درباره زنان و حقوق آنها در اسلام شبهاتی وارد گشته است ( شبهات وارده به امور زنان ) که به سبب عدم وجود اطلاعات کافی و یا درک درست معانی و شلوغ کاری عامدانه دشمنان باعث انحراف از دین میشوند. اسلام خود صراحتا بیان داشته که برترین انسانها پرهیزگارترین آنهاست پس چگونه میتواند جنسی را بر جنسی دیگر برتر بداند؟ و یا حقوقی را از جنسی سلب نماید؟ در پاسخ به این سوالات لازم است گفته شود که مرد و زن مخلوقاتی میباشند که چه از نظر ظاهری و چه باطنی (از لحاظ روحی) با هم تفاوتهای فاحش و آشکاری دارند به گونهای که همین اختلاف و تفاوتها سبب شده هر یک از آنان برای رسیدن به پاسخ و حل معماهای زندگی خویش به دیگری محتاج و نیازمند باشد و بدون آن ناقص به نظر برسد چرا که مکمل یکدیگرند. پس اگر که مسئولیتی و یا حقوقی از یکی سلب و به دیگری داده شد در راستای ایجاد توازن و هماهنگی و رفع نیاز همدیگر است نه برتری یکی بر دیگری. ممکن است در اینجا سوال دیگری مطرح شود با این عنوان که چرا در برخی روایات و احادیث نگرشی منفی نسبت به جنس زن وجود دارد به طور مثال گفته شده با زن مشورت نشود و یا در جایی دیگر به نقصان عقل زن و یا کم بودن زنان شایسته اشاره گردیده است؟ پاسخ به این سوال مجال زیادی میطلبد اما به طور خلاصه میتوان بیان داشت که روایاتی که درباره مذمت بانوان آمده است همچون دیگر احادیث موجود دارای ناسخ و منسوخ هستند، همچنین دارای مجمل و مبین، عام و خاص یا مطلق و مقید میباشند پس برداشت کلی از احادیث بدون آنکه به مواردی که گفته شد توجه شود، امری نادرست و غلط است به عنوان مثال روایتی که از مشورت نکردن با زنان بر حذر داشته است زنانی را گفته که بی تدبیر هستند نه عامه آنها.

با بیان این مقدمه و در ادامه به برخی از شبهات موجود پاسخ خواهیم داد.
-
قضاوت و شهادت زنان ممنوع!
گواهی و شهادت زن در دادگاه به جز در اموری که ویژه زنان است نفوذ ندارد و قضاوتی که در دادگاه و محکمهها توسط زن انجام میگیرد صحیح نیست و جایگاه قضات برای بانوان مشروع نخواهد بود.
از امام صادق علیه السلام روایت شده که ایشان میفرمایند: شهادت زنان در امور و کارهایی که ورود نمودن مردان در آنها جایز نمیباشد، نافذ است [1].
همچنین روایت شده که پیامبر (ص) در سفارش به امام علی (ع) فرموده که پذیرش امر قضاوت برای زنان جایز نمیباشد [2].
در جواب به این شبهه باید گفت که اصلیترین وظیفه زن در خانواده بر اساس طبیعت وجودی آن تربیت نمودن کودکان است. کودکی که به طور قطع جوان آینده است و تربیت درست یا نادرست آن نقش بسزایی در اجتماع خواهد داشت چرا که بدون شک هر حرکت مثبت و یا منفی که در آینده از فردی سر بزند ریشه در تعالیم کودکی و خردسالیاش خواهد داشت.
در واقع بی علت نیست که پیامبر رحمت و مهربانی بهشت برین را زیر پای مادران دانسته است.
از سوئی دیگر روح و روان زن آنقدر لطیف است که با ورود در حوزه مسائل سختی که با خشونت همراه هستند نظیر قضاوت همخوانی ندارد. زنان به سبب لطافت ذاتیشان قادر نخواهند بود حکمی همچون قصاص فردی که به قتل محکوم است را صادر نمایند یا اگر که مجرم گریانی را مشاهده کنند بر روی عواطف و مهری که سر تا سر وجودشان را فرا گرفته پا گذارند و فرمان به اجرای حد یا تعزیر دهند. همچنین دین اسلام احترام ویژهای را برای زنان قائل است که به سبب همان احترام و ارج، درست نمیداند روح و روانشان درگیر چنین مسائلی شود.
-
چند همسری ضربهای به روح و روان زنان
در آیه سوم سوره مبارکه نساء خداوند به مردان این اجازه را داده است که چند همسر (تا 4 همسر) اختیار کنند. اسلام که دین کاملی است چگونه توانسته است حکمی بدهد که آثار روحی دردآوری را برای زنان در پی خواهد داشت؟ زیرا برای یک زن چیزی سختتر و دردناکتر از این نیست که زنی دیگر هووی او شده و همسرش را با او شریک گردد.
نخست ذکر این نکته الزامی است:
این حکم آنگونه که در شبهه بیان گردید بدون شرط و ضابطه نیست به طوری که مهمترین و اصلیترین شرط آن رعایت عدالت میان آنهاست و اگر که میترسند قادر به اجرای عدالت نباشند پس بهتر است به یک همسر اکتفا کنند. پس مردی که نتواند در تمامی موارد به عدالت میان همسران رفتار کند حق ندارد بیش از یک همسر بگیرد.
و حال برای رسیدن به پاسخی مناسب باید به مواردی اشاره کرد
- مرگ و میر در میان مردان به سبب رخدادهای مختلف و یا شرکت در جنگها بسیار بیشتر از زنان است. این رخداد باعث ازدیاد زنان بی همسر در جامعه میشود که این امر تعادل و توازن طبیعی را بر هم خواهد زد. در واقع اگر که هر مرد تنها میتوانست یک همسر اختیار کند تعداد فراوانی از زنان بدون شوهر مانده و توانایی رفع نیاز فطری که خداوند در وجود همه نهادینه کرده را از راه مشروع و درست نخواهند داشت و احتمال به گناه آلوده شدن آنان وجود دارد.
- علاوه بر این تمایل مردان جوان به برخی از بانوان که به دلایل مختلفی همسر خویش را از دست دادهاند کم است و اگر که چند همسری وجود نداشته باشد این قشر از زنان بدون همسر خواهند ماند.
- اگر چه میل جنسی در مردان شدیدتر بروز میکند و معمولا آنان شهوت جنسیشان را آشکار میسازنند اما میل جنسی زنان پس از برافروخته شدن بسیار قویتر میباشد.
- دوام و ماندگاری میل جنسی مردان از لحاظ سنی بیشتر از زنان است.

با توجه به مواردی که گفته شد و موارد بیشتر دیگر که بیان نشدند میتوان گفت که شبهه به وجود آمده تنها ساخته و پرداخته همسر اول است او به همسر خود غیرت دارد و به او عشق میورزد و به سبب همین عشق و غیرت است که میخواهد عشق و محبت همسر نیز تنها به او اختصاص داشته باشد.
اسحاق بن عمار صحابی امام صادق علیه السلام نقل میکند که از حضرت پرسیدم، زن بر شوهر خویش غیرت دارد و او را به این جهت آزار میدهد و (مانع ازدواج دوباره او میگردد)؟ امام (ع) فرمودند: این نشانه عشق است [3].
پس ممنوعیت تعدد زوجات برای رعایت نسبی خواسته زن میباشد اما در این بین تنها زن صاحب حق نیست، مرد ذی حق است و زنان دیگر اجتماع که به ازدواج امیدوارند نیز بر تمامی جامعه حقی دارند و خوب است که حق همگان رعایت گردد.
در حقیقت هم حق همسر اول لازم است رعایت شود و اگر که مردی همسر دیگری اختیار کرد با آن دو بر اساس عدالت رفتار کند هم حق شوهر رعایت گردد و در مواردی که میل زن کم شده است او بتواند از راه درست و مشروع نیاز فطری خویش را برطرف سازد. همچنین زنان بیوه که به هر علتی همسر خویش را از دست دادهاند و یا زنانی که به سبب دلایلی دیگر تمایل کمی به آنها میشود و همچنین دخترانی که در اجتماع بدون همسر ماندهاند، رعایت گردد.
رعایت حقوقی که بیان شد با حاکم شدن قانون چند همسری بر جامعه قابل انجام است.
مورخ معروف فرانسوی به نام «گوستاولوبون» اظهار داشت: قانون چند همسری در دین اسلام که به شکل محدود و مشروط و ضابطه مند است از مزایای این دین محسوب میشود، در غرب ما وحدت همسر را تنها در کتاب قانون مشاهده میکنیم و الا نمیتوان انکار کرد که این وحدت در معاشرتهای حقیقی دیده نمیشود، به راستی من متحیر هستم که چند همسری مشروط و محدود شرق از چند همسری ریاکارانه و حیله گرانه غرب چه کم دارد؟ بلکه من خواهم گفت اولی از هر نظر برتر و بهتر از دومی است. [4]
در این مطلب فقط به صورت مختصر به برخی شبهات وارده به امور زنان در اسلام پرداخته شد، یقینا برای درک بیشتر و بهتر نیازمند مطالعه بیشتر در این زمینه لازم است.
منابع:
[1] وسايل الشيعه، حديث 33890
[2] وسايل الشيعه، حديث 33073
[3] وسايل الشيعه، حديث 25296
[4] تاريخ تمدن، ترجمه گيلانى، صفحه 509
- تلاوت تحقیق آیه 3 سوره نساء – خلیل حصری
وَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تُقْسِطُوا فِي الْيَتَامَىٰ فَانْكِحُوا مَا طَابَ لَكُمْ مِنَ النِّسَاءِ مَثْنَىٰ وَثُلَاثَ وَرُبَاعَ ۖ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تَعْدِلُوا فَوَاحِدَةً أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ ۚ ذَٰلِكَ أَدْنَىٰ أَلَّا تَعُولُوا
و اگر میترسید که (بهنگام ازدواج با دختران یتیم،) عدالت را رعایت نکنید، (از ازدواج با آنان، چشمپوشی کنید و) با زنان پاک (دیگر) ازدواج نمائید، دو یا سه یا چهار همسر و اگر میترسید عدالت را (درباره همسران متعدد) رعایت نکنید، تنها یک همسر بگیرید، و یا از زنانی که مالک آنهائید استفاده کنید، این کار، از ظلم و ستم بهتر جلوگیری میکند.