تفسیر سوره فلق

سوره فلق

همانطور که در مطلب «فضیلت و شأن سوره فلق» گفته شده سوره مبارکه فلق از سوره های کوچک قرآن کریم می باشد که متشکل از پنج آیه است و در فهرست ترتیبی قرآن صد و سیزدهمین سوره می باشد. در این مطلب به شرح و تفسیر این سوره می پردازیم.

سوره فلق
سوره فلق

شرح آیه اول (قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ)

در آیه نخست خدای بزرگ و بلند مرتبه خطاب به رسول خدا (ص) که الگو و راهنمایی برای عالمیان است امر می کند: قُل یعنی بگو، أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ (پناه می برم به خدای سپیده صبح که پرده سیاهی و تاریکی شب را می شکافد).

فَلَق در اصل به معنای شکافتن چیزی یا جدا سازی بعضی چیزها از یکدیگر است و به دلیل اینکه سپیده صبح سیاهی شب را می شکافد و از بین می برد از این کلمه برای طلوع سپیده صبح استفاده می گردد.

البته برخی این واژه را تولد (موالید) برای تمام موجودات زنده (انسان، حیوان و گیاه) معنا کرده اند، زیرا تولد این موجودات با شکفتن دانه یا تخم و … همراه است و یکی از مراحل عجیب وجودی هر مخلوق است، در واقع هنگام تولد جهش بسیار بزرگی در آن موجود اتفاق می افتد و از جهانی به جهان دیگر پا می گذارد.

این معنا در آیه 95 سوره انعام دیده می شود هنگامی که خدا فرموده است: إِنَّ اللَّهَ فَالِقُ الْحَبِ‏ّ وَالنَّوَى‏ یُخْرِجُ الْحَىَّ مِنَ الْمَیِّتِ وَمُخْرِجُ الْمَیِّتِ مِنَ الْحَىِّ … ، یعنی همانا خدای متعال شکافنده دانه و هسته است، زنده را از مرده خارج می کند و مرده را از زنده بیرون می آورد (در تفسیر نور آمده است که از علف بی جان، حیوان جاندار و از حیوان جاندار شیر بی جان پدید می آید و یکی از مصادیق این آیه این است که گاهی افراد مومن فرزندان کافری می آورند و گاهی انسان های بی ایمان آدم های مومنی پدیدار می شود).

همچنین برخی مفهوم و معنای فلق را فراتر دانسته اند و آن را به هر نوع خلقت نسبت داده اند زیرا با خلقت هر موجودی پرده نیستی و عدم شکافته شده و نور وجود آشکار می شود.

البته هر یک از سه معنا و مفهوم ذکر شده (طلوع صبح، تولد موجودات زنده و خلقت هر موجود) پدیده ای عجیب و خارق العاده است که دلیلی بر بزرگی خالق و مدبر است.

سوره فلق
سوره فلق

در تفسیر نمونه آمده است که در برخی احادیث فلق را چاه یا زندانی در جهنم دانسته اند که همچون شکافی در دل دوزخ خودنمائی می کند (یکی از مصادیق فلق می باشد).

شرح آیه دوم (مِنْ شَرِّ مَا خَلَقَ )

در آیه دوم خدای متعال می فرماید: از شر هر آنچه خلق شده است. در تفسیر نمونه آمده است که آفرینش و خلقت خدا در ذات خود هیچ شری ندارد و آفرینش تماما خیر محض است (در آیه هفتم سوره سجده قران مجید آمده است: همان خدایی را که هر چه را خلق کرد نیکو آفرید)، و شر زمانی پدیدار می شود که آفریده های عالم از قوانین آفرینش سرپیچی نمایند و از مسیر مشخص شده جدا شوند (به طور مثال دندان حیوانات وسیله دفاعی آن هاست که خدا در وجودشون قرار داده تا هنگام بروز مشکل و احساس خطر از آن استفاده کنند به مانند اسلحه ای که ما در برابر دشمن برای دفاع از خود استفاده می کنیم خب این وسیله اگر که به جا استفاده شود خیر است اما اگر که در جایی نامناسب به کار برده شود شر می باشد).

مطلبی که در این جا باید به آن اشاره شود این است که بسیاری از امور و اتفاقات چون حوادث و بلاهای هشدار دهنده هستند که ممکن است ما آن ها را شر ببینیم در حالی که خیر هستند و آدمی را از خواب غفلت بیدار کرده و متوجه خدای مهربان می کند.

شرح آیه سوم (وَمِنْ شَرِّ غَاسِقٍ إِذَا وَقَبَ)

در این آیه خدای متعال می فرماید: از شر هر موجودی مزاحمی که وارد می شود (معنای دیگر: از شر شب که همه جا را با تاریکی می پوشاند [1]).

غاسق به معنای شدت ظلمت و تاریکی شب است که اصولا نیمه های شب حاصل می گردد، همچنان که در قرآن برای اشاره به پایان یافتن وقت نماز مغرب آمده است: الی غسق الیل.

در برخی از کتب واژه غسق به تاریکی ابتدای شب معنا شده است که بر طبق ریشه این کلمه که معنای پر شدن و سیلان است تناقض دارد زیرا حداکثر ظلمت و تاریکی شب برای نیمه شب می باشد. از مفاهیم دیگر که مستلزم این معناست هجوم و حمله ور شدن است پس در این معنا نیز به کار برده می شود.

لذا معنا و مفهوم کلمه غاسق در این آیه فرد مهاجم است یا هر موجود و مخلوق شروری که از تاریکی شب برای حمله و هجوم استفاده می نماید. زیرا همانطور که اغلب آدم ها می دانند در دل شب نه تنها جانواران موذی و حیوانات درنده از کمین خود بیرون می آیند بلکه اشخاص پلید و ناپاک که نیت شومی در سر دارند عموما از ظلمت شب برای عملی کردن نیتی که در سر دارند استفاده می کنند.

واژه وقب به معنای گودال و حفره است و فعل آن به معنی ورود به گودال و حفره است، انگار که خلق شرور از تاریکی و ظلمت شب استفاده کرده و با درست کردن حفره های زیان بار برای محقق کردن اهداف پلید و خبیثانه خود اقدام کنند. البته تعبیر دیگر برای واژه وقب «نفوذ کردن» است.

شرح آیه چهارم (وَمِنْ شَرِّ النَّفَّاثَاتِ فِي الْعُقَدِ)

در شرح و تفسیر این آیه آمده است که نفاثات از نفث گرفته شده است و به معنای ریختن مقدار کمی آب دهان است و به این دلیل که ریختن آب دهان با فوت (نفخ و دمیدن) همراه می باشد به معنای دمیدن یا نفخ نیز می باشد.

از دیگر معانی که برای نفاثات بسیاری از مفسران به کار برده اند، «زنان ساحره» است. زنان ساحره وردهایی را می خواندند و در گره هایی می دمیدند و بدین گونه جادو می کردند. جمعی این واژه را به زنان وسوسه گر نسبت داده اند که پیاپی در گوش مردان علی الخصوص شوهران مطالبی را می گویند تا عزم استوار آن ها را برای امور مثبت و درست سست گردانند.

برخی دیگر واژه نفاثات را به نفس های شرور و یا جماعت های وسوسه گر که با تبلیغات پی در پی گره های محکم تصمیم ها را سست می کنند.

در جایی آمده است که مصداق امروزی نفاثات شاید افراد و رسانه های وسوسه گری باشند که با تبلیغات فراوان، پی در پی به ذهن مردم باورهایی فرو می کنند تا عزمشان را برای حرکت های مثبت سست کنند. [2]

البته احتمال دارد که آیه چهارم سوره فلق مفهوم جامع تر و کلی تری داشته باشد که همه معانی گفته شده و سخنان سخن چین ها که کانون های محبت و مهربانی را ویران می کنند را در بر داشته باشد.

شرح آیه پنجم (وَمِنْ شَرِّ حَاسِدٍ إِذَا حَسَدَ)

در شرح و تفسیر این آیه بدون در نظر گرفتن شأن نزولی که برای این سوره ذکر شد (در فضیلت و شأن سوره فلق گفته شده) پرداختن این آیه به سحر ساحران تنها دلیل بر این است که رسول خدا (ص) از شر ساحران به خداوند بزرگ و بلند مرتبه پناه می برد همانند شخص سالمی که از بیماری صعب العلاج نظیر سرطان به خدا پناه برده است هر چند هیچ وقت به آن مبتلا نشده باشد.

این آیه نشان دهنده این است که حسد از بدترین ویژگی های پست و رذیله است زیرا همانطور که دیده می شود خداوند آن را هم ردیف با کارهای جانوران درنده و مارهای گزنده و شیطان های وسوسه گر دانسته است.

 نکات مهم سوره فلق

در ابتدا باید بدانیم که پناه بردن به خدای بزرگ را باید بر زبان جاری کرد.

خداوند به رسول (ص) خود امر کرده که به او پناه ببرد که این مورد به اهمیت این موضوع (پناه بردن) و وجود خطرات زیاد اشاره دارد.

به دلیل اینکه شرور بر قلب و فکر آدمی قفل می زنند برای درهم شکستن قفل ها و از بین بردن موانع می بایست به قدرتی برتر که شکافنده و درهم شکننده است پناه برد.

در میان همه شرارت ها، حسادت، تفرقه افکنی، عهدشکستن و توطئه های نهان اهمیت بسیاری دارند.

دشمن همیشه و به طور مستمر در تلاش است تا تبلیغاتش موثر واقع شوند.

عقاید آدمی با وسوسه سست می گردند و حرف اثر می گذارد.

حسادت
حسادت

برای حسادت هیچ دارویی جز پناه بردن به خداوند متعال ندارد.

برگرفته از تفاسیر نمونه و نور

منابع:

[1] ترجمه خواندنی قرآن کریم ملکی.

[2] سوره فلق، آیه 4، ترجمه خواندنی قرآن کریم ملکی

  • تلاوت ترتیل سوره فلق – استاد حامد شاکرنژاد

 

دانلود

منبع: سایت موسسه قرآن و عترت معراج النبی استان خوزستان

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *