شرح و تفسیر حکمت نهم نهج البلاغه

حکمت نهم نهج البلاغه

در این مطلب به شرح و تفسیر حکمت نهم نهج البلاغه می پردازیم.

حکمت نهم: آثار اقبال و ادبار دنیا

وَ قَالَ (علیه السلام) إِذَا أَقْبَلَتِ الدُّنْيَا عَلَى [قَوْمٍ أَعَارَتْهُمْ مَحَاسِنَ غَيْرِهِمْ وَ إِذَا أَدْبَرَتْ عَنْهُمْ سَلَبَتْهُمْ مَحَاسِنَ أَنْفُسِهِمْ] أَحَدٍ، أَعَارَتْهُ مَحَاسِنَ غَيْرِهِ، وَ إِذَا أَدْبَرَتْ عَنْهُ، سَلَبَتْهُ مَحَاسِنَ نَفْسِه.

علی (ع) فرمود: آن گاه که دنیا به کسی روی آورد خوبی های دیگران را به او عاریت دهد و آنگاه که دنیا به او پشت کند خوبی های خودش را نیز از وی برباید [1].

حکمت نهم نهج البلاغه
حکمت نهم نهج البلاغه

شرح و تفسیر حکمت نهم

امیر مومنان علی (ع) در این حکمت که سراسر پند و اندرز است به تغییر و دگرگونی احوال انسان ها در برابر افرادی که دنیا به کام آن ها بوده (به آن ها روی کرده) یا به آن ها پشت کرده اشاره می کند و می فرمایند: آن گاه که دنیا به کسی روی آورد خوبی های دیگران را به او عاریت دهد و آنگاه که دنیا به او پشت کند خوبی های خودش را نیز از وی بریاید.

در اصل این حقیقت و واقعیتی است که نمی توان منکر آن شد و شواهد و قراین تاریخی بی شماری برای آن وجود دارد. زمانی که آدمیان در امور حکومتی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی و همچنین در علوم مختلف شهرت پیدا می کردند بسیاری از اعمال و کارهای خوبی را که افراد دیگر انجام داده بودند به آنان نسبت داده می شد.

در شرح و تفسیر نهج البلاغه گفته شده است: بسیاری از شعرهای خوب را مشاهده کرده ایم که به دلیل این‌که گوینده آن ناشناس بوده از او نفی کرده و به اشخاص و افراد معروف در حوزه شعر منسوب می کردند، همچنین کتبی در علوم مختلف توسط افراد غیر مشهور نگاشته شده‌اند که به اشخاص صاحب نبوغ آن ها را نسبت دادند.

علاوه بر این در شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید به قصه «جعفر برمکی» اشاره می شود. این شخص در دوران هارون الرشید مورد تایید او بوده و نام و شهرت او در همه جا پخش شده است، هارون الرشید، جعفر برمکی را در زیرکی، بخشش، فصاحت در گفتار و برخی دیگر از ویژگی های خوب از بهترین های زمانه و روزگار خود معرفی نمود، او را در فصاحت بالاتر از «قُس بن ساعده»، در سیاست برتر از «عُمَر بن خطاب»، در پاکدامنی برتر و بالاتر از یوسف پیامبر، در زیبایی بهتر از «مُصعَب بن زُبیر» و … بر می شمرد در حالی که در واقعیت این چنین نبوده است. پس از آن و هنگامی که نظر هارون درباره این شخص تغییر کرد تمام خصائلی که برای او برشمرده بود، انکار شدند [2].

کتاب نهج البلاغه
کتاب نهج البلاغه

دلیل این گونه اتفاقات را می توان چند چیز دانست: اول اینکه افراد چاپلوس برای نزدیک شدن و تقرب به این گونه اشخاص به دورغ های بسیاری متوسل می شوند و چیزهای زیادی را به آنان نسبت می دهند و دهان به دهان منتقل می کنند، پس از مدتی دیگران این گونه دروغ های نسبت داده شده را باور می کنند و اینگونه می پندارند که این حرف ها حقیقت دارند، برای بد نام کردن افراد نیز این کار انجام می گیرد و افرادی که نسبت به دیگران حسادت دارند و در زمان قدرت آن ها، قادر نیستند چیزی بگویند وقتی قدرتشان از بین برود، هر چه نسبت ناپسند و ناروا وجود دارد به این اشخاص نسبت می دهند و تمام ویژگی های خوب آنان را زیر سوال خواهند برد.

دومین علت آن است که یکی از ویژگی هایی که در اکثر افراد به صورت طبیعی دیده می شود قهرمان سازی است. در واقع آن ها تلاش می کنند که اشخاصی را در حوزه های مختلف علم و دانش به عنوان قهرمان به جهان معرفی نمایند، این کار آنان باعث می شود که نیکی ها و محاسن دیگر افراد به حساب آنان گزارده شود و در مقابل، گروهی وجود دارند که حس ضعیف کشی دارند، آنان  اگر که فردی در جامعه ناتوان و ضعیف شد، هر بلایی را بتوانند بر سر او خواهند آورد.

قطعا یک جامعه با ایمان و سالم که انصاف را سر لوحه کار خویش قرار داده اند از این امر بر کنار می باشند، اقبال و ادبار دنیا نسبت به اشخاص در نگاه آنان موثر نمی باشد، همواره حق را گفته و از آن حمایت می کنند.

منابع:

[1] ترجمه حکمت نهم نهج البلاغه، علی شیروانی

[2] شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید، ج 18، ص 18

سایت موسسه معراج النبی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *