با فرا رسیدن ایام سوگواری امام حسین (ع) و یاران باوفای ایشان در واقعه جانگداز عاشورا، بر آن شدیم تا بخشی از سخنان ارزشمند این امام همام را با عنوان «دُرهای حسینی» برای بهرهمندی شما دوستان گردآوری و نشر دهیم؛ باشد تا با عمل به کلام ایشان که بی شک برگرفته از تعالیم ناب الهی است، رهرو واقعی راهشان باشیم.
پیش از هر چیزی به معرفی اجمالی امام حسین علیه السلام میپردازیم.
حسین به علی (ع)، امام سوم شیعیان، نوه رسول الله (ص) و فرزند حضرت علی (ع) و حضرت زهرا (س) است. ایشان ملقب به القاب فراوانی نظیر زکی، وفی، سید، نافع، رشید، شهید و سید الشهدا هستند و کنیه «ابا عبدالله» برای ایشان در تمامی منابع تاریخی و حدیثی ذکر شده است.
بر اساس آنچه که در منابع آمده امام حسین علیه السلام از نظر، خُلق و خو و رفتار شبیهترین شخص به پیامبر اکرم (ص) میباشد و در زمره آخرین طبقه از اصحاب پیامبر (ص) قرار دارند.
ایشان در نبردهایی که در دوره خلافت امام علی (ع) شکل گرفته بودند حضور داشتهاند و در دوران ده ساله خلافت برادر بزرگترشان کریم اهل بیت، امام حسن (ع) نیز همراه امام زمان خویش بوده و تابع نظر ایشان بوده است.
پس از به شهادت رسیدن امام حسن (ع)، دوره امامت امام حسین (ع) آغاز میشود. امامت ایشان با فرمانروایی معاویه همزمان بود اما بنا بر اقوال و به نقل از تاریخدانان حضرت با معاویه بیعت ننمود اما همچنان بر مفادی که در صلحنامه امام حسن (ع) با معاویه، ذکر شده بود، پایبند و ملتزم بود تا زمانی که معاویه برای یزید بیعت گرفت و امام جزو معدود افرادی بودند که به طور قاطع بیعت با یزید را نپذیرفته و در خطابهای معاویه را مجکوم نمود. معاویه نیز به سبب جایگاه امام در میان مردم به یزید سفارش کرد که با حضرت مدارا نموده و در پی گرفتن بیعت از ایشان نباشد ولی یزید پس از مرگ معاویه به سخن او توجهی نکرد و در پی گرفتن بیعت دستور قتل حضرت را صادر کرد …
امام حسین علیه السلام در روز دهم محرم سال 61 هجری قمری و در سرزمین کربلا به طور ناجوانمردانهای و با لبانی تشنه به شهادت رسید.
احادیثی از امام حسین علیه السلام
- مَاذَا وَجَدَ مَنْ فَقَدَكَ وَ مَا الّذِى فَقَدَ مَنْ وَجَدَكَ؟ [1]
خداوندا! چه چیزی یافت آن که تو را از دست داد و چه چیزی از دست داد آنکه تو را یافت؟
- إِنّ حُبّنَا لَتُسَاقِطُ الذّنُوبَ كَمَا تُسَاقِطُ الرّيحُ الْوَرَقَ [2]
همانا دوست داشتن (محبت) ما (اهل بیت) باعث ریزش گناهان میشود همانگونه که باد باعث افتادن برگها (از درختان) میشود.
- اَلْخُلْقُ الْحَسَنُ عِبَادَةٌ وَ الصّمْتُ زَيْنٌ [3].
خُلق نیکو عبادت است و سکوت زینت.
- إِنّ الْكَريِمَ إِذَا تَكَلّمَ بِكَلاَمٍ، يَنْبَغِى اَنْ يُصَدّقَهُ بِالْفِعْلِ [4].
همانا شخص کریم و بخشنده اگر که سخنی بر زبان آورد بر اوست که برای تصدیق آن بدان عمل نماید.
- لا يَكْمُلُ الْعَقْلُ إِلا بِاتّبَاعِ الْحَقّ [5].
هیچ چیز کامل کننده عقل نیست جز تبعیت و پیروی از حق.
- مَنْ عَبَدَ اللّهَ حَقّ عِبَادَتِهِ آتاهُ اللّهُ فَوْقَ اَمَانِيهِ وَ كِفَايَتِهِ [6].
هر کس که خداوند را آنگونه که شایسته اوست عبادت کند، خداوند به او بیش از حد انتظار و کفایتش میدهد.
- وَ اللّهِ الْبَلاَءُ وَ الْفَقْرُ وَ الْقَتْلُ اَسْرَعُ إِلَى مَنْ اَحَبّنَا مِنْ رَكْضِ الْبَرَاذِينِ، وَ مِنَ السّيْلِ إِلىَ صِمْرِهِ [7].
به خداوند قسم، بلا، فقر و قتل برای آنکه دوستمان میدارد (محبت ما در دل اوست) از دویدن اسبهای تیزپا و حرکت سیل در مسیر خود، سریعتر میباشد.
- لاَ تَقُولُوا بِاَلْسِنَتِكُمْ مَا يَنْقُصُ عَنْ قَدْرِكُمْ [8].
با زبانتان چیزی را نگویید که از قدرتتان کم کند.
- رُبّ ذَنْبٍ اَحْسَنُ مِنَ الاِعْتِذَارِ مِنْهُ [9].
چه بسا گناه و معصیتی که نیکوتر از عذرخواهی و پوزش از آن است.
- مَنْ حَاوَلَ اَمْراً بِمَعْصِيَةِ اللّهِ كَانَ اَفْوَتَ لِمَا يَرْجُوا وَ اَسْرَعَ لِمَا يَحْذَرُ [10].
هر کس برای انجام امری یا به دست آوردن چیزی معصیت خدا را کند، کمتر به آنچه که بدان امید دارد میرسد و سریعتر به آنچه که از آن خوف دارد، گرفتار خواهد آمد.
- مَا كُنّا نَعْرِفُ الْمُنَافِقِينَ عَلَى عَهْدِ رَسُولِ اللّهِ (ص) إِلا بِبُغْضِهِمْ عَلِيّاً وَ وُلْدَهُ [11].
منافقان را در عصر رسول خدا (ص) نمیشناختیم، جز به بغض و دشمنیشان با علی و فرزندانش.
- إِيّاك اَنْ تَكُونَ مِمّنْ يَخَافُ عَلَى الْعِبَادِ مِنْ ذُنُوبِهِمْ وَ يَاْمَنُ الْعُقُوبَةَ مِنْ ذَنْبِهِ [12].
مبادا که از افرادی باشی که از گناهان دیگران بیمناک هستند و از عقوبت گناه و معصیت خویش آسوده خاطر میباشند.
- لَوْلاَ ثَلاَثَةٌ مَا وَضَعَ ابْنُ آدَمَ رَأسَهُ لِشَىْءٍ اَلْفَقْرُ وَ الْمَرَضُ وَ الْمَوتُ [13].
اگر که سه چیز وجود نداشت انسان سرش را در مقابل هیچ چیز فرود نمیآورد، آن سه چیز: فقر، بیماری و مرگ میباشند.
- لرجُلٍ قالَ لَهُ : اجلِسْ حتّى نَتَناظَرَ في الدِّينِ : يا هذا أنا بَصيرٌ بدِيني مَكشوفٌ علَيَّ هُداي، فإن كُنتَ جاهِلاً بدِينِكَ فاذهَبْ و اطلُبْهُ، ما لي و لِلمُماراةِ ؟! و إنَّ الشَّيطانَ لَيُوَسوِسُ لِلرّجُلِ و يُناجيهِ و يقولُ: ناظِرِ النّاسَ في الدِّينِ كيلا يَظُنّوا بكَ العَجزَ و الجَهلَ [14].
امام حسین (ع) به مردی که به او گفت: بنشین تا در دین مناظره کنیم، فرمود: ای مرد! من به دین خویش آگاه هستم و راه راست برای من مشخص و مکشوف است. اگر که تو نسبت به دین خویش ناآگاهی برو و آن را طلب نما، من را چه به بحث و جدال؟! همانا شیطان انسان را وسوسه مینماید و در گوش او نجوا میکند و میگوید: در ارتباط با دین با مردم به مناظره بپرداز تا گمان نکنند که تو آدم ناتوان و جاهلی هستی.
- سُـئِـلَ عَنِ الـجَهادِ: سُـنَّةٌ أو فَـرِيضةٌ؟ فقالَ عليه السلام ـ : الجِهادُ على أرْبَعَةِ أوْجُهٍ : فجِهادانِ فَرْضٌ وجِهادُ سُنَّةٍ لا يُقامُ إلّا مَعَ فَرْضٍ وجِهادُ سُنَّةٍ ، فأمّا أحَدُ الفَرْضَيْنِ فجِهادُ الرَّجُلِ نَفْسَهُ عن مَعاصِي اللّه ِ وهو مِنْ أعْظَمِ الجِهادِ وَمُجاهَدَةُ الّذين يَلُونَكُمْ مِنَ الكُفّارِ فَرْضٌ . وأمّا الجِهادُ الّذي هو سُنّة لا يُقامُ إلّا مَعَ فَرْض فَإِنَّ مجاهَدَةَ العَدُوِّ فرضٌ على جميع الاُمّة لو تركوا الجهاد لَأَتاهم العَذابُ وهذا هو مِنْ عذابِ الاُمَّةِ وهُوَ سُنَّةٌ عَلَى الإمامِ وحَدُّهُ أنْ يَأتِيَ العَدُوَّ مَعَ الاُمَّةِ فيجاهِدَهم . وأمّا الجِهادُ الذي هُوَ سُنّةٌ فكُلُّ سُنّةٍ أقامَها الرَّجُلُ وجاهدَ في إقامَتِها وبُلُوغِها وإحيائِها فَالعَمَلُ والسَّعْيُ فيها مِنْ أفضلِ الأَعْمال لِأنَّها إحياءُ سُنَّةٍ وقَدْ قالَ رسولُ اللّه صلى الله عليه و آله : «مَنْ سَنَّ سُنَّةً حَسَنَهً فَلَهُ أجْرُها وأجْرُ مَنْ عَمِلَ بِها إلى يَوْمِ القِيامَةِ مِنْ غَيْرِ أن يَنْقُصَ مِنْ أجُورِهِم شَيْئا» [15].
از امام حسین (ع) درباره جهاد پرسید شد که این امر سنت است یا جزو فرایض دینی به شمار میرود؟ ایشان فرمودند: جهاد بر چهار وجه است: دو وجه یا گونه آن فریضه الهی است و گونهای دیگر سنتی است که جز با فریضه به آن نمیتوان دست پیدا کرد و گونهای دیگر تنها سنت است. و اما آن دو جهادی که فریضه الهیاند: یکی از آنها جهاد با نفس در بازداشتن نَفس از انجام معاصی و نافرمانی خدا میباشد که بزرگترین جهادها به شمار میرود. و دیگر نبرد با افراد کافری است که با شما هممرز میباشند که آن نیز فریضه میباشد. و اما آن گونه از جهاد که سنت است و جز با فریضه نمیتوان به آن دست پیدا کرد، جهاد با دشمن میباشد که بر تمامی امت واجب میباشد و اگر که آن جهاد را ترک نمایند، بر آنان عذاب فرود آمده و آن عذاب تمامی امت را در بر میگیرد، و آن جهاد بر امام سنت است به دین معنا که امام با امت بر سرِ دشمن تاخته و با آنها جهاد نماید. اما جهادی که تنها سنت به شمار میرود، بر پا داشتن هر سنت (نبوی) میباشد که آدمی بر پا داسته و در برپا نگاه داشتن آن، برآوردن و احیاء آن مبارزه نماید. پس تلاش و عمل در راه آن بهترین کارها است چرا که احیاء و زنده داشتن سنت است و پیامبر اکرم (ص) فرمودند: هر آنکه سنت و قانون نیکی را بنا نهد، پاداش برای اوست و همچنین از ثواب تمامی آنان که تا روز جزا به آن سنت نیک عمل مینمایند بهره میبرد، بدون آنکه از ثواب خود آن افراد چیزی کم گردد.
- مِن كَلامِهِ يَومَ عاشوراءَ : ألا وَ إنَّ الدَّعيَّ ابنَ الدَّعيِّ قَد رَكَّزَ بَينَ اثنَتينِ بَينَ السُلَّهِ وَالذِلَّةِ وَهَيهاتَ مِنّا الذِلَّةُ يَأبى اللّه ُ ذلك لَنا وَ رَسولُهُ وَالمُؤمِنونَ وَ حُجورٌ طابَت وَ طَهُرَت وَ أنوفُ حَميَّةٍ و َنُفوسُ أبيَّةٍ مِن أن تُؤثِرَ طاعَةَ اللِئامِ عَلى مَصارِعِ الكِرامِ [16].
و از سخنان امام حسین (ع) در روز عاشورا: هان! این حرامزاده پسر حرامزاده من را بین دو چیز مخیر کرده است: بین شمشیر و تن دادن به خواری و ذلت. و هیهات که ما تن به ذلت و خواری بدهیم. خداوند و رسولش و مومنان و دامانهای پاک و مطهر (ما در آنها پرورش یافتهایم) و قلوب غیرتمند و جانهای بزرگمنش، این امر را بر ما نمیپذیرند که پیروی از افراد دون و فرومایه را بر مرگ شرافتمندانه ترجیج دهیم.
- لَمّا سُئل عَن مَعرفةِ اللّهِ : مَعرفةُ أهلِ كُلِّ زمانٍ إمامَهُمُ الّذي يَجِبُ عَلَيهِمْ طاعَتُهُ [17].
هنگامی که از امام حسین (ع) درباره معرفت خداوند سوال شد، فرمودند: (یعنی) معرفت و شناختی که اهل هر دوران نسبت به امام خویش که اطاعت از او بر آنها واجب است، دارند.
منابع:
[1] بحار الانوار، ج 5، ص 312
[2] حیاه الامام الحسین، ج 1، ص 156
[3] تاریخ الیعقوبی، ج 2، ص 264
[4] مستدرک الوسائل، ج 7، ص 193
[5] اعلام الدین، ص 298
[6] بحار الانوار، ج 68، ص 184
[7] بحار الانوار، ج 64، ص 249
[8] جلاء العیون، ج 2، ص 205
[9] بحار الانوار، ج 57، ص 128
[10] بحار الانوار، ج 75، ص 12
[11] عیون اخبار الرضا، ج 2، ص 72
[12] تحف العقول، ص 273
[13] نزهه الناظر و تنبیه الخاطر، ص 85
[14] بحار الانوار: 2/135/32
[15] تحف العقول: 243
[16] اللهوف: 97
[17] بحار الانوار: 23/83/22