و به یاد آر آن زمانی را که ابراهیم گفت: پروردگارا به من نشان ده که چگونه مردگان را زنده میکنی، خداوند به او گفت: مگر ایمان نیاوردهای؟! ابراهیم گفت: آری، ایمان آوردهام اما میخواهم قلبم مطمئن گردد و آرام یابد. پس خداوند بدو گفت: در این صورت چهار نوع از پرندگان را انتخاب کند و آنان را پس از ذبح نمودن قطعه قطعه کن و در هم آمیز، آنگاه هر قسمتی را بر کوهی قرار ده، سپس آنان را بخوان (به نام صدا کن) که به سمت تو شتابان آیند و آگاه باش که خداوند توانا و حکیم است [1]. ابراهیم بت شکن، آن بندهی مخلَص خداوند با دلی سرشار از ایمان و باور به پروردگار جهانیان، یگانگیاش، قدرت بینهایت او و کلام وحیانیاش روزگار میگذراند و قوم خویش را به یکتاپرستی و توحید دعوت مینمود و کلام وحی را همانند دیگر پیامبران دریافت مینمود. از جمله مسائلی که به ابراهیم خلیل الرحمان وحی گردیده بود مسئله معاد، زنده شدن تمامی آدمیان از آدم (ع) تا آخرین انسان، حسابرسی و برپایی قیامت است. او به این موضوع همچون دیگر موضوعاتی که به او وحی شدهاند ایمانی کامل داشت و شک و تردیدی در آن وجود نداشت اما همواره دوست داشت بداند که کیفیت زنده شدن انسانها به چه شکل است تا به آرامش و اطمینان قلبی دست پیدا کند …
درخواست ابراهیم (ع) از خداوند متعال
در روزی از روزها ابراهیم علیه السلام مسیری را میرفت که از قضا بخشی از آن ساحل دریا بود. او همانطور که در ساحل قدم میزد چشمش به لاشهی مُرداری خورد که در کناری افتاده به گونهای که بخشی از آن داخل آب و قسمتی از آن بیرون از آب بود و جانوران دریایی و خشکی که در آنجا بودند از آن میخوردند و برای به دست آوردن سهمی بیشتر با هم دعوا میکردند.
حضرت ابراهیم با دیدن این صحنه دوباره به یاد معاد افتاد و اینکه مردگان به چه کیفیتی در آن روز زنده میشوند. در واقع او به این میاندیشید که اتفاقی که برای لاشهی این جانور افتاده اگر که برای جسد آدمی بیافتد و هر بخش از آن جزئی از بدن دیگر جانداران شود (به سبب خورده شدن توسط آنها) در روز جزا و حسابرسی که معاد جسمانی نیز اتفاق میافتد و انسانها لازم است با همین بدن دنیاییشان حضور یابند، حال که هر قسمت از بدنشان جزئی از جسم دیگر جانداران است، چگونه دوباره به شکل اولیه خود در خواهند آمد؟!
این موضوع نشان دهندهی ضعف در ایمان او نیست، چون که او ایمان و یقین کاملی به موضوع معاد داشت بدون آنکه شک و تردیدی در آن وجود داشت باشد.
پس رو به خدا نموده و درخواست خود را از آفریننده مطلق و بی همتای جهان طلب مینماید و می گوید: پروردگارا چگونگی زنده شدن مردگان را به من نشان بده.
خداوند متعال اگر چه عالم بر همه چیز است و از ایمان کامل ابراهیم (ع) آگاه بود و او را خلیل و دوست گرفته بود اما برای آنکه شک و شبههای در این باره برای کسی پیش نیاید از او پرسید: مگر ایمان نیاوردهای؟! و ابراهیم (ع) علت را تنها آرامش یافتن و اطمینان قلبی بیان میکند نه ایمان نداشتن یا ضعف در آن.
ذبح چهار نوع پرنده و مشاهده زنده شدن آنها
خداوند متعال درخواست ابراهیم (ع) را قبول میکند و به او فرمان میدهد که چهار نوع از پرندگان را انتخاب کن و پس از آنکه آنان را ذبح نمودی، تکه تکه کن و با هم مخلوط نما (در هم آمیز)، پس از آن هر بخشی را بر روی کوهی بگذار، سپس آنان را به نام صدا کن، به سرعت و شتابان به سمت تو خواهند آمد.
ابراهیم (ع) پس از دریافت امر الهی چهار نوع مختلف از پرندگان (در روایات و تفاسیر آمده که این پرندگان، طاووس، خروس، کبوتر و کلاغ بودهاند که با هم تفاوتهای بسیاری دارند. البته برخی مفسران آنان را نمادی از برخی از صفات آدمی دانسته اند) را انتخاب کرد و بر اساس امر الهی ذبح نموده و در هم آمیخت و بر چهار کوه قرار داد. سپس هر کدام را به نام خواند که در کمال شگفتی مشاهده کرد اجزای پرندهای که صدا میکرد از چهار کوه جمع شده و جسم آن پرنده همانند روز اول به اذن خدای مقتدر و توانا ساخته شد و به سمت او میآید.
منبع:
[1] سوره بقره، آیه 260
- تلاوت ترتیل آیه 260 سوره بقره – عبدالله مطرود
وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّ أَرِنِي كَيْفَ تُحْيِي الْمَوْتَىٰ ۖ قَالَ أَوَلَمْ تُؤْمِنْ ۖ قَالَ بَلَىٰ وَلَٰكِنْ لِيَطْمَئِنَّ قَلْبِي ۖ قَالَ فَخُذْ أَرْبَعَةً مِنَ الطَّيْرِ فَصُرْهُنَّ إِلَيْكَ ثُمَّ اجْعَلْ عَلَىٰ كُلِّ جَبَلٍ مِنْهُنَّ جُزْءًا ثُمَّ ادْعُهُنَّ يَأْتِينَكَ سَعْيًا ۚ وَاعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ
و (به خاطر بیاور) هنگامی را که ابراهیم گفت: «خدایا! به من نشان بده چگونه مردگان را زنده میکنی؟» فرمود: «مگر ایمان نیاوردهای؟!» عرض کرد: «آری، ولی میخواهم قلبم آرامش یابد.» فرمود: «در این صورت، چهار نوع از مرغان را انتخاب کن! و آنها را (پس از ذبح کردن،) قطعه قطعه کن (و در هم بیامیز)! سپس بر هر کوهی، قسمتی از آن را قرار بده، بعد آنها را بخوان، به سرعت به سوی تو میآیند! و بدان خداوند قادر و حکیم است؛ (هم از ذرات بدن مردگان آگاه است، و هم توانایی بر جمع آنها دارد)».