بسیار شنیده شده که برخی از مسلمانان به بهانه آنکه دروغی که میگویند بر اساس مصلحت (منافع شخصی را مصلحت میدانند) است و قصد و نیت آنها خیر بوده و با این دروغ از برپا شدن شر جلوگیری میکنند یا خیری انجام میشود، به دروغ که یکی از گناهان کبیره است متوسل شده و کار خود (منافع شخصی) را با دروغهایی که با واژه مصلحت آمیز پوشیده شده است پیش میبرند. آیا این امر درست است و خداوند دروغ مصلحت آمیز را جایز دانسته است یا گناه کبیره به شما میرود؟! برای پاسخ به این سوال و سوالاتی از این قبیل درباره دروغ مصلحت آمیز مطالعه این مطلب سفارش میشود.
دروغ مصلحت آمیز و حکم آن در اسلام
دروغ گفتن به طور ذاتی از لحاظ اخلاقی عمل بسیار بد و نکوهیده شدهای است (در سخن ائمه اطهار (ع) دروغ یا همان کذب کلید دیگر معاصی و گناهان معرفی شده است) چرا که سختیها، مشکلاتی و نابسامانیهایی را به بار خواهد آورد به طوری که میتوان بسیاری از بدبختیهای موجود در جامعه را مرتبط و موثر از این عمل زشت دانست. اما در این میان و در موقعیتهای خاص و کاملا استثنائی آدمی با مواردی رو به رو میگردد که اگر در آن موقعیت سخن راست را بر زبان بیاورد فساد و فتنهای بزرگ با خسارات بسیار ایجاد میگردد و بالعکس اگر که کلام راست را بر زبان نیاورد آتش زیر خاکستر فتنه و فساد خاموش میشود. در چنین مواقعی گفتن سخن راست کار اشتباهی است و از لحاظ عقلی نیز این مورد تائید شده است. در حقیقت از نظر عقلی اینگونه است که هر زمان فتنه و فساد امری از اصلاح آن فزونتر باشد، میبایست از آن پرهیز نمود و به آن تن نداد. دین مبین اسلام نیز این نظر عقلی را درست میداند و در موارد و موقعیتهای ویژه و از روی اضطرار دروغ گفتن را مجاز دانسته است. البته این امر نباید دستاویزی برای نائل آمدن به منافع شخصی باشد. در واقع پیش از هر چیزی باید به دو مورد بسیار مهم در این زمینه توجه نمود.
-
دروغ در مواقع و موارد استثنایی
دروغی که اسلام جواز آن را صادر کرده تنها برای موارد کاملا استثنایی است و جز در آن موارد دروغ گفتن جایز نبوده و گناه است. و اما ضرورتهایی که دروغ گفتن در آنها جایز است را میتوان در سه گروه و موقعیت دسته بندی کرد: اکراه، اضطرار و امر میان دو محذور.
- اکراه برای اوقاتی است که شخصی آدمی را به گفتن دروغ مجبور میسازد به طوری که اختیار آن فرد کاملا از او گرفته شده باشد. انزجار صوری عمار یاسر را که خداوند در آیه 106 سوره نحل بی اشکال دانست (در آن آیه خداوند میفرماید: مگر آن که (به گفتن کلام کفر) مجبور شود در حالی که دل او با ایمان به خدا آرام است) میتوان نمونهای از این نوع دروغ دانست.
- اضطرار مورد دوم برای تجویز دروغ است. در واقع اضطرار آن زمانی است که آدمی برای حفظ جان، مال یا آبروی خود (مصالحی مهم) به دروغ و کذب مجبور شود.
- امر میان دو محذور. این مورد برای زمانی است که شخص اگر که حرف راست را بر زبان بیاورد دچار محذوری همچون ترک نمودن امر واجب یا انجام کار حرام شود و از سویی دیگر اگر که حرف کذب را بر زبان بیاورد نیز مرتکب حرام شده و دروغ گفته است. در چنین اوقاتی اگر که محذور دروغ گفتن از محذور دوم (برای راست گفتن) آسانتر باشد، گفتن دروغ جایز میباشد.
مواردی که گفته شد از نگاه عقلایی بوده است. در ادامه به مواردی که از سوی معصومین علیهم السلام جواز دروغ بر آنها صادر شده است و فقیهان نیز بر اساس آنها حکم به جایز بودن دروغ دادهاند، اشاره میشود.
در روایات سه مورد بیان شدهاند:
-
اصلاح رابطه میان انسانها، فریب دادن دشمن در میدان نبرد، وعدهای دروغین به خانواده
از امام صادق (ع) روایت شده که میفرمایند: درباره هر دروغی روزی از گویندهاش سوال میشود به جز درباره سه دروغ: مردی که در نبرد حیله میکند …، مردی که میان دو شخص را اصلاح مینماید …، و مردی که به خانواده خود وعدهای میدهد که نیت انجام آن را ندارد. [1]
-
دفع نمودن شر و بدی فرد ظالم
طبق روایات موجود دروغ گفتن به نیت دفع کردن شر ستمگران و ظالمان جایز میباشد. در این باره از امام صادق علیه السلام نقل شده که فرمودند: دروغ مذموم و نکوهیده است جز در دو امر، دفع شر ظالمان و اصلاح و آشتی دادن میان مردم (دو فرد) [2]
-
به سبب مصلحت و دفع نمودن مفسدهای که ممکن است ایجاد شود.
برخی از روایات آمده در کتب معتبر مطلقا به تجویز دروغ به سبب مصلحت یا دفع نمودن مفسده اشاره دارند …
-
امر نمودن به توریه
در دین مبین اسلام به اندازهای دروغ اهمیت دارد که حتی در مواقعی که ضرورت دروغ محرز شده است، امر به توریه شده است و این دستور در بین اندیشمندان و فقیهان، فتوای مشهوری گفته شده است. توریه در واقع کلام و حرفی است که دارای دو معنا میباشد که گوینده آن معنای ویژهای را که حقیقت کلام است را از گفتن آن اراده نموده و فردی که میشنود معنای دوم را از سخن استنباط میکند. در حقیقت مقصود این است که عوض دروغ گفتن عبارتی بیان شود که شنونده آن به گمان خویش از آن مطلبی استفاده نماید در حالی که مقصود گوینده چیز دیگری است. و گفته شده آنچه از عبارات به ضرورت حفظ جان، مال و آبروی مردم و ممانعت از ایجاد اختلاف و فتنه از زبان ائمه بزرگوار نقل شده است به طور قطع از نوع توریه بوده است که دروغی به شمار نمیرود.
و ناگفته نماند که در موقعیتهایی که آدمی وظیفه دارد توریه کرده یا دروغی مصلحت آمیز به زبان بیاورد و به جای آن راست سخن را بیان کند، گناه نموده و در هر نوع مفسده و فتنهای که به سبب آن ایجاد میشود او مسئول خواهد بود.
و در آخر
در آخر و بر اساس آنچه که بیان شد میتوان اینچنین گفت که اگر چه دروغ مصلحت آمیز جایز است اما جواز آن مشخص بوده و برای هر چیزی نمیتوان به آن متوسل شد و برای پیش برد اهداف شخصی خود برای رسیدن به منفعت شخصی استفاده کرد.
منابع:
[1] اترک، معنای دروغ مصلحتآمیز، ص۱۱؛ نقل از: کلینی، ۱۴۱۶ ق، ج ۲، ۳۴۲
[2] همان، ص ۱۲؛ نقل از: مجلسی، ۱۴۰۳ ق، ج ۷۲، ۲۶۳