حجاب از جمله مسائل مهم مطرح شده در جامعه است. این مسئله از جمله احکام وجوبی دین مبین اسلام است و بدین معنا است که زنان مسلمان در زمان رو به رو شدن و مراوده با مردان نامحرم می بایست بدن خود را پوشانده و از خود نمایی بپرهیزند در واقع حجابی درست و اسلامی است که علاوه بر پوشش بدن شخص از جلوه گری نیز پرهیز نماید وگرنه شخصی که حدود پوشش را رعایت کرده باشد اما عرض اندام نماید، حجاب اسلامی را رعایت نکرده است. تمام مذاهب اسلامی درباره واجب بودن حجاب بر زنان اتفاق نظر دارند اما اندازه و همچنین حدود آن مورد اختلاف و بحث می باشد درباره این واجب الهی نیز همچون اکثر احکامی دینی شبهات و سوالاتی در ذهن مردم جامعه اسلامی توسط برخی از دشمنان دین اسلام القاء شده است که در این مطلب قصد داریم جواب هایی برای برخی از شبه های وارد شده به موضوع حجاب ارائه دهیم. امید است که مفید بوده باشد.
-
تعیین حدود پوشش برای اشخاص با آیه «لا اکراه فی الدین» در تضاد است و مخالف با آزادی است.
در پاسخ به این سوال نخست باید گفت این آیه از آیه های قرآن کریم مصداقی برای هر چیزی نیست و نمی توان آن را عَلم نموده و برای رهایی از برخی دستورات الهی که ناخوشایند آدمی است به کار برد. در حقیقت این آیه اجباری نبودن پذیرش دین و اختیاری بودن آن را بیان کرده است. دوم اینکه هر فردی که در جامعه ای اسلامی روزگار می گذراند می بایست بر اساس قوانین و ارزش های پذیرفته شده توسط اکثر افراد آن جامعه عمل نماید و آن ها را محترم شمارد. سوم اینکه آئین اسلام از همان ابتدا آزادی را مشروط دانسته و شرط آن را مخالفت نکردن با قوانین و حدود الهی بیان نموده است. پس تعیین حدود حجاب و پوشش که جزو قوانین الهی است مخالفتی با آزادی ندارد
-
در زمان دیگر رسولان الهی حجاب اجباری بوده است؟
درباره حجاب در عصر دیگر پیامبران الهی اختلاف نظر وجود دارد و برخی بر این باورند که برای حجاب، اجباری وجود نداشته است. به طور مثال شهید مطهری معتقد بود که هیچ دوره ای را نمی توان مشاهده کرد که به طور عمومی شدت و حدت حجاب بیشتر از زمان رسول الله (ص) و دین مبین اسلام باشد و ممکن است این توجه و شدت نشان دهنده ی آن باشد که دین اسلام و حکومت پیامبر اکرم (ص) تلاش بسیار و اهتمام ویژه در اجرای این امر و فرمان پروردگار دارد. البته برهان و دلیل اصلی حجاب این نیست. بیان شده که حجاب امر و حکمی اجتماعی می باشد و همان گونه که می دانید احکام اجتماعی از لحاظ عقلی و شرعی پاره ای از اختیارات حاکم را شامل می شود و منحصر به سیره ائمه معصومین علیهم السلام نیست و به طور کلی بر اساس شرایط زمان و مکان می باشد به این معنا که مسئله ای در یک عصر می تواند موضوعیت نداشته باشد و در عصری دیگر موضوع روز جامعه به شمار رود به طور مثال در زمان امام علی (ع) بر اسب مالیات تعلق می گرفت در حالی که در زمان رسول خدا (ص) اینگونه نبوده است. پس حجاب که حکم اجتماعی است در اختیار حاکم جامعه است و لازم نیست که منطبق بر عصر زندگی رسول خدا (ص) و امامان (ع) باشد و در هر دورانی می تواند بسته به شرایط الزامی و سختگیرانه باشد یا نه. هم اکنون نیز این تفاوت در التزام به این حکم دیده می شود به طور مثال خانم های روستایی در زمین های شالی ممکن است آستین های خود را تا آرنج بالا زده باشند اما هیچ اخطاری به آن ها از سوی هیچ ارگانی داده نشود اما در خیابان های شهر با توبیخ همراه باشد. البته اگر چه هر دو خلاف شرع اسلامی اند اما بر اساس عرف زن شالی کار می تواند مشمول قانون نگردد و مجری قانون از آن چشم پوشی کند
-
در کجای قرآن کریم به حجاب اشاره شده است.
گاهی اوقات انسان ها برای بهانه تراشی و شانه خالی کردن از دستور خداوند لجاجت را پیشه کرده و می گویند اگر که واقعا این دستور وجود دارد در کجای قرآن مجید به آن اشاره شده است. اگر چه این منطق درستی نیست و برخی از دستورات و اوامر الهی بر گرفته از آیات قرآن کریم هستند و توسط رسول الله (ص) تبین شده اند و باید بر اساس گفته حضرت رسول (ص) و ائمه (ع) به آن ها عمل شود اما اوامر و فرمان هایی نیز وجود دارد که در قرآن کریم به آن ها اشاره شده است. در آیات 60 ،30 و 31 سوره نور، آیات 32، 33، 53 و 59 سوره احزاب به حجاب اشاره شده است.
-
گفته شده که رعایت نمودن حجاب توسط زن مرد را بیشتر تحریک می کند، پس حجاب نه تنها مانع نیست می تواند باعث حریص تر شدن مرد گردد.
درست است که اگر فردی را از چیزی منع نمایند به آن حریص می گردد اما این امر شرطی دارد و آن هم تحریک فرد نسبت به آنچه از آن منع شده است می باشد. در واقع اگر که در فردی نیاز به آن چیز منع شده بیدار گردد و پس از آن او را از آن منع سازند بی شک به آن حریص می شود اما اگر که کمتر عرضه گردد نسبت حرص به آن نیز کمتر خواهد شد البته این بدان معنا نیست که اسلام خواهان این است که کشش میان زن و مرد که یک نیاز فطری و از جمله زیبایی های زندگی است از بین برود بلکه اسلام خواستار این است که رابطه ی زیبای زن و مرد در چارچوب باشند و نیاز کنترل شده باشد نه رها.
-
چرا تنها برای زنان حجاب در نظر گرفته شده است و تاکید زیادی بر روی چشم چرانی مردان انجام نمی گیرد؟
در بخش های مختلفی از قرآن کریم به بی عفتی مردان یا همان چشم چرانی اشاره شده است و مردان از آن منع شده اند اما ممکن است گناه بعضی اعمال از برخی دیگر بیشتر باشد ولی توانایی و قابلیت کنترل نداشته باشند به طور مثال در احادیث آمده است که غیبت نمودن و پشت سر کسی حرف زدن بدتر از زنا می باشد در واقع شخصی که زنا کار باشد تازیانه خواهد خورد اما برای گناه غیبت چیزی بیان نگردیده و مرز روشن و آشکاری برای آن تعریف نشده است حجاب مسئله ای حقوقی و قابل تعریف به شمار می رود اما بی عفتی مرد قابل تعریف نیست (بیان این نکته که در جامعه اگر که چشم چرانی مردی محرز شود تعزیری برای او در نظر گرفته می شود).
- تلاوت ترتیل آیه 31 سوره نور – استاد عباس امام جمعه
وَقُلْ لِلْمُؤْمِنَاتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَيَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا ۖ وَلْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَىٰ جُيُوبِهِنَّ ۖ وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبَائِهِنَّ أَوْ آبَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنَائِهِنَّ أَوْ أَبْنَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِي إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِي أَخَوَاتِهِنَّ أَوْ نِسَائِهِنَّ أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُنَّ أَوِ التَّابِعِينَ غَيْرِ أُولِي الْإِرْبَةِ مِنَ الرِّجَالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذِينَ لَمْ يَظْهَرُوا عَلَىٰ عَوْرَاتِ النِّسَاءِ ۖ وَلَا يَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِيُعْلَمَ مَا يُخْفِينَ مِنْ زِينَتِهِنَّ ۚ وَتُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِيعًا أَيُّهَ الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ
و به زنان با ایمان بگو چشمهای خود را (از نگاه هوسآلود) فروگیرند، و دامان خویش را حفظ کنند و زینت خود را -جز آن مقدار که نمایان است – آشکار ننمایند و (اطراف) روسریهای خود را بر سینه خود افکنند (تا گردن و سینه با آن پوشانده شود)، و زینت خود را آشکار نسازند مگر برای شوهرانشان، یا پدرانشان، یا پدر شوهرانشان، یا پسرانشان، یا پسران همسرانشان، یا برادرانشان، یا پسران برادرانشان، یا پسران خواهرانشان، یا زنان همکیششان، یا بردگانشان [=کنیزانشان]، یا افراد سفیه که تمایلی به زن ندارند، یا کودکانی که از امور جنسی مربوط به زنان آگاه نیستند؛ و هنگام راه رفتن پاهای خود را به زمین نزنند تا زینت پنهانیشان دانسته شود (و صدای خلخال که برپا دارند به گوش رسد). و همگی بسوی خدا بازگردید ای مؤمنان، تا رستگار شوید!