بر روی این کُره خاکی اماکن بسیاری وجود دارد که به قدمهای حضرت مهدی (عج) متبرک گشته و هر یک از آنها به عنوان نماد و سمبلی برای انتظار در این دوران که غم هجران و فراق ایشان قلب شیعیان را به درد آورده است، شناخته میشوند و بر دوستداران آن حضرت و منتظران ظهور او تاکید شده که برای تکریم و بزرگداشت ایشان که از حقوق واجبی است که بر گردن شیعیان است، در این مکانها حضور پیدا کرده و به راز و نیاز با خدا، دعا برای تعجیل در فرج مولا و درد و دل کردن با ایشان مشغول شوند. در این نوشتار قصد داریم مختصری به معرفی مسجد جمکران که از اماکن منسوب به حضرت است بپردازیم.
مسجد جمکران چرا به نام حضرت مهدی (عج) شناخته شده است؟ قدمت آن چقدر است؟ و ساخت و پیدایش آن بر چه اساسی بوده است؟ با خواندن این مطلب به جواب این سوالات خواهید رسید.
و ای کاش میدانستم در کجا سُکنا گزیده ای مولای من …
جمکران، مسجدی مقدس برای دلسوختگان حضرت (عج)
مسجد جمکران، مسجدی مقدس با قدمتی بیش از هزارسال میباشد که در چند کیلومتری شهر قم و در روستایی به نام جمکران و به امر حضرت صاحب الامر (عج) بنا گردید. این مکان مورد توجه ویژه و خاص حضرت (عج) است و به سبب توصیه، سفارش و تاکیدی که ایشان درباره این مسجد داشتند سالانه چندین میلیون نفر از دلدادگان و دلسوختگان آن امام غایب از کل جهان به زیارت آن مشرف شده و به دعا، راز و نیاز، نماز، توسل و انجام اعمال مخصوص در آن مشغول میشوند.
در حقیقت امام مهدی (عج) در سال 393 هجری قمری دستور ساخت این مسجد را در این مکان به شخص پاکدامن و با ایمانی به نام حسن بن مثله داد و به او فرمود که به مردم بگو به این مکان (موضع) اشتیاق داشته باشند و آن را عزیز و گرامی دارند … سپس نماز تحیت مسجد و دو رکعت نماز امام زمان (عج) را به وی آموخت و فرمود: هر شخصی که این دو نماز را به جای آورد به مانند فردی است که در خانه کعبه نماز خوانده است [1].
داستان تاسیس مسجد جمکران
در کتاب نجم الثاقب میرزا حسین محدث نوری طبری چگونگی ماموریت یافتن فردی از روستای جمکران برای ساخت و تاسیس این مسجد مقدس را از زبان همان فرد که شیخ صالحی به نام حسن بن مثله جمکرانی بوده، بیان نموده است که در این بخش آن را نقل خواهیم کرد.
حسن بن مثله جمکرانی نقل میکند که در نیمه شب یکی از شبهای ماه مبارک رمضان (شب سه شنبه هفدهم ماه رمضان سال 393 هجری قمری) که من در خانه خود مشغول استراحت بودم گروهی به در خانه من آمده و من را از خواب بیدار کردند و گفتند که بلند شو و فرمان حضرت مهدی صاحب الامر و الزمان را اجابت نما که تو را صدا زده است.
حسن بن مثله میگوید که من آماده شدم و آنها من را به مکان کنونی مسجد آوردند. چون که به اطراف خود دقیق شدم مشاهده کردم که تختی در آنجا وجود دارد که فرشی نیکو بر روی آن گسترده شده و جوانی سی ساله بر روی آن نشسته و بر بالشتی تکیه نموده است و کنار دست آن جوان پیرمردی حضور دارد. آن شخص جوان حضرت مهدی ارواحنا له الفداء بودند و آن شخص پیر حضرت خضر (ع) که من را دعوت به نشستن کرد.
پس حضرت (عج) به اسم مرا صدا زد و فرمود: به نزد حسن مسلم که در این زمین به زراعت و کشاورزی مشغول است برو و به او بگو که این زمین که تو در آن به کشاورزی اشتغال داری زمین شریفی است و خداوند متعال آن را انتخاب کرده و شریف گردانید و تو آن را گرفته و از آن خود کردهای.
حق تعالی دو پسر برومندت را از تو ستاند اما همچنان متنبه و آگاه نگشتهای. حسن بن مثله میگوید که عرض کردم ای آقای من نیاز است که نشانه و دلیلی داشته باشم تا سخنم را باور کنند. حضرت فرمود: تو رسالت خویش را انجام بده ما نشانههایی را قرار خواهیم داد. همچنین تو به نزد یکی از علمای شهر قم به نام سید ابوالحسن برو و از او بخواه که حسن مسلم را احضار کرده و سودی را که چندین سال است از این زمین به دست آورده است را از او بگیرد و در این مکان مسجدی بنا کند. پس از این سخن بلند شده و به راه افتادم، چند قدمی برنداشته بودم که امام (عج) مرا دوباره صدا زدند و فرمودند: در گلهی فردی به نام جعفر کاشانی بزی وجود دارد آن را بخر و به این مکان بیاور، ذبح کرده و بین بیماران تقسیم کن که هر بیماری از آن گوشت تناول کند به امر خداوند شفا خواهد یافت. حسن به مثله در ادامه عرض میکند که پس از این سخنان من به خانهام برگشتم و تمام شب را تا صبح به فکر فرو رفتم تا زمانی که اذان صبح را گفتند، پس نمازم را خواندم و به نزد علی المنذر رفتم و تمام اتفاقاتی که رخ داده بودند را برایش گفتم. سپس به همراه او به همان مکانی که دیشب در آن امام را دیدم، رفتیم. در آن جا زنجیرهایی را دیدم که بر اساس فرموده امام (عج) حدود بنای مسجد بودند. پس از آن به قم و به دیدار عالمی که حضرت مهدی (عج) فرموده بود رفتیم. چون به در خانه آن عالم رسیدیم، خادم آن خانه گفت که آیا تو جمکرانی هستی؟ پاسخ دادم آری من جمکرانی ام. خادم در ادامه گفت که سید ابوالحسن رضا از هنگام سحر تا به الان منتظر آمدن شما بوده است. پس داخل شدیم. سید مرا که دید به گرمی سلام کرد و گفت: ای حسن من خواب بودم که شخصی در عالم رویا گفت که تو از جمکران به نزدم خواهی آمد و هر آنچه که میگویی را باید تصدیق کنم و به تو اعتماد نمایم که سخن تو سخن آنهاست و نباید قول و کلام تو را رد نمود. من از سپیده صبح تا به الان منتظر آمدنت بودم. حسن به مثله میگوید: این سخنان را که از آن عالم بزرگوار شنیدم ماجرایی که دیشب اتفاق افتاد را برایش تعریف نمودم. پس سید ابوالحسن به سرعت دستور داد تا اسبها را آماده کنند. سوار اسبها شدیم. چون که به نزدیکی روستای جمکران رسیدیم با گلهی احشام جعفر کاشانی رو به رو گشتیم. آن بز را دیدم که به دنبال گوسفندان گله می آمد پس چون که به میان گله رسیدم آن بز به نزد من آمد و همان نشانههایی را داشت که حضرت فرموده بودند پس به جعفر گفتم که میخواهم آن را بخرم. جعفر کاشانی قسم خورد که این بز جزو گلهاش نیست و تا به حال آن را ندیده است …
در هر صورت آن بز را به محل مسجد آورده و ذبح کردیم و گوشتش را به بیماران دادیم و هر یک از آنها با خوردن آن گوشت به امر الهی شفا مییافتند.
پس از آن نیز آن حسن مسلم توسط سید ابوالحسن احضار شد و سود آن زمین از وی گرفته شد و مسجد جمکران بنا گردید.
سخن و نظر برخی از بزرگان درباره مسجد جمکران [2]
-
آیت الله خامنهای
مرکزی به این عظمت، به این قداست که مورد توجه بزرگان، رجال الغیب، عبادالله و امناء الله بوده … بزرگان علما اینجا آمدند، زیارت میکردند … اهل معنا، اهل توجه و تذکر، دلداده به این مکان بودند. نماز شب و نافله خواندن، دعا و ذکر گفتن، متوجه خداوند بودن، زیارت نمودن، توسل و به مسجد جمکران رفتن سازنده میباشد، اینها شما را پولادین خواهد کرد.
-
آیت الله نجفی مرعشی
در این مسجد به شکل مکرر کرامات و تشرفاتی به محضر امام زمان (عج) مشاهده شده است که مرحوم شیخ محمد علی کجوئی که به قمی شهرت دارد در دو جلد کتاب تاریخ قم به آنها اشاره نموده است.
حقیر خودم مکرر کراماتی را در آنجا دیدهام، چهل شب چهارشنبه مکرر توفیق حضور و بیتوته کردن در آن مسجد را یافتم و جای شک و تردیدی نیست که از اماکنی است که مورد توجه و محل نزول برکات الهیاند و پس از مسجد سهله، بهترین مقام و مکانی است که منسوب به حضرت (عج) است.
-
مرحوم آیت الله بهجت
ما بر این باوریم که این مشاهد مبارک و مساجدی چون جمکران، بی نیاز از معرفی هستند و اگر که فردی بگوید که رفتیم و چیزی در آن نیافتیم بر حسب ظاهر باید گفت که او از روی اعتقاد و باور صحیح نرفته است، یا برای امتحان به آنجا رفته یا همینطوری رفته است. در هر صورت برترین معرف برای اینگونه مکانها خودشان هستند …
منابع:
[1] نجم الثاقب، ج 2، ص 52
[2] برگفته از سخن این بزرگان است و نقل به مضمون است.