داستان قرآنی جنگ بدر – بخش دوم

جنگ بدر

در مطلب پیشین «داستان قرآنی- جنگ بدر»، تا آنجا گفته شده که به دلیل اینکه مسلمانان در ابتدای بعثت و همچنین هجرت از سرزمین مکه به مدینه در سختی و مشقت بودند و از لحاظ اقتصادی نیز تحریم‌هایی برای آنان اعمال شده بود و اموال و دارایی افرادی که هجرت کرده‌اند توسط مشرکان و سران مکه مصادره شده بودند به امر الهی پس از آنکه صبر را پیشه خود کرده بودند تصمیم بر این شد که برای تلافی نمودن کار آن‌ها که ظلم و ستمی آشکار بود، اموال کاروان‌های تجاری کفار مکه توسط مسلمانان مصادره شده و به غنیمت گرفته شوند. مسلمانان برای به دست آوردن آن اموال دست به سریه و غزوات کوچکی زدند که تنها یکی از آن‌ها نتیجه داد. در همین گیر و دار بود که خبر آمد کاروان بسیار بزرگی به ریاست ابوسفیان درحال نزدیک شدن به مدینه برای رفتن به سوی مکه است. پیامبر خدا (ص) پس از شنیدن این خبر دستور و فرمان رفتن به سوی این کاروان برای به غنیمت گرفتن اموال آن را صادر نمودو خود نیز آماده شد تا به همراه آن افراد برود. در این میان کفار مکه نیز همچنان به دنبال فرصتی بودند تا ضربه‌ای کاری به مسلمانان زده و آن‌ها را نابود کنند.

حضرت به همراه سیصد و سیزده نفر به سمت یکی از منزلگاه‌های بین راهی کاروانیان که بدر نام داشت و چاه‌های آب بسیاری در آن بود رفتند … و حال ادامه ماجرا …

آگاه شدن ابوسفیان از تصمیم رسول الله (ص)

ابوسفیان در میان مردم مدینه جاسوس‌ها و خبرچین‌هایی داشت که به سرعت از حرکت رسول خدا (ص) به سمت منطقه‌ی بدر آگاه شده و آن را به گوش ابوسفیان رساندند. ابوسفیان که این خبر را شنید، تصمیم به انجام دو کار گرفت. نخست اینکه شخصی را از بیراهه‌ها به سرعت به سمت مکه راهی کرده و مکیان را از اتفاقی که احتمال دارد بیفتد و خطری که کاروان را تهدید می‌کند، آگاه سازد. دومین کار هم این بود که خود کاروان را از بیراهه‌ها به سمت مکه ببرد.

جنگ بدر
جنگ بدر

ابوسفیان شخصی به نام «ضمضم» را که پیام رسان او بود به سمت مکه راهی کرد. ضمضم به مکه رسید و مشرکان را از این اتفاق که ممکن است به از دست دادن اموال آن‌ها منجر شود باخبر ساخت. آنان نیز به سرعت نزدیک به 1000 نفر را با تمام اسباب جنگ آماده کردند و از مکه بیرون رفتند تا کاروانشان را نجات دهند.

از آن سو ابوسفیان می‌دانست که اگر به انتظار رسیدن نیروی کمکی باشد به طور قطع مسلمان‌ها به کاروان‌شان هجوم کرده و اموال آن‌ها را مصادره خواهند کرد، پس مسیر را تغییر داد و از بیراهه به سمت مکه رفت. ابوسفیان به همراه کاروان به مکه رسید و خبر رسیدن آن‌ها و فرارشان از دست مسلمانان به گوش سپاه هزار نفری آماده برای جنگ با مسلمانان رسید.

فرمانده‌هان جنگ با شنیدن این خبر پیشنهادهای متفاوتی دادند، برخی گفتند: حال که کاروان صحیح و سالم به شهر رسیده پس جنگ معنایی ندارد و بهتر است برگردیم اما برخی دیگر از جمله ابوجهل که جزو دشمنان سرسخت اسلام و پیامبر اکرم (ص) بود این نظر را داشتند حال که تا به این جا آمده و ساز و برگ جنگی‌مان آماده است به حرکت خویش ادامه دهیم و به جنگ با مسلمان‌ها برویم.

در نهایت قرار بر این شد که به جنگ با مسلمانان بروند.

آغاز جنگ بدر

رسول خدا (ص) به همراه یارانش که 313 نفر بودند در منطقه‌ی بدر حضور داشتند که خبر فرار کاروان ابوسفیان به آنان رسید. از طرفی دیگر، مسلمانان فهمیدند که لشکریان دشمن در پشت تپه‌های بدر مستقر شده‌اند و منتظرند تا جنگی را رقم بزنند.

حضرت محمد (ص) و اصحاب ایشان تمام شبی را که فردایش جنگ بدر اتفاق افتاد به نماز و راز و نیاز با خدا گذراندند.

جنگ یا غزوه بدر در صبح روز هفدهم ماه مبارک رمضان آغاز شد. قریشیان صبح روز هفدهم از تپه‌هایی که منتهی به دشت بدر می‌شد پایین آمدند اما همچنان اختلاف نظر برای جنگ کردن در میان آن‌ها وجود داشت که ناگهان چشم اسوَد مخزومی که فردی خشن از سپاهیان مکه بود به حوضی افتاد که مسلمانان در میان سپاه خود ایجاد کرده یودند. او با خود گفت یا از آب آن حوض خواهم خورد یا آن را خراب خواهم کرد یا به میان مسلمانان رفته تا کشته شود. اسوَد از سپاه خود جدا شد و به نزدیکی حوض رسید که با حمزه علیه السلام مواجه شد. حضرت حمزه با ضربه‌ای پای اسوَد را قطع کرد اما این کار مانع از پیشروی‌اش نشد و او همچنان به سمت حوض می‌رفت تا از آب آن بخورد اما حمزه علیه السلام با زدن ضربه‌ای دیگر او را در آب حوض کُشت و این آغازی برای نبرد تن به تن بود.

پیروزی مسلمانان سرانجام جنگ بدر

با آغاز غزوه بدر، سه تن از رزم آوران و افراد شجاع سپاهیان مکه برای جنگ پا به میدان گذاشتند. از میان سپاه 313 نفری مسلمانان نیز سه نفر به میدان رفتند که هر سه‌ی آن‌ها از انصار بودند. یکی از افراد دشمن متوجه شد که آن سه از انصار و جزو اهالی مدینه‌اند، پس به آنان گفت که ما با شما خصومت و جنگی نداریم، افرادی که از اقوام ما هستند لازم است برای جنگ و نبرد حاضر شوند.

پیامبر اکرم (ص) این بار سه تن از خویشان خود که عموی بزرگوارشان حمزه (ع) و دو تن از پسر عموهای خویش که امام علی (ع) و عُبیده بودند را به میدان برای نبرد فرستاد. نبرد تن به تن آغاز شد و زمان زیادی نگذشته بود که علی و حمزه علیهم السلام هم‌آوردان خویش را از پای در آوردند اما عُبیده همچنان با هم آورد خود در حال جنگ بود. در این میان علی علیه السلام به کمک عُبیده رفت و نیروی سوم دشمن را نیز از پای در آورد.

پس از آن افراد دشمن یکایک به میدان نبرد می‌آمدند و توسط نیروهای دلاور اسلام همچون علی ابن ابی طالب و حمزه کشته می‌شدند.

در نهایت سرانجام جنگ بدر پیروزی اسلام و مسلمانان شد.

دلیری و شجاعت امام علی (ع) در جنگ ها و نبرد ها
دلیری و شجاعت امام علی (ع) در جنگ ها و نبرد ها

در این نبرد 70 نفر از مشرکان مکه کشته شده و 70 نفر دیگر به اسارت گرفته شده‌اند و از میان سپاهیان اسلام 14 یا 15 نفر به شهادت رسیدند که از انصار و مهاجرین بودند. همچنین بیان شده که امام علی (ع) پرچم‌دار سپاه بود و کشته شدن نیمی از مشرکان (35 یا 36 نفر) به دست ایشان رقم خورده است [1].

 منابع:

[1] برگرفته از منابعی همچون کحل البصر اعلام الورى ناسخ التواریخ هجرت، ج 1- تاریخ طبرى، ج 2 ، ص 270 به بعد و …

  • تلاوت ترتیل سوره انفال آیه 19 – استاد خلیل حصری

إِنْ تَسْتَفْتِحُوا فَقَدْ جَاءَكُمُ الْفَتْحُ ۖ وَإِنْ تَنْتَهُوا فَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ ۖ وَإِنْ تَعُودُوا نَعُدْ وَلَنْ تُغْنِيَ عَنْكُمْ فِئَتُكُمْ شَيْئًا وَلَوْ كَثُرَتْ وَأَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُؤْمِنِينَ

اگر شما فتح و پیروزی می‌خواهید، پیروزی به سراغ شما آمد! و اگر (از مخالفت) خودداری کنید، برای شما بهتر است! و اگر بازگردید، ما هم باز خواهیم گشت؛ و جمعیت شما هر چند زیاد باشد، شما را (از یاری خدا) بی‌نیاز نخواهد کرد؛ و خداوند با مؤمنان است!

 

دانلود

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *