند اما نمیدانستند که مکر و تدبیر خدا فوق حیله و مکرشان است چون که قرار بود تا آمدن مصلح جهان حضرت مهدی (عج) که از سلاله رسول خاتم (ص) است و تا ابد اسلام و قرآن زنده بماند.
ادامه دارد …
منابع:
[1] این خانه در کنار محل اجتماع اشراف قریش برای گرفتن تصمیمهای مهم و مشورت درباره مسائل گوناگون.
[2] برگرفته از تاریخ الخمیس، 1/321
[3] تاریخ الامم و الملوک، 2/68
[4] از بزرگان مکه و یکی از سرسختترین دشمنان رسول خدا (ص) و اسلام بود.
- تلاوت ترتیل آیه 30 سوره انفال – کریم منصوری
وَإِذْ يَمْكُرُ بِكَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِيُثْبِتُوكَ أَوْ يَقْتُلُوكَ أَوْ يُخْرِجُوكَ ۚ وَيَمْكُرُونَ وَيَمْكُرُ اللَّهُ ۖ وَاللَّهُ خَيْرُ الْمَاكِرِينَ
(به خاطر بیاور) هنگامی را که کافران نقشه میکشیدند که تو را به زندان بیفکنند، یا به قتل برسانند، و یا (از مکّه) خارج سازند؛ آنها چاره میاندیشیدند (و نقشه میکشیدند)، و خداوند هم تدبیر میکرد؛ و خدا بهترین چاره جویان و تدبیرکنندگان است!