در مطلب « تفسیر سوره هُمَزه – بخش اول» به شرح و تفسیر قسمتی از این سوره مبارکه پرداختیم، در این مطلب به ادامه تفسیر خواهیم پرداخت.
سوره هُمَزه
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ، وَيْلٌ لِكُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ (1) الَّذِي جَمَعَ مَالًا وَعَدَّدَهُ (2) يَحْسَبُ أَنَّ مَالَهُ أَخْلَدَهُ (3) كَلَّا لَيُنْبَذَنَّ فِي الْحُطَمَةِ (4) وَمَا أَدْرَاكَ مَا الْحُطَمَةُ (5) نَارُ اللَّهِ الْمُوقَدَةُ (6) الَّتِي تَطَّلِعُ عَلَى الْأَفْئِدَةِ (7) إِنَّهَا عَلَيْهِمْ مُؤْصَدَةٌ (8) فِي عَمَدٍ مُمَدَّدَةٍ (9).
به نام خداوند بخشنده مهربان، وای بر هر عیب جوی مسخره کننده ای! (1) همان که مال و ثروتی فراهم آورده و آن را می شمارد (2) می پندارد که ثروتش او را جاودانه و ابدی خواهد کرد (3) این چنین نیست، بی تردید به زودی در آتشی خرد کننده و شکننده (حُطَمه) پرتاب می گردد (4) و تو چه می دانی که حُطَمه چیست (5) آتش بر افروخته و شعله ور الهی است (6) آتشی که به دل ها رسیده و بر آن ها چیره گردد (7) آتشی که بر آنها از هر جهت احاطه کرده است و راه فراری نیست (8) آتشی در ستون های کشیده و طولانی (9)
شرح و تفسیر سوره هُمَزه
آیه اول سوره هُمَزه که در مطلب پیشین به صورت کاملا مُفَصّل تفسیر آن قرار داده شده تهدید کوبنده ای است از جانب خدا برای تمام افرادی که عیب جو، مسخره کننده و غیبت کننده هستند.
خداوند پس از تهدید در آیه اول به منبع و سرچشمه این عمل قبیح و زشت که عمدتا از خود بینی، کِبر و غرور ناشی از ثروت نشأت می گیرد، پرداخته است و می فرماید: همان که مال و ثروتی فراهم آورده و آن را می شمارد بدون آن که مشروع بودن یا نبودن آن برای او مهم باشد.
در حقیقت این افراد به اندازه ای علاقمند به ثروت و مال اندوزی هستند که همواره آن ها را می شمارند و از دیدن آن همه مال و دارایی لذت یرده و شادی می کنند.
این گونه انسان ها هر دِرهَم و دیناری را بُتی می بیند که همه چیز (شخصیت خود و دیگران) در آن خلاصه شده است، پس به دور از ذهن نیست اگر چنین فردی که در گمراهی به سر می برد، مومنان فقیر را همواره به تمسخر و استهزاء بگیرد.
واژه «عدده» از ریشه «عد» گرفته شده است و به معنای شمارش است، البته برخی احتمال می دهند از ریشه «عده» که بر وزن غده است و در معنای آماده نمودن اموال و نگهداری و ذخیره آن ها برای روز مبادا و سختی هاست، گرفته شده است. برخی دیگر از مفسران این واژه را در معنای امساک و نگهداری تفسیر کرده اند. اما به هر روی معنای اول از همه بهتر و روشن تر است.
در واقع آیه دوم درباره مال اندوزانی است که ثروت را وسیله ای برای رسیدن و نائل آمدن به هدفی نمی دانند بلکه همان را به عنوان هدف دانسته و برای جمع آوری آن هیچ قید یا شرطی را تعیین نکرده اند و آن را از راه مشروع و حلال و یا از طریق نامشروع و با تجاوز به حقوق و مال دیگران به دست می آورند. آنان معتقدند که تنها مال نشانه عظمت و شخصیت آن ها است. این گونه افراد ثروت را برای رفع نیازها و حوائج زندگی نمی خواهند به همین سبب هر اندازه که بر ثروتشان افزوده شود طمع و حرصشان نیز زیادتر می شود.
البته این نکته را باید در اینجا یادآور شد که کسب مال در حد معقول و از راه درست و مشروع نه تنها توسط قرآن و دین اسلام نکوهیده و مذموم نشده بلکه در برخی از آیات این کتاب آسمانی از تعابیری چون خیر و فضل الله [1] برای آن استفاده شده است.
مسلماً این نوع ثروت وسیله ای برای طغیان، تفاخر، کِبر، غرور و بهانه ای برای تمسخر دیگران نیست به این دلیل که این مال هدف و غایت اصلی نیست و وسیله ای است برای رسیدن به هدف والاتر.
در حدیثی از امام رضا (ع) آمده است: مال و ثروت مگر با پنج ویژگی در یک جا جمع نمی شود: بخل و خساست بسیار، آمال و آرزوهای دور و دراز، حرص غالب، بریدن صله رحم (رسیدگی ننمودن به خویشان) و تقدم دنیا بر آخرت [2].
زیرا افرادی که سخاوتمند هستند و گرفتار آمال و آرزوهای دور و دراز نمی باشند، بر حلال و حرام بودن مالی که کسب می کنند مراقب می باشند و به خویشان کمک می کنند و عمدتا ثروت در نزد آن ها جمع نمی گردد، حتی اگر درآمد بالایی داشته باشند.
در آیه بعد (آیه سوم) خداوند می فرماید: می پندارد که ثروتش او را جاودانه و ابدی خواهد کرد.
واژه «اخلد» در این آیه به شکل فعل ماضی آمده است، به این معنا که او گمان می کند و می پندارد که ثروتش او را موجودی جاودانه کرده است که مرگ به سراغ او نخواهد آمد و سختی ها او را از پای نخواهند انداخت و حوادثی که در این دنیا رخ می دهند، مشکلی برای او ایجاد نمی کنند زیرا او تنها حلال تمام مشکلات را پول و ثروت می داند که آن را نیز دارا می باشد.
البته که این پندار غلط و اشتباه است و خیالی خام که این افراد در سر می پرورانند. سرگذشت نمونه هایی از این گونه افراد در قرآن ذکر شده است. قارون یکی از این افراد است که کلید مال و دارایی اش را چند مرد قوی به سختی می توانستند حمل کنند، اما در زمان وقوع عذاب مال و ثروتش نتوانستند حتی لحظه ای مرگش را به تاخیر بیندازند و خداوند به یکباره او و تمام داشته هایش را در زمین فرو برد.
ثروتی که نمونه کامل آن را می توان در دست فراعنه سرزمین مصر دانست، اما به مصداق آیه های 25 تا 27 سوره دخان، آنجا که خداوند می فرماید: چه بسیار باغ ها و چشمه ها از خود بر جای گذاشتند و زمین های زراعی و کاخ های گران قیمت و نعمت های دیگر که در آن ها متنعم بودند اما تمام این ها به راحتی و در عرض ساعتی به دیگر افراد رسید. لذا هنگامی که در روز جزا پرده ها کنار رفت این افراد به اشتباه و خطای بزرگی که مرتکب شده اند پی خواهند برد و صدا و فریاد آنان بلند می شود و می گویند: مال و ثروتم امروز به فریادم نرسید و تمام قدرتم نابود شد [3].
در واقع انسان میل به جاودانگی و بقا دارد و از نیستی بیزار است و همین میل کمکی است برای آن که مباحث و موضوعات معاد به راحتی درک شوند و قابل قبول باشند. اما این انسان جاه طلب و مغرور گاهی بقای خود را در کارها و اموری مشاهده می کند که سبب فنا و نابودی او می گردند …
- ترتیل سوره همزه با صدای استاد شاطری
منبع:
[1] سوره جمعه، آیه 10
[2] الخصال : 282 / 29
[3] سوره حاقه، آیه های 28 و 29
با سلام
خوب بود
موفق باشید