داستان اصحاب رقیم

غار

خدای عز و جل برای انتقال آموزه ها و پندهای اخلاقی، رفتاری و دستورات دینی در قرآن کریم، شیوه های مختلفی را به کار برده است تا مسلمانان و هر انسان آزاده و حقیقت جویی بتوانند به آن ها پی برده و با به کار گیری آن ها در زندگی، سعادتمند گردند. سخن گفتن و بیان سرگذشت اقوام گذشته یکی از این شیوه ها می باشد که پروردگار جهانیان در قرآن مجید بسیار از آن استفاده نموده است. در حقیقت خداوند در این کتاب آسمانی سرگذشت انبیاء، گروه ها و اقوام مختلف را بیان نموده تا درس عبرتی برای اقوام آینده شوند. اصحاب رقیم از جمله گروه هایی هستند که خداوند در قرآن کریم از آن ها نام برده است که در این مطلب به بیان سرگذشتشان که در برخی از کتب تفسیری و روایی آمده است خواهیم پرداخت.

اَم حَسِبتَ اَنَّ اَصحابَ الکَهفِ وَ الرَّقیمِ کانُوا مِن آیاتِنا عَجَباً [1].

آیا پنداشتی که اصحاب کهف و رقیم از آیات و نشانه های شگفت انگیزمان بودند؟ (این گونه نیست، چون که ما را در این عرصه هستی آیات شگفت انگیزتر از اصحاب کهف است).

داستان های قرآنی
داستان های قرآنی

اصحاب رقیم چه کسانی اند؟

درباره اصحاب رقیم و اینکه آن ها چه گروهی بودند دو تفسیر وجود دارد. برخی از مفسران قرآن مجید (می توان گفت اکثر آن ها) اصحاب رقیم را همان اصحاب کهف دانسته اند و واژه رقیم را عطف به کهف گفته اند و بعضی دیگر آن را به داستان دیگری که از پیامبر خدا (ص) نقل شده و درباره سه جوان است ارتباط داده اند.

در میان گروه اول نیز درباره واژه رقیم اختلاف نظر وجود دارد. برخی آن را نام کوهی که غار اصحاب کهف در آن بوده، گفته اند. برخی دیگر رقیم را نام روستایی که اصحاب کهف از آن خارج شده اند بیان کردند و بعضی دیگر معتقدند این واژه به این دلیل به کار رفته است که نام اصحاب کهف و سرگذشت آن ها بر روی لوحی سنگی یا مسی نوشته و مرقوم شده و در همان غار یا موزه ملوک و پادشاهان نصب گردیده است.

در این مطلب به داستان روایات شده از پیامبر (ص) که مفسران و اندیشمندان به اصحاب رقیم نسبت داده اند می پردازیم

قصه اصحاب رقیم [2]

روزی سه نفر با هم مسیری را طی می کردند که ناگهان باران شروع به باریدن می کند. آن ها برای اینکه خیس نشوند به غاری در همان نزدیکی پناه می برند تا زمانی که باران قطع شود بیرون آمده و به مسیرشان ادامه دهند، اما دهانه غار به طور ناگهانی به وسیله ریزش سنگ به طور کامل بسته شد و آن ها قادر نبودند که سنگ ها را کنار زده و از غار خارج شوند.

غار
غار

یکی از آن سه نفر گفت: قسم به خداوند متعال تنها صداقت و راستگویی است که می تواند نجات بخش ما از این مهلکه باشد، پس بیاید هر یک از ما پروردگار را به کار نیکی (کاری خالص که قطعا برای رضای خدا بوده است) که پیش از این انجام داده است، بخواند و از او راه نجات و رهایی را طلب نماید.

یکی گفت: کارگری داشته ام که در برابر پیمانه ای برنج کاری برای من انجام داد، بعد از آن که کارش را به پایان رساند مزدش که یک پیمانه برنج بود پیش من ماند. من برنج را کاشتم و از محصول به دست آمده گاوی خریدم. بعد از گذشت مدتی کارگر به نزدم آمد و مزدش را از من طلب کرد. و من گاو را به او دادم و گفتم این گاو همان یک پیمانه برنج است.

دیگری گفت: پروردگارا من والدینی داشتم که هر شب برایشان شیر می آوردم تا بیاشامند. شبی دیر وقت به نزد آن ها رفتم و دیدم که خواب هستند، دلم رضایت نمی داد که آن ها را بیدار کنم همچنین نمی خواستم بدون اینکه از آن شیر به آن ها بدهم برای زن و بچه ی خود بِبَرم پس تا نزدیک صبح بالای سر آنان نشسته و منتظر ماندم که بیدار شوند.

سومین آن ها گفت: خداوندا من دختر عمویی داشتم که از او درخواست نامشروعی کردم اما او قبول نکرد و گفت به شرطی خواهد پذیرفت که به او از لحاظ مالی کمک نمایم. من نیز مبلغی که گفته بود را دادم اما او به من گفت از خدا بترس … من نیز او و پولی را که به او داده ام رها کردم.

هر یک از این سه شخص بعد از آن که کار نیک خود را تعریف می کردند از خدا درخواست می کردند که اگر این کار تنها به دلیل خدا ترسی بوده است و لا غیر، پس در کارشان گشایشی ایجاد کند (گره از کارشان وا کند).

گفته شده که با بازگو نمودن هر یک از آن ها کمی از ورودی غار باز می شد و پس از آن که سومین نفر ماجرای خود را تعریف نمود ورودی غار کاملا باز شد به طوری که آن ها به راحتی توانستند از آن خارج شوند.

منبع:

[1] سوره کهف، آیه 9

[2] برگرفته از روایت منقول از رسول الله (ص) نوشته شده در کتاب الخصال شیخ صدوق

 

  • تلاوت آیه 9 سوره کهف – استاد پرهیزگار

أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحَابَ الْكَهْفِ وَالرَّقِيمِ كَانُوا مِنْ آيَاتِنَا عَجَبًا

آیا گمان کردی اصحاب کهف و رقیم از آیات عجیب ما بودند؟!

 

 

دانلود

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *