مباهله پیامبر رحمت (ص) با مسیحیهای ساکن منطقه نجران سرزمین حجاز را میتوان از زیباترین رخدادهای سالهای نخست هجرت و البته آخرین سالهای حیات پر خیر و برکت حضرت محمد (ص) دانست. رخدادی که حقانیت اسلام را بیشتر از قبل به تصویر کشید. در مطلب پیشین با عنوان «داستان مباهله پیامبر رحمت (ص) و حقانیت اسلام – بخش اول» بخشی از این ماجرا را به شکلی داستانی بیان نمودیم، حال به ادامه آن میپردازیم.

در مطلب پیش گفته شد که پس از فتح مکه و اسلام آوردن مردم سرزمینهای مختلفی چون یمن، در راستای دعوت مردم سرزمینهای دور و نزدیک به دین مبین اسلام، رسول خدا (ص) با حاکمان کشورهای گوناگون و سران مذهبی آئینهای موجود در سراسر جهان مکاتباتی انجام میداد و آنان را به پرستش خدای متعال دعوت مینمود. در این میان برخی از اقوام ساکن حجاز نیز یا بر سر آئین خود مانده بودند نظیر مسیحیان ساکن نجران و یا با دین اسلام عداوت و دشمنی داشتند. پیامبر اکرم (ص) این افراد را نیز فراموش نکرده و در جهت هدایت آنها و دعوتشان به اسلام تلاش میکرد. ایشان نامهای به اسقف نجرانیها که ابوحارثه نام داشت نوشت و آنها را به اسلام دعوت نمود و پیشنهاداتی را در صورت قبول نکردن این دعوت مطرح کرد. سران نجران از مفاد نامه مطلع شدند و به مشورت نشستند و پس از رایزنی به این نتیجه رسیدند که به مدینه رفته و از نزدیک با پیامبر آشنا شوند و دلایل او درباره نبوت را بررسی کنند. هیئت نجرانیها آماده شده و به سوی مدینه رهسپار شدند. نجرانیها پس از طی مسیری قدم در شهر پیامبر (ص) گذاشتند، آنان لباسهای فاخر خود را پوشیده و به سمت مسجد الحرام که پیامبر (ص) در آنجا حضور داشت قدم برداشتند …
حضور در مسجد الحرام و مذاکره با پیامبر (ص)
هیئت نجرانیها به مسجد رسیدند، آنان با لباسهای ابریشمی و انگشترهایی از طلا وارد مسجد شدند، اما رسول خدا (ص) به آنها اعتنای زیادی نکرد. این رفتار پیامبر که نشاندهندهی ناراحتی ایشان بود، تعجب نجرانیها را در پی داشت، آنان نمیدانستند که سبب ناراحتی شخصی که خود را نبی میخواند چیست؟ پس به نزد عثمان بن عفان و همچنین عبدالرحمان بن عوف رفتند، چرا که از قبل آن دو را میشناختند، و از آنها دلیل دلخوری و کم اعتنایی پیغمبر را جویا شدند. آن دو گفتند که علت را نمیدانند و هئیت نجرانی را به امام علی (ع) ارجاع دادند. امام پس از شنیدن سخنانشان به آنها گفت که دلیل کم اعتنایی حضرت ورود شما به مسجد با لباسهایی فاخر است و این رفتار شما دلیل ناراحتی پیامبر است. پس به آنان گفت که لباسهای سادهتری پوشیده و به مسجد بروید.
هیئت مسیحیها طبق گفته امام علی (ع) با لباسهایی ساده و بدون تزئین به مسجد و نزد پیغمبر رفتند. این بار حضرت با احترامی ویژه سلامشان را پاسخ داد و بعضی از هدیههایی که آورده بودند را قبول کرد. هیئت مسیحیان میخواستند که با حضرت به گفتگو بنشینند که هنگام نماز و عبادتشان رسید، پیامبر به آنها اجازه داد تا در مسجد و رو به مشرق نمازشان را ادا کنند. پس از نماز مذاکره پیامبر و هیئت نجران آغاز شد. حضرت از توحید، شرک به خدا، چگونگی آفرینش عیسی (ع)، باطل بودن باورها و اعتقادات آنها و ارتباط خویش با حق تعالی سخن گفت اما متاسفانه نجرانیها سخن حضرت (ص) را قبول نکردند.
نزول آیه مباهله بر پیامبر اسلام (ص)
هیئت نجرانی برای آنکه از پذیرش سخن حق فرار کنند، به پیامبر پیشنهاد دادند تا با یکدیگر مباهله کنند، بدین معنا که دو طرف مباهله در زمان و مکانی معین حضور پیدا کرده و به عبادت حق تعالی مشغول شوند و هر یک طرف مقابل را نفرین نماید تا خداوند هر یک از آنها را که باطل است به وسیله عذابی به هلاکت رساند.
در همین حین بود که آیه 61 سوره آل عمران بر حضرت نازل شد. در این آیه خداوند خطاب به پیامبر میفرماید: پس هر زمان پس از علم و آگاهی که درباره حضرت عیسی (ع) به تو رسیده، (باز) افرادی با تو به ستیز و مجادله برخیزند، به آنان بگو: بیایید ما فرزندان خویش را دعوت نماییم، شما نیز فرزندانتان را، ما زنانمان را دعوت کنیم، شما هم زنان خویش را، ما نفوسمان و شما نیز نفوستان را دعوت نمایید، آنگاه مباهله نموده و لعنت و نفرین خداوند متعال را بر دروغگویان قرار دهیم [1].
پس پیامبر و هیئتی که از منطقه نجران آمده است مباهله را قبول کردند و بنا شد که دو طرف در روز و زمانی مشخص در جایی بیرون از شهر مدینه برای مباهله بیایند.
زمان مباهله فرا رسید …
زمان مباهله فرا رسید پیامبر (ص) برای مباهله اهل بیت خود را به همراه خویش آورده بود او دست امام حسن (ع) را در دست داشت و امام حسین (ع) را به آغوش گرفته بود. حضرت فاطمه (س) پشت سر ایشان راه میرفت و در آخر امیر مومنان علی (ع) پشت سر آنان حرکت میکرد. مسلمانان نیز آنان را با ذکر صلوات و همچنین تکبیر مشایعت میکردند. رسول خدا (ص) بدون هیچگونه شکوه مادی به سوی میدان مباهله گام بر میداشت و به اهل بیت خود فرموده بود که در هنگام مباهله هر زمان من دعا کردم شما آمین بگویید.

از آن سو هیئت نجرانی نیز برای مباهله به سوی مکان تعیین شده حرکت کردند اما پیش از آنکه حضرت (ص) را ببینند به یکدیگر گفتند اگر که محمد (ص) با جلال و جبروت مادی و ظاهری و به همراه یاران و افسران خویش آمده بود، مشخص میشود که او در گفتار خود صداقت نداشته است و رسالتی در کار نیست و ما با او مباهله خواهیم کرد ولی اگر که او با خانواده خود قدم به میدان گذاشته باشد معلوم میگردد که او فرستاده خدا میباشد و هدفی جز هدایت انسانها ندارد و مباهله با او خطرناک میباشد و یا باید با او مصالحه نموده و یا به وی ایمان آورد.
نجرانی پیش از پیامبر به مکان مباهله رسیدند. آنان منتظر بودند تا آنکس که ادعای رسالت میکند نیز به میدان بیاید، که ناگهان دیدند پیامبر به همراه خانواده خویش آمده است پس به حقانیت او و اسلام پی بردند و دانستند که در صورت انجام مباهله به طور قطع نابود میشوند پس از مباهله صرف نظر کردند و در نهایت به مصالحه رضایت دادند.
و اینچنین حقانیت اسلام و رسول الله (ص) هویدا میگردد.
[1] برگرفته از ترجمه آیت الله مکارم شیرازی