داستان مباهله پیامبر رحمت (ص) و حقانیت اسلام

مباهله پیامبر

مباهله پیامبر رحمت و مهربانی با مسیحیان نجران از زیباترین ماجراهایی است که در سال‌های ابتدایی هجرت رخ داده‌ است. حقانیت اسلام و رسول الله (ص) با رخ دادن این اتفاق بیش از پیش آشکار و هویدا گردید. آیه‌های 59 تا 61 سوره مبارکه آل عمران به این اتفاق و امر خداوند متعال به مباهله اشاره دارند. در این نوشتار ماجرای مباهله حضرت محمد (ص) را بر اساس کتب معتبر و به شکلی داستان‌گونه بیان خواهیم نمود.

داستان مباهله پیامبر
داستان مباهله پیامبر

سال نهم هجری قمری بود. مکه، زادگاه و محل بعثت پیامبر (ص) به تازگی توسط ایشان فتح شده بود و ساکنان سرزمین‌های یمن و عمان به اسلام گرویده بودند. بیشتر مناطق جزیره العرب تحت پوشش اسلام و حکومت اسلامی قرار گرفته بود ولی در این میان اقوام و قبایلی در این سرزمین وجود داشتند که در برابر دین اسلام سر تسلیم فرو نیاورده بودند و یا با اسلام دشمنی و عداوت داشتند. اهالی نجران (نجران سرزمینی زیبا و با صفا در منطقه مرزی بین یمن و حجاز می‌باشد) که بر دین مسیحیت بودند، جزو این قبایل به شمار می‌رفتند. آنان برخلاف دیگر قبایل سرزمین حجاز که پیش از اسلام آوردن بت پرستی می‌کردند به عبادت خداوند مشغول بوده و به مسیحیت روی آورده بودند.

پیامبر (ص) در آن دوران به سران و حاکمان سرزمین‌های مختلف یا بزرگان مراکز دینی جهان برای معرفی دین اسلام و دعوتشان به این آیین نامه‌هایی می‌نوشت. در این بین ایشان برای دعوت نجرانی‌های مسیحی به اسلام نامه‌ای را به فردی به نام ابوحارثه که اسقف نجرانی‌ها بود، نوشتند و توسط فرستاده‌ها برای او ارسال کردند

دریافت نامه توسط ابو حارثه و مشورت با سران نجران

نامه به دست ابو حارثه رسید. او نامه را باز کرد و با دقت هر چه تمام‌تر خواند. اسقف نجرانی مشاهده کرد که نامه با نام خدای ابراهیم، اسحاق و یعقوب آغاز شده است و پس از آن محمد (ص) خود را نبی خدا خوانده و پس از حمد و ستایش خداوند ابراهیم، اسحاق و یعقوب، آنان را از عبادت بندگان الهی به پرستش خدای یگانه دعوت کرده است تا از ولایت بنده‌های الهی خارج گردند و به ولایت الله در آیند. ابو حارثه در ادامه نامه دید محمد (ص) که ادعای پیامبری کرده و طیف بسیاری از مردم به او ملحق شده‌اند، پیشنهادی به آنان داده و آن این است که اگر دعوت محمد (ص) که دعوت خدا و اسلام است را نپذیرند ملزم خواهند بود که به حکومت اسلامی جزیه یا همان مالیات بپردازند تا در مقابل از جان و مالشان دفاع شود و اگر که جزیه پرداخت نکنند به آنان اعلام خطر می‌شود [1].

ابو حارثه برای تصمیم گیری درست، هیئتی را از افراد بنام نجران تشکیل داد. این شورا متشکل از افراد مذهبی و غیر مذهبی بود. او هر آن‌چه که در نامه آمده بود را برایشان گفت و از آنان نظر خواهی کرد. فردی به نام «شرحبیل» که به دانایی و کاردانی مشهور بود پس از شنیدن نظرات و سخنان جمعیت حاضر گفت که من درباره مسائل دینی و مذهبی اطلاعات چندانی ندارم، پس نمی‌توانم اظهار نظری کرده یا راه حلی را بیان کنم اما به ناچار لازم دانستم تا موضوعی را به شما یادآور شوم و آن موضوع این است که ما از پیشوایان دینی خود بسیار شنیده‌ایم که روزگاری، پیغمبری و رسالت از اولاد اسحاق نبی به فرزندان اسماعیل منتقل میگردد. محمد بن عبدالله نیز از فرزندان اسماعیل به شمار می‌رود، پس دور از ذهن نیست که محمد بن عبدالله همان رسول وعده داده شده باشد.

مباهله پیامبر
مباهله پیامبر

دیدار با پیامبر (ص)، تصمیم نهایی شورای نجران

بعد از شنیدن سخنان شرحبیل و اظهار نظرهای دیگر، در نهایت تصمیم بر این شد تا گروهی از افراد عالم و دانای نجرانی به مدینه رفته و محمد (ص) را از نزدیک دیده و ملاقات کنند و براهین و علل نبوت او را بررسی نمایند چرا که مسیحیان نجران هیچ کدام از پیشنهادهایی که پیامبر به آنان داده بود را نمی‌پذیرفتند و قبول نداشتند.

پس سه تن از بارزترین شخصیت‌های نجران یعنی ابو حارثه بن علقمه که اسقف اعظم بود، عبد المسیح بن شرحبیل و اَیهَم که شخصیتی محترم و فردی کهنسال در میان نجرانیان بود [2] به همراه شصت تن [3] از مسیحیان نجران به سمت مدینه رهسپار شدند. مسیحیان نجران به مدینه رسیدند. آن‌ها برای ملاقات با پیامبر (ص) لازم بود که به مسجد بروند پس فاخرترین لباس‌های خویش را که ابریشمی بودند به تن کردند و انگشتر طلا پوشیده و با صلیب‌ بر گردن به سمت مسجد گام برداشتند …

منابع:

[1] بحار الانوار، ج ۲۱ / ۲۸۵

[2] تاریخ یعقوبی، ج ۲ / ۶۶

[3] البته در تعداد اختلاف است برخی آنان را ده نفر، برخی سی نفر و بعضی شصت نفر گفته‌اند.

 

  • تلاوت ترتیل آیه 61 سوره آل عمران – عباس امام جمعه

فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ

هرگاه بعد از علم و دانشی که (در باره مسیح) به تو رسیده، (باز) کسانی با تو به محاجّه و ستیز برخیزند، به آنها بگو: «بیایید ما فرزندان خود را دعوت کنیم، شما هم فرزندان خود را؛ ما زنان خویش را دعوت نماییم، شما هم زنان خود را؛ ما از نفوس خود دعوت کنیم، شما هم از نفوس خود؛ آنگاه مباهله کنیم؛ و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم.

دانلود

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *