تفسیر سوره مبارکه علق – بخش چهارم

کتاب قرآن

در این مطلب به تفسیر آیه‌های پانزدهم تا نوزدهم سوره مبارکه علق که بر گرفته از تفسیر نمونه است، خواهیم پرداخت. سوره علق بنا بر قول مشهور و نظر بیشتر مفسران قرآن مجید نخستین سوره‌ای می‌باشد که بر پیامبر اکرم (ص) وحی شده است. این سوره شامل نوزده آیه کوتاه می‌باشد و خداوند متعال در آن از آفرینش انسان، تکامل او، نعمت‌هایی که به آن ارزانی نموده، ناشُکر بودن انسان و طغیانگری‌اش در برابر نعمات، مجازات و کیفر اشخاصی که مانعی برای هدایت انسان‌ها و انجام عمل نیک هستند سخن به میان آورده است.

سوره مبارکه علق
تفسیر سوره مبارکه علق

سوره مبارکه علق

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ. اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِي خَلَقَ (1) خَلَقَ الْإِنْسَانَ مِنْ عَلَقٍ (2) اقْرَأْ وَرَبُّكَ الْأَكْرَمُ (3) الَّذِي عَلَّمَ بِالْقَلَمِ (4) عَلَّمَ الْإِنْسَانَ مَا لَمْ يَعْلَمْ (5) كَلَّا إِنَّ الْإِنْسَانَ لَيَطْغَى (6) أَنْ رَآهُ اسْتَغْنَى (7) إِنَّ إِلَى رَبِّكَ الرُّجْعَى (8) أَرَأَيْتَ الَّذِي يَنْهَى (9) عَبْدًا إِذَا صَلَّى (10) أَرَأَيْتَ إِنْ كَانَ عَلَى الْهُدَى (11) أَوْ أَمَرَ بِالتَّقْوَى (12) أَرَأَيْتَ إِنْ كَذَّبَ وَتَوَلَّى (13) أَلَمْ يَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ يَرَى (14) كَلَّا لَئِنْ لَمْ يَنْتَهِ لَنَسْفَعًا بِالنَّاصِيَةِ (15) نَاصِيَةٍ كَاذِبَةٍ خَاطِئَةٍ (16) فَلْيَدْعُ نَادِيَهُ (17) سَنَدْعُ الزَّبَانِيَةَ (18) كَلَّا لَا تُطِعْهُ وَاسْجُدْ وَاقْتَرِبْ (19).

به نام خداوند بخشنده مهربان. بخوان به نام پروردگارت که خلق نمود (1) همان که انسان را از علق (خون بسته) آفرید (2) بخوان و پروردگار تو کریم‌ترین کریمان عالم است (3) همان که به وسیله قلم تعلیم نمود (4) و به انسان آن‌چه را که نمی‌دانست آموخت (5) این‌گونه نیست (که آدمی شاکر و سپاسگزاز باشد) به یقین انسان سرکشی می‌کند (6) از اینکه خویش را غنی و بی نیاز ببیند (7) بدون شک بازگشت به سوی پروردگار توست (8) آیا شخصی که نهی می‌کند را دیدی؟ (9) بنده‌ای را زمانی که نماز می‌خواند (10) مرا خبر ده اگر این بنده به طریق هدایت باشد (11) یا مردم را به پرهیزگاری امر دهد (12) به من خبر ده اگر (این سرکش) حق را منکر گردد و به آن پشت نماید (آیا سزاوار مجازات الهی نمی‌باشد)؟! (13) آیا او ندانست که خداوند (تمامی اعمال او را) می‌بیند؟ (14) چنان نیست که او می‌پندارد، اگر که از کار خویش دست بر ندارد، ناصیه‌اش (موی پیشانی) بگیریم (موی پیش سر او را گرفته و به سمت عذاب خواهیم کشاند) (15) موی پیش سر دروغگوی خطاکار را (16) سپس هر که را می‌خواهد صدا بزند (تا او را کمک کند) (17) ما هم به زودی ماموران جهنم را صدا می‌زنیم (تا او را در جهنم اندازند) (18) چنان نیست (که آن سرکش و طغیانگر می‌پندارد)، هیچ‌گاه او را اطاعت نکن، و سجده کن و (به خداوند) نزدیک شو (19)

ادامه تفسیر سوره مبارکه علق

در ادامه تفسیر سوره مبارکه علق به آیه پانزدهم سوره می‌رسیم، آن‌جا که حق تعالی می‌فرماید: چنان نیست که او می‌پندارد، اگر که از کار خویش دست بر ندارد، ناصیه‌اش (موی پیشانی) بگیریم (موی پیش سر او را گرفته و به سمت عذاب خواهیم کشاند).

در ادامه بحثی که در آیه‌های پیشین درباره سرکشانِ کافر و آزار و اذیت آن‌ها نسبت به رسول خدا (ص) و نمازگزاران آمده بود، خداوند آنان را مورد تهدید‌های شدید قرار می‌دهد و بیان می‌دارد: این‌گونه نیست که او گمان می‌دارد (می‌پندارد که قادر است پا بر گردن حضرت (ص) که در حال سجده است بگذارد و مانعی برای انجام این برنامه الهی باشد)، اگر که او از این جهل و غروری که دارد دست نکشد، موهای جلوی سرش را گرفته و به سمت عذاب می بریم (خواهیم کشاند).

سپس حق تعالی می‌فرماید: موی پیش سر (موی جلوی سر – موی بالای پیشانی) دروغگوی خطاکار.

واژه « لَنَسْفَعًا» از ماده سفع که بر وزن کلمه عفو می‌باشد گرفته شده است و به بیان برخی از مفسران قرآن مجید معانی گوناگونی دارد که چیزی را گرفتن و شدید کشیدن، زدن سیلی، سیاه نمودن صورت و در نهایت علامت گذاشتن و خوار نمودن برخی از این معانی‌اند. از تمامی این‌ها برای این آیه معنی نخست مناسب‌تر است اگر چه دیگر معانی نیز محتمل می‌باشند.

پرسشی در این‌جا مطرح می‌شود بدین عنوان که آیا مقصود این است در روز قیامت موی جلوی سر افرادی چون ابوجهل را گرفته و به سمت آتش جهنم به شدت می‌کشانند؟ یا این رخداد در دنیا محقق می‌گردد و یا در هر دو دنیا اتفاق می‌افتد؟

در پاسخ باید گفت که بعید نیست این اتفاق در دو جهان رخ دهد و موید این حرف روایتی است که در ادامه خواهید خواند. گفته شده زمانی که سوره مبارکه الرحمن بر پیامبر (ص) نازل شد رسول الله (ص) به یاران خود فرمودند که کدام یک این سوره را بر سران قریش قرائت می‌کند؟ یاران در جواب دادن کمی درنگ کردند چرا که از اذیت کردن سران و بزرگان قریش بیمناک بودند. در همین حین بود که عبدالله بن مسعود از جای خویش برخاست و گفت: ای پیامبر خدا (ص) من این کار را انجام خواهم داد …

بن مسعود با جثه‌ای کوچک که از لحاظ جسمی ضعیف بود از جای خود بلند شد و به نزد روسای قریش رفت. آنان گرد خانه خدا جمع بودند، پس خواندن سوره الرحمن را شروع کرد. ابو جهل برخاست و سیلی محکمی به صورت زد به‌گونه‌ای که گوش او زخمی و پاره شد. بن مسعود با گریه به نزد پیامبر (ص) بازگشت. رسول الله (ص) زمانی که حال و وضعیت او را دید ناراحت شد و سر خویش را به زیر انداخت و غم و اندوهی وجود مبارکش را گرفت که به ناگاه سروش وحی، جبرئیل امین خندان و شادمان نازل شد. حضرت (ص) که او را دید فرمود: ای جبرئیل برای چه خندانی در حالی که بن مسعود گریان و ناراحت است؟ فرشته وحی بیان داشت که به زودی دلیل آن را متوجه خواهی شد.

مدتی از این ماجرا گذشت. جنگ بدر اتفاق افتاد و مسلمانان پیروز میدان شدند. بن مسعود که در آن جنگ حضور داشت در میان کشته‌های سپاه مشرکین راه می‌رفت که ناگهان ابوجهل را دید که در حال مرگ بود و نفس‌های آخر خود را می‌کشید، بن مسعود روی سینه‌اش قرار گرفت، ابوجهل او را دید و گفت که ای چوپان دون! بر مکان و جایگاه بلندی قرار گرفتی. بن مسعود در جوابش گفت: اسلام برتر است و برتر از آن نیست [1].

ابوجهل به بن مسعود گفت که به محمد دوستت بگو که در حیاتم و تا به الان که در حال مرگ هستم شخصی مبغوض‌تر از او نبوده است. پس از آن ابوجهل دوباره به سخن آمد او گفت که ای ابن مسعود سر من را با این شمشیر که بُرنده‌تر است جدا کن. بن مسعود سر او را جدا کرد اما نمی‌توانست آن را بلند کند تا به نزد حضرت بِبرد، پس موی پیش سر او را گرفت و بر زمین کشید (همان‌گونه که مشاهده می‌کنید مضمون آیه در این جهان نیز محقق گشته است).

واژه ناصیه به موی پیش سر اطلاق می‌گردد و گرفتن آن موقعیتی را به تصویر می‌کشد که شخصی را با خواری و زبونی به سمت کاری یا مکانی برند زیرا آن زمان که موی بالای پیشانی فردی را می‌گیرند او قادر نخواهد بود که عکس العمل و یا کاری انجام دهد و در حقیقت توانش از او سلب می‌گردد و جز تسلیم چاره‌ای نمی‌یابد.

البته باید گفت که کلمه ناصیه تنها برای اشخاص به کار نمی‌رود بلکه برای اشیاء گران‌قیمت نیز استفاده می‌گردد. همانند تعبیر پیشانی در زبان فارسی که علاوه بر پیشانی انسان می‌توان به موارد دیگری هم اطلاق نمود همچون پیشانی جمعیت یا …

بر اساس آن‌چه که بیان شد می‌توان برای آیه شانزدهم «نَاصِيَةٍ كَاذِبَةٍ خَاطِئَةٍ»، گفت که این آیه به فردی اشاره دارد که صاحب این ناصیه است که علاوه بر دروغگو بودن خطاکار نیز هست همانند ابوجهل.

ادامه تفسیر آیه‌های سوره مبارکه علق

در روایتی که از ابن عباس نقل شده آمده است: روزی ابوجهل به نزد پیامبر (ص) که در کنار خانه خدا به نماز مشغول بود آمد و گفت مگر من تو را از این کار نهی نکردم؟! رسول الله (ص) بر او فریاد زد و او را از خود دور کرد. ابوجهل گفت که ای محمد بر سر من فریاد می‌زنی و من را دور می‌کنی و میرانی؟ تو نمی‌دانی که خاندان من در این سرزمین از همه بیشترند.

گفته شده در همین هنگام بود که آیه هفدهم بر پیامبر نازل شد این نادان مغرور همه‌ی قبیله خویش را صدا کند و از آنان کمک بخواهد ما نیز ماموران جهنم را می‌خوانیم [2]. تا مشخص گردد که از این جاهل ناآگاه کار و عملی بر نمی‌آید و در دست ماموران جهنم همانند پَر کاهی در میان طوفانی سهمگین می‌باشد.

واژه «نادی» از ندا گرفته شده و به معنای مجلس عمومی می‌باشد. البته برخی اوقات به مراکز تفریح و سرگرمی هم واژه نادی اطلاق می‌شود چرا که در آن محیط اشخاص یکدیگر را صدا می‌زنند.

برخی دیگر گفته‌اند که واژه نادی از ندا که به معنای بخشش است گرفته شده زیرا در آن‌جا از هم پذیرایی می‌کنند (دار الندوه که مجلس معروف قریش برای مشورت و رایزنی است نیز از همین معنا گرفته شده است).

اما در این‌جا مقصود از نادی گروهی است که در آن مجلس جمع می‌گردند و یا به تعبیری دیگر قبیله و یارانی‌ هستند که به مانند ابوجهل در اعمال و کارهای خویش بر نیروی آنان تکیه می‌کنند.

واژه «زبانیه» جمع کلمه زِبنیه است و در واقع به معنای ماموران انتظامی است. از ماده زبن بر وزن متن به معنای دفع نمودن و دور کردن و آسیب و صدمه زدن است و در این آیه به ملائکه و ماموران جهنم تعبیر شده است.

ابوجهل
ابوجهل | تفسیر سوره مبارکه علق

در آیه نوزدهم که آیه سجده واجب سوره علق است حق تعالی می‌فرماید: این‌گونه نیست که او گمان می‌کند و اصرار بر ترک سجده تو دارد هیچ گاه از او پیروی نکن و به درگاه پروردگار خویش سجده نما و به او نزدیک شو.

در حقیقت افرادی همچون ابوجهل آنقدر کوچک‌اند که هیچ گاه قادر نخواهند بود مانعی برای سجده پیامبر گردند و یا در مسیر پیشرفت و گسترش آئین او سنگ اندازی نمایند و از آن جلوگیری کنند و رسول خدا (ص) با توکل بر خداوند، عبادت و سجده بر او در این طریق قدم برداشته و هر روز به خداوند نزدیک‌تر گردد.

همچنین از این آیه می‌توان متوجه شد که عمل سجده به درگاه خداوند سبب نزدیکی و تقرب آدمی به حق تعالی است. در حدیثی از پیامبر آمده است که نزدیک‌ترین حالت بنده به خداوند متعال آن هنگام می‌باشد که او در سجده است.

منبع:

[1] سخنی از رسول الله (ص) می‌باشد.

[2] برگرفته از آیه هجدهم سوره علق

  • تلاوت ترتیل سوره مبارکه علق – محمدعلی دهدشتی

دانلود

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *